سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نقش فرشتگان در اداره عالم 2

    نظر

فرشتگان فروفرستنده باران
دسته‌ای دیگر از فرشتگان در اطراف عالم قرار دارند و جوانب نظام هستی را می‌پایند و در انتظار رسیدن امر و تکالیف الهی به سر می‌برند؛ اینان خزانه‌داران نظام عالم بوده و ابر و باران، با هدایت آن‌ها به اطراف و اکناف عالم سوق داده می‌شود.
اینان هستند که در ساخت و ساز و ریزش باران دخیل‌اند و با حرکتی حساب‌شده و بسیار دقیق، ابرها را به اطراف عالم هدایت می‌کنند.
برف را می‌فرستد و به باد دستور می‌دهد که با این سرعت این را به جای دیگر ببر. برای همین دانشمندان طوفان‌ها و بادها را با سرعت متفاوت اسم خاص می‌گذارند. از این رو به هر مقدار که باران در جایی لازم باشد، همین خزانه‌داران عرضه می‌کنند و سپس به نقطه دیگری رهسپار می‌گردند. یعنی همه چیز حساب شده است. یک جا گناه زیاد می‌شود خداوند به فرشته‌ها دستور می‌دهد که در این منطقه خشکسالی شود. یک وقت می‌بینید در تابستان برف می‌بارد تا اهالی آن‌جا خنک شوند. خداوند به زمین دستور می‌دهد که تکان بخورد (زلزله) به فرشته‌ها هم دستور می‌دهد که از یک نوزاد در همین زلزله مراقبت کنید تا 15 روز دیگر تحویل آدم‌ها بدهید.
فرشتگان، عوامل غیر طبیعی ناشناخته نظام طبیعت
و درود فرست بر آن فرشته‌ای که با صدای فراخوانی ابرها، صدای مهیب ابرها را به شنوندگان می‌رسانند و آن‌گاه که ابرها در فضا شناگرند، شعله‌های برق می‌درخشد و نیز بر آن دسته از فرشتگانی که همراه برف، تگرگ و قطره‌های باران نازل می‌شوند و همین‌طور بر متولیان خزائن بادها و مأموران نگاه داری کوه ها از ریزش، درود فرست.
آن‌هایی که ابرها را حرکت می‌دهند و به نقاطی که باید ببرند، می‌برند. حالا هم فرشتگانی که همراه برف و باران هستند. این‌ها تحت اسم شریف ‌«مصور» دانه‌ها را تصویرگری می‌کنند.
اضلاع محیرالعقولی که در دانه‌های برف به شکل هندسی وجود دارد فرشته‌ها روی این ها کار می‌کنند. ضمن این‌که این کارها تحت اسم ‌«مصور» انجام می‌گیرد. می‌فرمایند؛ مشایعات می‌کنند یعنی همراه دانه‌های برف هستند و آن‌ها را به مقصد خودشان می‌رسانند. در آیات قرآن داریم: خداوند زمین مرده و گیاهان مرده را با آب زنده می‌کند. پس بین ابر، آسمان و زمین رابطه وجود دارد به همین جهت آن دانه برف، باران یا دانه تگرگ هدف‌گیری می‌شود و به سمت هدف خاصی می‌رود و به جای خاصی که باید اصابت می‌کند. این‌ها هم محاسبه شده است. این تصور ماست که می‌گوییم آن جا ابر در اثر تغییر دما شروع به بارش می‌کند و این دانه‌ها از آن جا پایین می‌افتند ولی تا پایین بیاید به هرجایی که باید بخورد هدف‌گیری می‌کنند و قوای عالم آن‌ها را بدون خطا سر جای خودشان می‌برند. مهم این است که ما درک درستی از نظام حرکت در عالم ماده داشته باشیم که هیچ چیزی در عالم ماده حرکت نمی‌کند مگر به‌وسیله قوای عالم. چون ماده از خودش حرکتی ندارد. قانون ثابت شده در فیزیک است که ماده مطلقا از خودش حرکتی ندارد اگر حرکتی انجام می‌شود باید نیرویی به آن وارد شود. حضرت برای تک‌تک حرکت های عالم می‌فرماید: فرشتگان و قوای عالم هستند که کار می‌کنند. حضرت سجاد علیه السلام این‌ها را دیده و با این‌ها ارتباط داشته و به تک‌تک کارهای این‌ها اشاره می‌کند.

حسابرسی دقیق حاکم بر نظام هستی
و همین‌طور بر متولیان خزائن بادها «خزائن الریاح»؛ یعنی باد خزینه دارد. «إن من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم»؛ هیچ شیئی نیست مگر این‌که خزائن دارد. یک چیز خزائن متعدد دارد و ما این‌ها را به اندازه معلوم نازل می‌کنیم. این‌جا اشاره می‌کند به متولیان خزائن بادها که اگر نسیمی می‌وزد و تمام اندازه این باد و از کجا باید بوزد و چه چیزی را سر راه خودش باید بجنباند و کجا باید برود مشخص است. (از گردباد تا طوفان)
امام فرمودند: «ملائکه الله» مأموران خدا در طبس بودند که آن طوفان برپا شد. در جبهه این‌ها به وضوح دیده می‌شد. بچه ها کاملاً درک می‌کردند که قوای طبیعی چه‌طور با این‌ها همکاری می‌کردند. تمام حرکات شعور دارد. شعوری که مافوق تصور ماست چون در آن تماماً اندازه‌گیری و ریاضیات وجود دارد. چه حجمی از ابر با چه رنگی باشد؟ حال معنای آیات قرآن را بهتر درک می‌کنیم؛ ما شما را با 5000 فرشته کمک کردیم. در جنگ بدر 313 نفر بیشتر نبودند. ولی دشمنان قسم می‌خوردند که ما با لشکر عظیمی از سفیدپوشان شمشیر به دست مواجه بودیم. این که قرآن می‌فرماید: مؤمنی که حرکت می‌کند «له معقبات»؛ جلو و پشت‌سر انسان فرشته‌هایی هستند که انسان را تشییع می‌کنند و در رفت و آمد هستند با یک بچه کوچک تا یک انسان بزرگ که چه قدر لشکر خدا کارهای ما را رتق و فتق می‌کنند یعنی ما در یک عالم بی‌نهایت شلوغ‌تر از آن‌چه که خالی و خلوت می‌بینیم داریم زندگی می‌کنیم ولی ما حد بینایی و حد احساسمان کوچک و محدود است اما مسئله خیلی فراتر از این هاست.
مکانیسم حرکت ابرها و برق های درخشنده آنان و غرش بی‌پروایشان اگرچه معلول یک سلسله علت های ویژه می‌باشد که در نظام طبیعت مورد شناسایی قرار گرفته است، ولی باید دانست آن چه که ما شناخته‌ایم، علت و سبب همه مسائل نیست. گذشته از آن‌که ما به تمامی اسرار پی نبرده ایم و آن چه را هم که می‌شناسیم تمام حقایق مؤثر در عالم نیست، بلکه بنا بر فرموده قرآن کریم؛ «و ما أوتیتم من العلم إلا قلیلا»؛ و از دانش جز اندکی به شما داده نشده است. گذشته از این‌ها علت‌های غیرمادی عالم که خداوند متعال از آن‌ها به فرشتگان تعبیر فرموده است قابل دیدن یا آزمایش از سوی ما نیستند. به همین دلیل، انکار آن‌چه نمی‌بینیم از نهایت بی‌خبری ما حکایت می‌کند.
فراز هشتم؛ خدایا بر آن دسته از ملائکه که به آنان وزن آب‌ها و مقداری که موجب بلا و گرفتاری می‌شود و تعداد و قطرات درشت و متراکم باران‌ها را یاد دادی درود فرست و نیز به آن گروه از فرشتگان که به طرف زمین به جهت نزول بلا یا اهداء آرامش و رحمت فرستاده می‌شوند. این فراز خیلی تکان‌دهنده است فرشتگانی را که وزن آب‌های عالم را می‌دانند. آبی که در جو زمین است، در ابرها برای بارش و آبی که روی زمین است.
همه کشورها وزارتخانه‌ای دارند به نام نیرو که قسمتی از آن مربوط به آب است و در مورد مهار آب و... در آن بحث می‌شود. کره زمین با علیه السلام میلیارد جمعیت مملکت خداست «سبحان الذی لا یعتدی علی اهل مملکته». این‌ها همه رزق می‌خواهند، وزارتخانه خدا کجاست؟ حضرت می‌فرماید: ملائکه‌ای که کارشان مدیریت آب است. بعضی از ملائکه مسئول برف و باران هستند، در قسمت دیگر خزانه‌داران ابر و حرکت‌دهنده ابرها را داشتیم. این یک داستان پیچیده‌ای است که ما ظاهرش را می‌بینیم. در این فقره می‌فرماید: «والذین عرفتهم مثاقیل المیاه»؛ کسانی که وزن آب‌ها را به آن‌ها تعلیم کردی. اگر ندانند هدایت باران، سیلها، دریاها و هر زمینی چه‌قدر ظرفیت آب دارد چه‌قدر باید ببارد؟ یک گیاه چند گرم وزن آب باید بگیرید یا یک درخت چه‌قدر آب باید جذب کند؟ شما چند میوه را در یک خاک می‌کارید، گیاه از یک طرف هسته را می‌شکافد و در زمین فرو می‌رود و هرکدام تعداد خاص خود را جذب می‌کنند. تعداد اتم‌ها و مولکول‌ها و نوع آب‌هایی را که باید جذب کنند مشخص است.

مدیریت آب برای میلیاردها موجود
بعضی از موجودات عمرشان 3 ثانیه است تولید مثل می‌کنند و می‌میرند. این به همین اندازه، عمرش مفید است. بعضی‌ از حیوانات مثل لاک‌پشت بیش از 100 سال و به‌طور متفاوت زیست می‌کنند. خیلی محیرالعقول است. آدم وقتی این را می‌فهمد باید به سجده بیفتد. این چه نظامی است که خداوند خلق کرده است. ما فقط یک چیزی می‌شنویم. عمر زمین بیش از 15 میلیارد سال است که قبلاً همه‌اش آب بوده است. این مدیریت آب حرکت دادن موجودات همه با آب زنده هستند «یا من فی البحر عجائبه»؛ ای کسی که عجایب خودت را در زمین خلق کردی. انسان‌ها، حیوانات و گیاهان همه مدیریت آب می‌خواهند. ما فقط زندگی می‌کنیم و غصه تنظیم ابر و دانه باران و بارش و رسیدن به خاک و جذب زمین و گیاه و میوه و... را کار نداریم و از محاسبات آن عاجز هستیم.
و درود بر آن دسته از فرشتگان که نام آنان را نیاوردیم و موقعیت آنان را نمی‌شناسیم که به چه چیز مأمور هستند و سلام بر ساکنان فضا، زمین، آبها و آنان که بر خلائق مسلط‌اند. پس درود فرست بر آنان در آن دم که همگان به سوی قیامت می‌آیند در حالی که با هرکس دو مأمور از پس و پیش همراه خواهد بود.«سائق» فرشته‌ای است که شخص را از جلو راهنمایی می‌کند و او را به سمت قیامت می‌کشاند. «شهید» هم فرشته‌ای است که گواه بر زندگی اوست. خداوند تبارک و تعالی بی‌نهایت مخلوق دارد و تمام امورات مخلوقات به دست فرشتگان است بنابراین تعداد فرشتگان الهی را هیچ‌کس جز خدا نمی‌داند.
گروه های دیگر از فرشتگان و مأموریت ویژه هرکدام
دسته دیگر از ملائک واسطه هایی هستند که هنگام فرود به همراه خود چیزهایی را دارند که به مصلحت مردم است . اینان در مأموریت های خود حامل هدایا ، نعمت و برکات بسیارند و هر رفت و آمد آنها ÷پیامدهای نیک و سلامتی و عافیت را به دنبال دارد .و دسته دیگری از آنان کاتبان اعمال آدمیان هستند که تمامی اعمال و رفتارهای آنان را محفوظ می دارند .
از آن‌جا که می‌دانیم خلائق عالم نامتناهی و غیرقابل شمارش می‌باشند، قطعاً آن‌چه که امام سجاد علیه السلام از انواع فرشتگان در این دعا نام برده، عبارت از یک دسته معدود از ملائکه‌اند که دارای شمارش می‌باشند و آن‌چه نام برده نشده قابل مقایسه با آن‌چه نام برده‌اند نمی‌باشد. از این رو فرمود: بر فرشتگانی که نام و نشانی از آنان نیست و در امور خاص خودشان به انجام وظیفه اشتغال دارند درود فرست. در قرآن کریم آمده است: «و ما یعلم جنود ربک الا هو»؛ و هیچ‌کس جز خدا از تعداد لشکریان خدا آگاه نیست.
فراوانی تعداد فرشتگان از انسانها
در روایت آمده است: شخصی از امام صادق علیه السلام سؤال کرد: تعداد فرشتگان بیشتر است یا انسان‌ها؟ حضرت فرمودند: قسم به کسی که جان من در دست اوست تعداد ملائکه در آسمان از تعداد ذرات خاک روی زمین بیشتر است.
تمام این فرشتگان تحت فرمان الهی مشغول مأموریت‌هایشان هستند. با هر موجودی چند فرشته همراه است. هر اتفاقی که در زمین، آسمان و... می‌افتد، اداره‌کننده همه این‌ها ملائکه هستند. حضرت می‌فرماید: خداوند فرشته‌ای دارد که تمام دنیا در یک قطره اشک او غرق هستند. فرشته‌هایی هستند که اگر نوک انگشتشان را در اقیانوس‌ها بگذارند فقط انگشتش از آن آب تر می‌شود. از این عظیم‌تر هم خلق دارد. تمام ستاره‌ها و کهکشان‌ها را روی نوک انگشت این فرشته‌ها قرار می‌دهد. و جالب اینجاست که خداوند چندبار در قرآن می‌فرماید: «انّ ذلک علی الله یسیر»؛ این کار برای خداوند خیلی راحت است. «و لا یؤده حفظهما و هوالعلی العظیم»؛ نگه داشتن آسمان و زمین اصلاً خداوند را خسته نمی‌کند. «لا تأخذه سنه و لا نوم»؛ نه چرتش می‌گیرد، نه خوابش می‌گیرد و نه خسته می‌شود. آدم این‌ها را که می‌بیند به کوچکی خودش در عالم پی می‌برد. خداوند هیچ موجودی را در عالم غیرریاضی خلق نکرده است. حتی اتم و الکترون و پروتون و نوترون. اتم یک لفظ یونانی است به معنای غیرقابل تجزیه. بشر این نام را بر آن نهاد و در آن زمان فکر کرد که از این کوچک‌تر وجود ندارد. بعد از مدتی اتم شکافته شد و الکترون و پروتون و نوترون را کشف کردند. بعد از مدتی آن‌ها هم شکافته شد و این شکاف تا بی‌نهایت ادامه دارد. ساختار کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین موجود ریاضی است. تعیین‌کننده عدد و اندازه‌ها خداوند است. «فالمدبرات امرا» فرشته‌ها چه‌قدر هستند که تمام ذرات عالم را دارند مدیریت می‌کنند.
و این خود میسور نیست جز با حاکمیت نظام علمی و تدبیری حضرت حق متعال که به وسیله فرشتگان در تحت محاسبه و تدبیر است.
همه موجودات عالم با هم رابطه دارند. یک واحد کاملاً مرتبط باهم هستند که محاسبات آن‌ها را فرشتگان انجام می‌دهند. حتی محاسبه دانه‌های برف و باران را دارند و این دانه‌ها را تا زمین مشایعت می‌کنند.
دسته بعد فرشته‌هایی هستند که مسئولیت دارند در هوا و فضا کار کنند، فرشته‌هایی که امورات زمین را برعهده دارند و فرشته‌هایی که امورات موجودات دریایی را تدبیر می‌کنند. در دعا داریم؛ «یا من فی البحار عجائبه»؛ ای کسی که عجایبت را در دریاها قرار دادی. عجیب‌تر از خشکی‌ها، دریاها هستند. بشر هنوز در خشکی دارد موجود جدیدی کشف می‌کند. مجهولات بشر در دریا خیلی بیشتر از معلوماتش است.
دسته دیگر فرشته‌هایی هستند که خداوند آن‌ها را مأمور اداره مخلوقات خود کرده است. ده‌ها و صدها فرشته یک موجود را تدبیر می‌کنند.
بعضی از فرشتگان در فضا و گروهی در آب و گروهی در زمین هستند. مثلاً در زمین قوه نامیه که گیاه را می‌رویاند نه قابل دیدن است و نه در هیچ آزمایشگاهی مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد. دانه نباتی در هیچ شرایطی جز در خاک یا آن‌چه مواد خاص خاکی را واجد است نمی‌روید و این قدرت رویش جز به وسیله نیروی ماورای عالم عناصر میسور نیست. زیرا نمو گیاه با ضمیمه شدن و یا مونتاژ اجزاء به یکدیگر نمی‌باشد چه در سلول‌های حیاتی گیاهان که در آزمایشگاه دیده می‌شود به غیر از ماده، در ترکیبات آن‌ها، چیز دیگری به نام حیات در کار است که از سنخ عناصر نبوده و امکان رشد و تکامل فقط در همان تعبیه شده است که اگر از دست رفت دیگر نمی‌روید و این عامل خاص را دانه نباتی از درون خاک جسته و پیدا کرده است. و در ادامه گروه دیگری از ملائکه را نام می‌برند که هنگام ورود انسان‌ها به محشر دو تن از آن‌ها همراه هر انسانی هستند: یکی او را به محشر برده و دیگری گواه بر کردارها و رفتارهای اوست.
فرشته‌ها ذرات را کنار هم می‌چینند تا مثلاً یک گیاه رشد کند. مراحلی که یک سلول تخم با اسپرم لقاح پیدا می‌کند و بعد اندام‌زایی می‌کند توسط چه کسی انجام می‌شود؟ بشر 8000 سال فعالیت کرده، تازه قطره‌ای از دریای مجهولاتشان برطرف شده است.
و درود فرست بر تمامی فرشتگان، آن‌چنان که درودی که بر کرامت و طهارت آنان بیفزاید و هرگاه که صلوات خود را بر فرشتگان و فرستادگانت نثار فرمودی و درودها را بر آنان ابلاغ نمودی به سبب گشایش زبان ما به ذکر ایشان بر ما نیز تحیت و تهنیت خود را روا دار که تو جواد و کریم هستی.
امام سجادعلیه السلام از آغاز تا پایان دعای سوم به بیش از سی گروه از ملائکه اشاره فرمودند که هر یک به کاری مأمورند و به نوع کار بعضی از آنان هم اشاره نمودند. در پایان این دعا نیز بر همه آنان دعا و درود و صلوات می‌فرستد و از خداوند متعال درخواست کرامت و ازدیاد طهارت را برای ایشان می‌فرماید.
امام علیه السلام در مجموعه این دعا، این تصویر خام را که نهاد عالم ماده بریده از نظام ملکوتی و الهی است مردود دانسته و اثبات نموده‌اند که تمام حرکات و سکنات ذرات عالم با حساب و کتاب دقیق و تحت نظارت مأموران ویژه الهی صورت می‌گیرد؛ به‌طوری که پیشتر از وجود آنان تدبیر همه آن‌ها در افق وجودی دسته‌ای خاص از فرشتگان تدوین و ترتیب یافته و برحسب زمان تدبیر، در خارج شکل ویژه خود را می‌یابند.
بنابراین این نکته که راز ارسال جمیع انبیاء و نزول همه کتاب‌های آسمانی بر آن پی‌ریزی شده است باید دانست که عالم مُلک به‌وسیله عالم ملکوت اداره می‌شود و چنین نیست که یک سلسله قواعد و ضوابط خاص، بریده از الهیت و خالقیت و خود به خود عمل کند و مستقلاً به کنش‌ها و واکنش‌ها و تأثیرها و تأثرها درگیر باشد بلکه همه پیامبران و فرستادگان بر آنند که به انسانی که زود اسیر محسوسات و مبصرات و مسموعات خود گشته و خیال می‌کند آن‌چه دیده لمس کرده و یا شنیده تمام حقیقت وجود و هستی است هشدار دهند و بگویند که پنبه غفلت را از گوش خود به درآور و بدان که نهاد هستی تحت حکومت ملکوت هستی است.


نقش فرشتگان در اداره عالم 1

    نظر

دعای سوم صحیفه سجادیه یکی از آموزه های کم نظیر در معرفی فرشتگان می باشد. امام سجاد علیه السلام در این دعا انواع فرشتگان را برشمرده و مأموریت ویژه هر یک از آن موجودات پاک و معصوم را به طور واضح و گویا بیان فرموده است. در این دعا امام ضمن نثار درود و سلام بر فرشتگان، نکته های مهمی درباره این دسته مخلوقات الهی بیان می کنند. این نکته ها از مباحث مهمی است که در جهان بینی دقیق الهی و مکتب انبیاء مورد توجه و عنایت قرار گرفته است. استاد محمد شجاعی در بحث «نقش فرشتگان در اداره عالم» به تشریح این جهان بینی دقیق پرداخته است تا با این نیروها بیشتر آشنا شویم:
حقیقت و اقسام ملائکه
فرشتگان حاملان عرش خدا هستند. عرش به معنای مرکز فرمانروایی خداوند است که برای کل عالم برنامه‌ریزی می‌کنند. حضرت سجادعلیه السلام حداقل 30 فعالیت را درباره عملکرد فرشته‌ها ذکر می‌کنند. مطلق اداره امور عالم با قوای الهی و فرشتگان است. فرشتگان همان قوای حق هستند که خداوند ظهور خودش و اسماءش را از طریق فرشته‌ها انجام می‌دهد. درواقع فرشته‌ها مظهر اسماء الهی هستند و هر اسمی که قرار است کاری کند فرشته‌ها آن‌کار را انجام می‌دهند.
«افرأیتم ما تمنون أأنتم تخلقونه ام نحن الخالقون»؛ خداوند می‌فرماید: آیا آن منی که شما إمناء می‌کنید شما تبدیل به انسان می‌کنید یا ما خلق می‌کنیم یعنی خداوند خلق را به خودش و فرشته‌ها نسبت می‌دهد. پس یکی از عملیات‌های فرشتگان «خلق» است. فرشته‌ها مظاهر خلقت الهی هستند، فرشته‌ها ظهور اسماء خداوند هستند که با آن اسم خداوند خلق را انجام می‌دهد. از وقتی یک نطفه در رحم مادر قرار می‌گیرد حتی قبل از آن هم به کمک فرشته‌ها انجام می‌شود «جعلناه فی قرار مکین»؛ ما خودمان آن را در قرار مکین قرار می‌دهیم. تا خداوند نخواهد خیلی وقت‌ها إمنا صورت می‌گیرد اما بارداری صورت نمی‌گیرد. قرار مکین جایی است که استحقاق بارور شدن را دارد. این کار را فرشته‌ها انجام می‌دهند تا جایی که شروع می‌کند به پیوند با تخمک از میان صدمیلیون اسپرم یکی از آن‌ها با یک تخمک لقاح پیدا می‌کند تا سلول به آن کوچکی و ریزی تکثیر شود و تقسیمات میتوزی و میوزی صورت گیرد و اندام‌زایی شود تا چینش اعصاب، مغز، قلب و... طراحی هرکدام از این اعضاء که تا قیامت هم حیرت اندر حیرت است همه این‌ها توسط فرشته‌ها صورت می‌گیرد. جنین رشد می‌کند و مراحل اخراج از رحم و باز شدن و بسته شدن رحم و برگشتن مادر به حالت اولیه و جریان انداختن شیر در سینه مادر و میلیون‌ها کار که نمی‌توان شمرد و تمام دانشمندان عالم را به زانو درآورده است.
«افرأیتم ما تحرثون أأنتم تزرعونه ام نحن الزارعون»؛ دانه‌ای که در زمین می‌کارید شما رشد و زراعت می‌کنید که تبدیل به یک درخت با آن عظمت می‌شود و میوه می‌دهد، رنگ و بو و آثار و آن قدرت با آن چینش و زیبایی را شما این کار را می‌کنید یا ما؟

چینش فرشتگان
هیچ دو برگی مثل هم نیستند. مثل بند انگشت انسان‌ها که هیچ‌کدام باهم یکسان نیستند. این چینش‌ها و نقاشی‌هایی که تغییر می‌کند همه کار فرشته‌هاست. لذا خداوند در جاهایی از قرآن جمع می‌بندد؛ بندهای انگشت را به همان صورتی که در دنیا بوده می‌چینند. عین همان نقشه را دوباره طراحی می‌کنند. هیچ‌کس غیر از خدا و معصومین:که خزانه‌دار علوم خدا هستند و فرشته‌ها نمی‌تواند آماری از برگ‌هایی که تا به حال در عالم به‌وجود آمده، بدهد.
تعداد فرشته‌ها مشخص نیست. «کلّ یوم هو فی شأن» ثانیه‌ای نیست که میلیون‌ها فرشته خلق نشود. اگر صد تا دانشکده بگذارید و قرار شود یک آیه را کار کنند، عاجز هستند، هزاران سال باید کار کنند. مگر آدم می‌تواند درجات فرشته‌ها را بفهمد؟ فرشته‌های زمینی، آسمانی، برزخی، فرشته‌های عالم عقل و... همین‌هاست که انسان را وادار می‌کند یک وقت‌هایی دست از بچه‌بازی بردارد و یک مقدار فکر کند، ظهور تک‌تک اسماء را ببیند. آدم به دنیا می‌آید تا بفهمد و ببیند. اما این‌قدر مشغول بازی دنیا هستیم که کور متولد می‌شویم. خوشا به حال کسی که در مورد فکر کردن روی نظام خلقت یک مقدار جدی شود.
بحث فرشته‌ها را باید جداگانه برای کسانی که دارند در نانوتکنولوژی کار می‌کنند که تکنولوژی حیرت‌انگیز عصر ماست که با چندهزار درجه پایین‌تر از میلیمتر کار می‌کنند، عنوان کرد. ولی بعد از این علم‌هایی خواهد آمد که خیلی حیرت‌انگیزتر است. هنوز امام زمان نیامده که علم برای ما بیاید. این همه آیه در مورد ملائکه‌الله، این همه صیغه جمع در قرآن «انا انزلناه فی لیله‌القدر»، «کل شیء خلقناه بقدر» ما همه چیز را ریاضی خلق کردیم. من و فرشته‌ها قَدَر گذاشتیم.. جهان همین عالم ماده است و خدا همه آن را به تک‌تک ما داده و می‌فرماید: اگر می‌خواهی مرا بشناسی به خودت نگاه کن و اگر می‌خواهی فرشته‌ها را بشناسی باز هم به خودت نگاه کن می‌توانی بشناسی. میزان، انسان است هرچه را بخواهی بشناسی، خودت هستی.
مطلق حرکات در عالم همه به‌وسیله یک قوه‌ای انجام می‌شود. گردش وضعی، انتقالی زمین به‌واسطه‌ قوه‌ای صورت می‌گیرد. چون جسم است و جسم هیچ‌وقت نمی‌تواند خودش حرکت کند. سایر کرات و کهکشان‌ها، بحث جبر، اتمسفر و حرکت یک اتم، الکترون و پروتون، رشد و نموها، حیات، مرگ و میرها و... همه توسط ملائکه صورت می‌گیرد. «الذین یتوفّیهم الملائکه»؛ هر موجودی که می‌خواهد بمیرد حتی یک برگ توسط ملائکه صورت می‌گیرد. حضرت عزرائیل علیه السلام و اعوان و انصار ایشان این کار را انجام می‌دهند. یعنی یک عالم فوق‌العاده با عظمت است. در آنِ واحد در عالم چه تعداد موجودات حیاتشان گرفته می‌شود. یعنی از حالت گیاهی و نباتی تبدیل به جمادی می‌شوند و می‌میرند. همه این‌ها توسط فرشته مرگ صورت می‌پذیرد. چه‌قدر موجود حیات‌دار می‌شوند از حالت جمادی درمی‌آیند و در آن‌ها حرکت ایجاد می‌شود. این کار توسط حضرت اسرافیل علیه السلام انجام می‌شود که کار ایشان دادن حیات و دمِش است. حیات دادن و گرفتن فقط مختص انسان نیست. همه موجودات عالم عمرشان سرمی‌آید و قبض روح می‌شوند، همه این حالت‌ها توسط فرشتگان عالم صورت می‌پذیرد.
حضرت میکائیل مسئول روزی موجودات
هر موجودی که غذا دریافت می‌کند. مثلاً یک باکتری یا یک اتم و سلول را درنظر بگیرید تک‌سلولی‌هایی که غذا می‌گیرند تا یک نهنگ که غذا می‌گیرند، حضرت میکائیل علیه السلام مسئول رزق و روزی همه موجودات است. یک فرشته با همه اعوان و انصارش این کار را انجام می‌دهد. این‌ها قوای خدا هستند. مثل قوای نفس انسان که در یک لحظه میلیون‌ها کار می‌تواند انجام دهد. الان دارند به میلیاردها سلول در درون ما خوراک می‌رسانند. هر سلولی که در بدن انسان می‌میرد، حیات هر کدام را حضرت اسرافیل علیه السلام و قبض روح هر سلولی توسط حضرت عزرائیل انجام می‌شود. چه غوغایی در این عالم اتفاق می‌افتد که ما هیچ کدامشان را نمی‌بینیم ولی او که سازنده همه ذرات است دارد گزارش می‌دهد و بیان می‌کند که این اتفاقات دارد می‌افتد. وقتی ما داریم کار می‌کنیم اطرافمان مملو از فرشته‌های الهی است که خصوصیات مختلفی دارند.
بدین ترتیب از کوچک‌ترین کارها که فرود آوردن قطرات باران است تا بزرگ‌ترین کارها که وحی بر انبیاء و قیام قیامت و برهم خوردن نظام عالم و برپاشدن مردگان از عالم قبور می‌باشد، جملگی توسط مدبرات امر (تدبیرکنندگان امر) و ملائکه موکل انجام می‌شود و اسلام نیز این امور را به ایشان نسبت داده است. امیرالمؤمنین علیه السلام برای ملائکه اقسامی بالغ بر شش یا هفت طایفه ذکر کرده است؛ بعضی ملائکه ارضی، عده‌ای برزخی و ملکوتی و برخی ملائکه عالّین هستند. امام سجادعلیه السلام ویژگی‌هایی از فرشتگان ذکر فرموده‌اند: هرگز در عمل سستی ندارند. خسته نمی‌شوند، آزردگی و بی‌حوصلگی بر آنان عارض نمی‌شود، جدیت در کار و پیوستگی همیشگی دارند و هرگز غفلت نمی‌ورزند.در نهج‌البلاغه نیز صفاتی آورده شده است که آنان نمی‌زایند، زائیده نشده‌اند، خواب ندارند، موت مانند بشر در آنان نیست، احتمال خطا و گناه در آن‌ها وجود ندارد، جملگی معصومند، حقایق نوریه هستند، از ظلمات عالم ماده خارج هستند.
مأموریت چهار فرشته عظیم خداوند
در فراز دوم حضرت 3 فرشته از چهار فرشته عظیم الهی را اسم می‌برند و در فراز بعد در مورد حضرت عزرائیل علیه السلام که ملک الموت است، درود می‌فرستند. این چهار فرشته الهی درواقع تمام کارهای عالم را انجام می‌دهند. با ده‌ها و صدها میلیون فرشته‌ای که در استخدام ایشان هستند گرداننده عالم هستند. کل نظام خلقت در مشت ایشان است. تسلط کامل بر این نظام دارند و این نظام را اداره می‌کنند. ارکان و شغل‌های مهمی که این‌ها دارند ذکر می‌کنند.
کار حضرت اسرافیل این است که وقتی مردم دنیا به برزخ منتقل شدند با صور ایشان همه برای قیامت آماده می‌شوند. ما می‌دانیم که بازتاب صور برانگیخته شدن جمیع انسان‌هاست. منظور از دمِش اسرافیل در صورِ خود این است که چنان تحریکی در نظام خلقت ایجاد می‌کند که میلیاردها انسان که از اول خلقت تا نزدیک قیامت در برزخ رفته‌اند احاطه‌اش به برزخ آن‌قدر زیاد است که با صدا و دمش او همه برای ورود به محشر مهیا می‌شوند. به قول یکی از اساتید؛ این چهار فرشته الهی، دست و پا و سرشان از شرق و غرب عالم بیرون زده است.
میکائیل، در روایات او را مأمور ارزاق، معادن، رشد و نوم درختان و نباتات و پیدایش جانداران، حرکت‌های عظیم افلاک و کرات، پیدایش دگرگونی‌های جوی و حرکت دریاها، پیدایش ابرها و بارش باران و گردش فصول سال به شمار آمده است. این فرشته دارای اعوان و انصار بسیاری است که خود حدیث مفصلی دارد.
ارزاق همه موجودات برعهده حضرت میکائیل است (از تک‌سلولی که در دل اقیانوس هست تا نهنگی که روزی چند تن ماهی می‌خورد و...)
تمام قطرات باران صاحب دارد که کدام فرشته کجا آن را بریزد. طراحی دانه‌های برف به شکلی است که تزئینش می‌کنند و بر زمین می‌ریزند. خداوند به فرشته‌ها می‌فرماید: دانه دانه برف‌ها را طراحی کنید و سر بنده‌هایم گُل بریزید. با چه تشریفات و احترامی که آدم را به سجده وامی‌دارد. یک موسیقی زیبایی دارد. متأسفانه به‌خاطر بی‌فکری‌هایمان خیلی بد زندگی می‌کنیم.
جبرئیل علیه السلام هم که در وصف او آمده؛ «إنّه لقول رسول کریم ذی قوه عند ذی العرش مکین»؛ دارای قدرت فوق‌العاده است و از مکانت بلندی نزد خداوند متعال برخوردار است و نزد خدای صاحب عرش، دارای قوت و قدرت بسیاری است و فرمانروا در بین ملائکه و امین در ابلاغ وحی است.
تمام میلیاردها فرشته‌ای که قدرتشان خیلی بیشتر از ماست تحت فرمان جبرئیل هستند. چه سلطنتی است؟ ملائک زمینی، آسمانی، برزخی و...
در عالم هم یک حقیقت وجود دارد که جان همه عالم است و آن خداوند تبارک و تعالی است. خداوند در مظاهر فرشتگان تجلی می‌کند. نحوه خواست جبرئیل با میکائیل و اسرافیل فرق می‌کند. ساختارهای وجودی فرق می‌کند. یک حقیقت هست که در جبرائیل با میلیاردها فرشته تحت پوشش خودش جلوه می‌کند و همان حقیقت در میکائیل، عزرائیل و اسرافیل با میلیاردها فرشته تحت پوشش خودشان تجلی می‌کند. در باغ گل، گل‌های مختلف با رنگ‌های مختلف جلوه می‌کند. یک حقیقت و این همه جلوه. و اگر تعجب کنی، خداوند می‌فرماید: که ساختار انسان از همه این‌ها پیچیده‌تر است، یک نفس هزاران جلوه دارد. (با صد هزار جلوه برون آمدی که من / با صدهزار دیده تماشا کنم تو را)

عدم وجود شهوت در ملائکه
ملائکه از آن‌جا که بدن مادی ندارند، شهوت و غضب هم در آن‌ها راه ندارد و به نفس شَهَوی که کاستی‌های انسانی را به فعلیت می‌رساند و تکامل وجودی را تأمین می‌نماید، نیازمند نیستند. (تکامل در تقابل و جریان مخالف ایجاد می‌شود. در طبیعت هم همین‌طور است.) از این‌رو امام سجادعلیه السلامفرمود که آنان نه به درخواست نفس عمل می‌کنند و نه مانع دیگری در کار است تا آنان را از تسبیح و تقدیس بازدارد. ملائکه احتیاج به کمالات جمادی و نباتی و حیوانی ندارند، برای همین دائماً مشغول تسبیح خداوند هستند و شیفته حق تعالی باقی می‌مانند. بعضی‌ها آن‌قدر غرق درس خواندن هستند که دوست ندارند گرسنگی به سراغشان بیاید یا خواب آن‌ها را فرا بگیرد. پس وقتی ما جریان مخالف را به حداقل برسانیم جریان دیگر دائماً به کار خودش ادامه می‌دهد.
حد وجودی خاص هر یک از فرشتگان
ملائکه از توجه و ذکر حق تعالی و عشق به خداوند خسته نمی‌شوند. آدم می‌تواند با غلبه بر جریان‌های مخالف به سمت خدا برود و بخش‌های انسانی خود را تقویت کند و دائماً تغذیه کند. بلکه کار آنان همواره خضوع و خشوع در مقابل عظمت بیکران خداوند متعال است و چشم‌های آنان چنان در مرحله خضوع و خشوع است که توان بلند کردن سر را ندارند و دیدگان ایشان همواره پایین است. این خضوع و خشوع چشم، کنایه از حدود وجودی آن‌هاست. (قوه شنوایی و بینایی شما هم به محض این‌که نخواهید بشنوید یا ببینید عمل نمی‌کنند. وقتی نفس اراده نکند قوه هم کاری نمی‌کند. قوا کاملاً تسلیم نفس هستند.) کنایه از حدود وجودی آن‌هاست؛ بدین معنا که برای این دسته از ملائکه حدی است که نمی‌توانند با مقام بالاتر از خود ارتباط داشته باشند، اگرچه این ارتباط در حدّ رؤیت باشد و علت آن این است که حجاب‌های موجود بین مراتب آنان چنان است که نمی‌توانند کم‌تر نظری به‌سوی مبدأ متعالی داشته باشند و خود می‌دانند که چشم آنان در برابر انوار فوق‌العاده جلال و عظمت حضرت حق ناتوان است. از آن سو، جلال کبریایی و غنای مطلق حق نیز آن‌چنان است که ملائکه خود را در آن مرتبه نمی‌بینند که درخواست معرفت خداوند را داشته باشند (قوای انسانی همیشه در حد خودشان می‌مانند) لذا به تواضع متوسل می‌شوند زیرا عجز محض در مقابل قدرت تمام، چیزی جز تواضع را نمی‌طلبد. به همین دلیل امام سجاد علیه السلام فرمودند: «المتواضعون دون عظمتک و جلال کبریائک»؛ فرشتگان در مقابل عظمت و بزرگی کبریایی تو خاضع هستند.
اعتراف ملائک به عبادت اندک خود
خدایا بر آن دسته از فرشتگان درود فرست که در آن هنگام که به جهنم می‌نگرند و آن را افروخته بر اهل معصیت می‌بینند، تو را تسبیح نموده و می‌گویند: «ما تو را آن‌چنان که سزاوار تو است عبادت نکرده‌ایم!» جهنم، هنگام دیدن گنهکاران شعله می‌کشد و اینان صدای بسیار مهیب و ترس‌آوری را از جهنم می‌شنوند، ملائکه نیز چون صدای جهنم را می‌شنوند عرض می‌کنند: «سبحانک ما عبدناک حق عبادتک»؛ زیرا عبادت خود را لایق و شایسته شأن مقدس حضرت حق نمی‌بینند و خود و عبادت خود را حقیر می‌یابند. در این فراز حضرت سجاد علیه السلام بر این دسته از فرشتگان درود می‌فرستد زیرا آنان از مقام بلندی برخوردار بوده و به سبحات جلال و جمال الهی آگاهند.

فرشتگان رابط میان عالم غیب و پیامبران
دسته دیگر از ملائکه‌الله «اهل قرب» می‌باشند و اینان مقدم بر دیگر فرشتگانند، زیرا واسطه بین عالم غیب و انبیاء و انسان‌های کامل بوده یا حاملان وحی‌اند که از باطن عالم، حقایق غیبی را به پیامبران و بندگان زبده الهی می‌رسانند و خبرها را به‌طور دقیق (بدون هیچگونه خستگی و یا اشتباه) به پیامبر زمان اعلان می‌کنند. برای پیامبران نیز تنها راه دریافت حقایق و معارف همان وحی است. پیامبر هم زمانی وحی را به‌طور صددرصد کامل و صحیح دریافت نموده و با اطمینان تمام آن را نقل می‌کند.
ویژگی های دسته دیگر فرشتگان
در این فراز امام سجادعلیه السلام به گروه دیگری از فرشتگان درود می‌فرستند که در کار سازماندهی عالم هستند. حضرت از آن‌ها یاد کرده و شماری از ویژگی‌های آن‌ها را ذکر می‌کند: 1. آنان اختصاص به ذات حضرت حق دارند و مقربان درگاه الهی و جزو نزدیک‌ترین ملائکه به حضرت ربوبی می‌باشند و تمام همت آن‌ها صرف اطاعت و بندگی اوست و به جز اطاعت فرمان، به هیچ چیز دیگری راضی نمی‌شوند. آنان از همه ماسوی‌الله بی‌نیاز بوده و به جز اطاعت از فرمان دوست به چیز دیگری مشغول نیستند. مثل قوای ما که نسبت به ذات ما همین رابطه را دارند. در استخدام ذات و نفس ما هستند و این نفس است که هروقت می‌خواهد آن‌ها را جلوه یا بسط می‌دهد. یک زمان با عقل یا وهم یا حس کار می‌کنید زمانی دیگر هیچ کاری نمی‌کنید. قوای هرکس ویژه ذات و نفس همان شخص است. 2. آنان به غذا و آشامیدنی احتیاجی ندارند؛ یعنی موجوداتی طبیعی مانند ما نیستند، زیرا اساساً مربوط به عالم ماده نبوده و از فرآورده‌های مادی بهره نمی‌برند. مثل نفس ما همان‌طور که نفس «لا تأخذه سنه و لانوم» قوای ما هم همین کار را می‌کنند و احتیاجی به غذا ندارند. ما نیز در شأن حسی و شأن بدنی این‌گونه هستیم که نیاز به غذا داریم.
3. هرگروه از آنان، در یکی از طبقات عالم علوی ـ یعنی عالم فوق ماده ـ قرار دارند و به‌طور طبقه‌بندی شده و متناسب با میزان مرتبه وجودی‌شان، در مراتب عظیم هستی راه یافته‌اند.


غضب

    نظر

قوه غضب، یکی ازنعمت های بزرگ خداوندحکیم در درون ماست که ما را در رفع ناملایمات و دفاع از حریم های خود، خانواده و کشورمان یاری می رساند. اما اگر بصورت نابه جا و دائمی مورد استفاده قرارگرفته و به یک خلق تبدیل گردد، هولناکترین یاوری خواهد بود که مارا به قعر جهنم سوق خواهد داد.در نکوهش این صفت همینقدرکافی است که بدانیم زشت تر از غضب، صورت برزخی دیگری وجود ندارد.

امیرالمومنین (علیه السلام) می فرمایند : ازغضب بپرهیز که اولش جنون است و آخرش پشیمانی.
عوامل درونی غضب
1- حس خودخواهی : عشق کاذبی درانسان ها وجود دارد که سریعا در مقابل اموری که جنبه طبیعی شان را تهدید کرده ویا برخلاف امیال آنهاست، تحریک می شود و شخص را به سمت عصبانیت و پرخاشگری سوق می دهد. حتی اگر خشم تولیدشده درظاهر انسان بروز چندانی نداشته و شخص مقابل را نیزدرگیر نکند، بازهم به باطن انسانی او صدمات زیادی را واردخواهد ساخت.
2- حب دنیا : حب دنیا، سرچشمه همه بدیها و خطاهاست و چنان قلب انسان را درگیر خویش می سازد که در مواجهه با اموری که کوچکترین لطمه ای به دنیای او وارد می سازند، خشمش را برخواهد انگیخت.
3- تکبرو خودبزرگ بینی : حقیردیدن دیگران و خود برتربینی موجب می شود که انسان براحتی بر اطرافیان خشم گرفته و دست به اتخاذ تصمیمات نادرست بزند. درآموزه های دینی ما، برای فرد مومن، حرمتی بالاتر از کعبه قائل شده اند. پس یادمان باشد هرظلمی که به مظلومی روا می داریم ما را درچنگال خشم خداوند گرفتارخواهد ساخت. چراکه او وکیل بندگانش بوده و ازحقوقشان دفاع خواهد کرد.
سنخیت با معصومین
حضرت علی ( ع ) می فرمایند : ازما نیست کسی که غضب خودرا مالک و صاحب نشود.
ما به هراندازه که تحت سلطه قوه غضبمان باشیم، ازاهل بیت علیهم السلام فاصله داریم. روح کوچک ما در مقابل کوچکترین هیجان و اعتراض به تلاطم درمی آید، حال آنکه انسانهایی که روحی سرشار از ثروت های معنوی دارند، به راحتی در مقابل شیطان تسلیم نشده و با سعه صدر و تحمل بالا تیرهای زهرآلود شیطان را از خویش می رانند.
کنترل غضب
اولین قدم برای کنترل غضب این است که :
1 - آن را به عنوان یک سوء خلق و ضد ارزش پذیرفته باشیم.
2- باورکنیم که این خلق دردرون ما نیزوجود دارد.
3- ازاینکه متخلق به این صفت هستیم درعذاب باشیم.
4- برای ترک آن، بسیارجدی و مصمم باشیم.
کنترل غضب نیاز به زحمت و تمرین فراوانی داشته وچه بسا سالها به طول انجامد. اما آنچه حائز اهمیت است، مقدار پیشرفتمان در این مسیر می باشد. باید سعی کنیم رفته رفته ازتعداد تنش های عصبی مان کاسته و نوع روابطمان را با افراد و اشیاء بگونه ای تنظیم کنیم که از کانون های عصبانیت و بحران های هیجان زا فاصله بگیریم. قطع ارتباط با عواملی که در ما تولید تندخویی می کند، مسیررا برای ما هموارتر می سازد.
مطالعه و کسب علوم، ما را در ریشه یابی علل تحریک کننده قوه غضبمان یاری می رساند.
و تمرین و تکرار این اندوخته های علمی، چنان قدرتی را می تواند درانسان پدید آورد که ازحلیم ترین افراد زمان خویش باشد.
امام باقر علیه السلام می فرمایند: هیچ توانی مانند ردکردن غضب نیست.
یادمان باشد که اظهار پشیمانی و عذرخواهی ازطرف مقابل بعدازهرتنش عصبی، می تواند تا حد زیادی جلوی طغیان غرور را درانسان گرفته و تعداد دفعات بروز عصبانیت را در او کاهش دهد. درغیراینصورت این نیروی سرکش روز به روز بر طغیان خودافزوده و در نهایت، انسان را به ذلتی ابدی درزندگی پس ازمرگ خواهد کشاند.
غضب، عاملی بازدارنده درمسیرکمال انسانی
امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند : بالاترین دارائی، غلبه برغضب است.
می دانیم که دارائی های معنوی بسیار ارزشمندتر از دارائی های مادی می باشند. چه بسا افرادی از ثروت های مادی چشمگیری برخوردار بوده اما روحشان در فقر مطلق به سرمی برد، به همین علت آنها را همیشه مشوش و نا آرام می بینیم.
مسیر ابدی زندگی ما، مسیری است تا بی نهایت مطلق که از قعر جهنم می گذرد. منظور از جهنم، همه فشارها، دشمنان، تنگناها و آفت هایی است که درهمین دنیا ما را تهدید می کنند. اما آنچه که به انسان کمک می کند تا ازاین مسیر- که اصطلاحا از آن به صراط تعبیرمی شود – سالم گذرکند، همان دارائی های روحی اوست که مانع از سقوطش به قعر جهنم خواهد شد.
بنابراین با اندک تاملی می توان دریافت که در بطن جهنم به دنیا آمده ایم ( دنیا ) و برای رسیدن به بی نهایت باید تعیین کنیم که جهنم جای ماندن نیست. ما بسته به میزان قدرت روحمان، می توانیم ازشعله های سوزاننده دنیا مصون مانده و به سلامت به آغوش پروردگارمان برسیم.
شعله های غضب، یکی ازمهلک ترین آتش های دنیا بوده و غلبه براین شعله ها نیز یکی ازبهترین وسیله ها برای خروج ازاین جهنم می باشد.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
دشمن ترین دشمنان انسان، غضب و شهوت او هستند، هرکس براین دو صفت خود غلبه کند به درجات عالی می رسد.
غلبه کردن یعنی آزادشدن ازجهنم دنیا و رسیدن به بهشت آرام و هدف نهایی خلقت ( آغوش خداوند).
در واقع شخص عصبانی، باطنی آتش گرفته است که هر عکس العمل صادرشده از او، موجب انتقال این آتش به دیگران می شود. بنابراین اولین قدم برای مهاراین آتش این است که تمرین کنیم :
درهنگام غضب، برقراری هرگونه ارتباط، ممنوع!
با این فرمول مهم، مانع از آتش گرفتن دیگران می شویم و حالا نوبت باطن خودمان است که ازآتش غضب رهایش کنیم.
هر اندازه تلاش ها و تمرین های معنوی ما بیشتر باشد، دارائی های روح ما نیز در این مرحله بیشتر به کمک ما خواهند آمد.
ازآنجا که منطق انسان درهنگام غضب تغییرمی کند و تمام تصمیماتش نیزبراساس این منطق آشفته صورت می گیرد، چه بسا سرانجام این تصمیمات، چنان آثار مخربی بدنبال داشته باشد که اصلاح آنها غیرممکن و یا بسیارمشکل باشد. بنابرهمین دلیل، ائمه معصومین بسیارتوصیه نموده اند که درهنگام عصبانیت :
1 – دستورندهید 2- تنبیه نکنید 3- تصمیم نگیرید.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
کسی که غضب خود را نمی تواند کنترل کند، صاحب عقل خود نیز نمی تواند باشد. پس طبق روایت بالا در می یابیم که غضب، نقطه مقابل رفتارهای عاقلانه و صحیح می باشد.
رابطه تحمل سختی ها و فشارها با تزکیه نفس
شایداز خود بپرسید که تزکیه نفس و خروج از جهنم، چه ارتباطی با تحمل سختی ها، غم ها، بلاها و یا فشارها دارد؟
درپاسخ باید گفت که تحمل تمام ناملایمات، درواقع مبارزه ایست جدی با جنبه طبیعی و حیوانی انسان و قدرت یافتن جنبه انسانی یا فطری او.
مقاومت درمقابل یک بیماری اولا انسان راازمرگ رهانیده و ثانیا او را تا حد زیادی برای دفعات بعد واکسینه می کند. فروبردن پیاپی غضب نیز، هر بار انسان را مقاوم تر و قوی ترکرده و در مقابل حملات مشابه مصون می دارد. نبی اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
هیچ بنده ای جرعه ای ننوشید بالاتر ازجرعه غیظی که فرو برد آنرا به خاطر خداوند متعال درحالیکه او را دوست دارد و رضایتش را طالب است.
تحمل فشارها، چنان قدرتی به روح انسان عطا می کند که او را براحتی ازجهنم های دنیا رهانیده و به هدف نهایی خلقتش یعنی رضای خداوند تبارک و تعالی می رساند.
حضرت موسی علیه السلام ازخداوند سوال کرد که رضایت تو در چیست ؟ خداوند درپاسخ فرمودند : رضایَ فی کُرهِک. رضایت من آن زمانی است که تو درفشار هستی.
چنین نگاهی به جهان اطراف،انسان را از هرگونه استرس، ناامیدی، افسردگی و جزع و فزع درمقابل ناملایمات رهانیده و به او یاری می رساند تا در کمال آرامش با فشارهای وارده مقابله کند.
غضب ازشدیدترین فشارهایی است که دردنیا دامنگیر انسان می گردد ودفع آن نیز از قوی ترین ابزار رساننده ما به ابدیتی آرام محسوب می گردد.
گاهی انسان می تواند شرایط تحمل فشار را برای خود ایجادکند. ریاضت های شرعی ازقبیل روزه، تحجد و شب زنده داری، کنترل چشم و زبان و... درتزکیه نفس و قدرت یافتن روح بسیارموثرند.
اما فشارها و مکروهاتی که ما درجذب آنها نقشی نداشتیم و به عنوان هدایای خداوند برای افزایش ظرفیت روح ما محسوب می شوند در درجه اهمیت بسیاربالاتری قراردارند.
پیامبراسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند :
ازبهترین راهها به سوی خدای عزوجل نوشیدن دو جرعه است : اول جرعه غیظی که بوسیله حلم آنرا رد می کنی و دوم جرعه مصیبتی که بوسیله صبر آنرا تحمل می نمایی.
پاداش دنیوی و اخروی کظم غیظ
1 – امنیت و آرامش دردنیا و آخرت
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
کسی که کظم غیظ کند، درحالیکه قادر بر اعمال آن است، خداوند قلب او را در روز قیامت از امن و ایمان پرخواهد کرد. می دانیم که حقیقت این امنیت و آرامش درهمان لحظه غیظ برانسان وارد می آید و خداوند شادی این مبارزه بزرگ را در همین دنیا به ما عطا خواهد فرمود. اما منظور از روایت بالا، پاداش ابدی کظم غیظ می باشد. در روزی که همه قلب ها هراسان و مضطربند، چنین قلوبی را پر از آرامش و امنیت خواهیم دید. این قاعده کلی را هرگز فراموش نکنیم که در تجارت های اخروی- برخلاف دنیا- فاصله ای میان عمل و پاداش وجود ندارد و در واقع پاداش، همان شکل گیری باطن انسانی ماست که درحرکت به سمت ابدیت، لازمه راه می باشد.
2- درامان ماندن ازخشم پروردگار
خداوند تبارک و تعالی به حضرت موسی می فرمایند:
ای موسی، نگه دار غضب خود را از کسی که تو را مالک او قرار دادم، تا من نیز غضبم را از تو نگه دارم.
بنابراین با اندک تاملی در روایت بالا می توان دریافت که امنیت ازخشم خداوند، درفرونشاندن غضب ما ازکسانی است که قدرت خشم گرفتن برآنها را داریم. فراموش نکنیم که چنین کاربزرگی که همان متخلق شدن به صفت حلم می باشد نیازمند تمرین و تکرار مداوم است.
غضب های مقدس
گاهی اوقات، فرد مورد غضب ما کسی است که ما قادر به گرفتن حق خود از او نیستیم و این در حالیست که حق با ما بوده ولی قدرت غلبه بر او را نداریم. بسیاری ازاین نوع خشم ها، دررابطه با مسائل اعتقادی و ارزشهای الهی می باشند.
دراینصورت غضب کردن تنها موجب حزن انسان و عذاب نفس او می گردد. لذا برای اثبات حق دراینگونه موارد باید برنامه ریزی شده عمل کرد تا در یک زمان مناسب، نتیجه درست را بدست آورد.
به عنوان مثال، در بازگوئی وقایع عاشورا، مصیبت زدگان واقعی کسانی هستند که از شنیدن این حوادث، وجودشان پر از غضب می شود، اما این خشم را متین بروز می دهند. آنها اولا با خودسازی دائم چنان خویش را قوی می کنند که برای یزیدهای زمان غیر قابل تحمل باشند و ثانیا در این میان برای نجات دیگران نیزازچنگال شیطان تلاش می کنند.
حرف آخر...
صفت حلم، پرپرواز ماست برای رها شدن از چنگال زهرآلود غضب. چگونه می توان به این صفت متخلق گشت؟... برای پاسخ به این سوال ما را در مباحث حلم همراهی کنید.

صلوات

    نظر

یکی از بزرگترین اذکاری که در مسیر حرکت ابدی، برای ما بسیار هادی و رشددهنده خواهد بود، ذکر شریف صلوات می باشد. می دانیم که قرآن به صلوات عنایت ویژه ای داشته و می فرماید: (ان الله و ملائکة یصلون علی النبی، یا ایها الذین آمنوا، صلوا علیه و سلموا تسلیما، خدا و ملائکه بر پیامبر درود میفرستند، ای کسانی که ایمان آورده اید، شما نیز بر او سلام و صلوات بفرستید). سوره احزاب، آیه 56.
بنا بر آیه بالا میتوان دریافت؛ ذکری که از زبان حضرت حق جاری میگردد، به یقین از عظمت ویژه ای برخوردار است. حال، بدون هیچ مطالعه دیگری، آیا همین مقدار که می دانیم، خدا و ملائکش اهل صلواتند، برای شکفتن گل صلوات از لبان ما کافی نیست؟
صلوات، اعتراف به عبودیت خداست، و تسلیم شدن در برابر هرآنچه از پیامبر و آلش رسیده است. بدون صلوات هرگز نمیتوان به مقام عبودیت رسید.
صلوات خوراک روح ما و وسیله ای برای رسیدن به حیات طیبه است و اساسا از همین روست که وضع شده است، چرا که اهل بیت نیازمند صلوات و درود ما نیستند.
صلوات از دریچه روایات
- پیامبر اکرم (ص) می فرماید: هر کس که نام من بیاید و صلوات نفرستد، مغفرت شامل حالش نشده و از رحمت خدا دور می گردد.
- هنگامی که بر پیامبر صلوات می فرستیم، فرشتگان حاضر در قبر او، سلام ما را به ایشان ابلاغ کرده و می گویند: فلان شخص بر شما سلام فرستاد، و از آنجائی که پیامبر چونان پدری دلسوز همه ما شناخته و بر احوالات ما واقفند، در جواب بر ما سلام و صلوات می فرستند.
از طرفی در بسیاری از روایات آمده که ذات اقدس خداوند نیز، در جواب سلامی که انسان به پیامبر و آلش می فرستد بر انسان درود فرستاده و می فرماید: صل الله علیک و سلام و درود خدا، یعنی رهایی از بسیاری از موانع و مشکلات معنوی و مادی، و رسیدن به عافیت و آرامشی الهی.
- بسیار توصیه شده که صلوات را بلند و کامل بفرستید، چرا که اگر کسی صلوات را کامل ادا نکند، (اللهم صل علی محمد) هرگز بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد، و این در حالیست که بوی بهشت از پانصد سال راه به مشام می رسد. بنابراین میتوان گفت که حب اهل بیت و پذیرفتن ولایت آنها به چه میزان در سعادت ابدی ما موثر است. هر چه محبت ما نسبت به پیامبر و آلش بیشتر باشد، بر تعداد صلواتهای ما افزوده شده و از اینکه بر پدران آسمانیمان درود می فرستیم به رضایت و شادمانی خواهیم رسید. فرستادن صلوات با صدای بلند، در واقع تجسم عملی و عینی چنین عشقی است. قلبی که نمیتواند عشقش را فریاد کند، قطعا به نفاق مبتلاست.
- صلوات فرستادن به صورت کامل و با حضور قلب، باعث نورانی شدن دل، از بین رفتن حجابهای روحانی و به یاد آوردن آنچه فراموش شده، می گردد.
- صلوات، اسم اعظم بوده و انجام هر کاری با صلوات ممکن است. اما این، تنها بستگی به میزان معرفت و یقین هر شخصی دارد.
هرگز فراموش نکنیم که وقتی اعلام صلوات شد، باید سخن را قطع کرده و صلوات فرستیم.
امیرالمومنین علی (ع) می فرماید:
به شهادتین تدخلون الجنة، و با الصلواة تنالون الرحمة، فاکثروا من صلوة علی نبیکم و آلة ؛
با شهادتین داخل بهشت می شوید و با صلوات به رحمت الهی می رسید، پس بر پیامبر و آلش بسیارصلوات بفرستید.
آثار صلوات
- امام صادق (ع) روایت نموده اند که؛ روزی پیامبر به حضرت علی فرمود: جبرئیل خبر آورده که اگر شخصی از امت من، بر من و در پی آن بر اهل بیت من صلوات فرستد، درهای آسمان به روی او باز شده و ملائکه هفتاد صلوات و درود بر او می فرستند.
حقیقت صلوات ملائکه در حق ما، طلب استغفار برای گناهان کوچک و بزرگ ماست، و همین استغفار سبب آمرزش گناهان و گشایش درهای رحمت خداوند به روی ما خواهد شد. پس این روایت نشان می دهد که صلوات، کلید بازگشایی درهای عنایات حق تعالی است.
- پیامبر(ص) می فرماید: من در قیامت کنار میزان هستم، هر کس که گناهانش بیشتر از ثوابش باشد، صلوات هایش را روی میزان می گذارم تا کفه حسناتش سنگین تر شود.
- پیامبر(ص) فرموده اند: سنگین ترین چیزی که نامه اعمال را در روز قیامت وزین می کند، صلوات است.
- امیر المومنین(ع) می فرماید: هر دعایی محجوب بوده و بالا نخواهد رفت، تا اینکه بر پیامبر و آلش صلوات فرستاده شود.
- امام صادق (ع) می فرماید: هر کس صد بار در بین الطلوعین صلوات فرستد خداوند او را از آتش جهنم نجات خواهد داد.
- اگر کسی در نامه اعمالش هیچ عملی به جزصلوات نداشته باشد اهل نجات است.
- کسی که یک مرتبه بر پیامبر و آلش با نیّت و اخلاص صلوات فرستد ـ نه برای ثواب ـ خداوند سی حاجت دنیایی و هفتاد حاجت آخرتی را از او برآورده می کند.
- فرستادن صلوات بصورت دسته جمعی، در حل مشکلات جامعه، عطر آگین کردن فضا، دفع شیطان و از بین بردن حجاب ها موثر است.
- صلوات، برای انسان شادابی و آرامش را به ارمغان آورده و مانع شقاوت و بد مردن انسان می گردد. پس نکوست که با اشتیاق و ارادت خالص بر محمد امین و خاندان پاکش درود فرستیم.
- امام رضا (ع) می فرماید: کسی که نمی تواند گناهی از گناهان گذشته اش را جبران نماید، زیاد صلوات بفرستد چرا که صلوات گناهان را نابود می کند.
- صلوات بر محمد و آلش، در واقع همان اقرار به سبحان الله، لا اله الاالله و الله اکبر است. شخصی خدمت رسول خدا رسید و عرض کرد: در حج، هیچ ذکری به جز صلوات به ذهنم نرسید تا بگویم، پیامبر فرمودند: هیچ کس با فضیلت تر از شما از مکّه خارج نشد، چرا که صلوات، حمد و تسبیح و تکبیر خداوند را با خود به همراه دارد.
- هیچ عملی در روز جمعه بالاتر از ذکر صلوات نیست. البته فراموش نکنیم که صلواتهایمان باید با معرفت نسبت به مقام پیامبر و آلش همراه باشد، همانگونه که علامه حسن زاده آملی با چنین ادراکی در الهی نامه خویش می فرمایند: الهی حق محمد و آل محمد بر ما عظیم است، پس؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد
- امام رضا (ع) می فرمایند: صلوات شما موجب اجابت دعاها و پاک شدن اعمالتان از گناه می گردد.
-آیه (ان الله و ملائکة یصلون علی النبی) به این معناست که خدا و ملائکه اش بر پیامبر صلوات می فرستند. از امام صادق سوال شد که منظور از این آیه چیست؟ فقال؛ صلوة من الله عزوجل رحمة، و من ملائکه تزکیة، و من الناس دعا و اما قوله عزوجل و سلموا تسلیماـ صلوات از ناحیه خدا رحمت و کلید حل مشکلات است. از ناحیه ملائکه استغفار برای بندگان، و از ناحیه مردم در خواست و دعاست. اما نکته مهم اینجاست که صلوات ما باید با تسلیم محض بودن در برابر دستورات پیامبر همراه باشد تا مصداق واقعی آیه بالا باشیم.
- امام سجاد در ابتدای دعاهای کلیدی خویش می فرمایند: فصل علی محمد و آل محمد. چرا که خداوند بعد از صلوات بندگانش می فرماید: صل الله علیک... و این بدین معناست که خداوند آماده اجابت دعای ماست.
- حضرت ابراهیم به علت کثرت صلوات بر محمد و آلش به مقام خلیل اللهی رسید. و از همین روست که حضرت حق آنچنان عاشقانه از او در قرآن یاد می کند.
- زیباست بدانیم که حضرت نوح برای به سلامت رسیدن کشتی اش ، خداوند را به پنج نام مقدس سوگند داده و به آنها متوسل شده است. امروزه تکه های کشتی حضرت نوح که نامهای محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام بر آنها نوشته شده و به تائید تمام زبان شناسان دنیا رسیده است در موزه مسکو موجود می باشد.


عواملی که به اذکار ما ضریب بینهایت میبخشند:
- صلوات دسته جمعی:
تنها خداوند بر میزان ثواب صلوات دسته جمعی ـ حداقل جمع سه نفراست ـ واقف است، بطوریکه حتّی فرشته ای که تعداد قطرات باران را می نویسد، از نوشتن آن عاجز است.
- الحمد لله کما هو اهله: سپاس میگوئیم خدا را آنگونه که شایسته آن است، نه آنگونه که ما می شناسیم و حمدش می کنیم. ثواب این حمد را نیز غیر از خداوند کسی قادر به شمارش نیست.
اللهم صل علی محمد و آل محمد عدد ما احاط به علمک و عجل فرجهم: خداوندا صلوات فرست بر محمد و آلش به اندازه تمام آنچه که علم تو بر آن احاطه دارد. ثواب چنین حمد و صلواتی را هیچ ملکی نمی تواند محاسبه کند مگر ذات خداوند تبارک و تعالی.
محمد (ص)، حبیب خداوندگار عالمیان
اولین تجلی خداوند قبل از هر تجلی دیگری، نور پیامبر است که روز قیامت، عرصه تجلی عظمتش خواهد بود.
او حبیب خداوند، سرمد عالمیان و کامل کننده رسالت تمامی انبیاست.
خداوند در قرآن محمد(ص) را شفاعت کننده امتش و الگوی کاملی برای انسانها معرفی نموده است. حال این ما هستیم که باید سخت کوشانه برای شبیه شدن به او و درنتیجه برقراری رابطه ای نزدیک و عاشقانه با پیامبری که به او و آئینش ایمان آورده ایم، تلاش کنیم. فراموش نکنیم که مدت کوتاه عمرما زمان مناسبی برای برقراری این ارتباط ویژه است.
از همین روست که در زیارت جامعه کبیره دست به دعا برداشته و میگوئیم؛ بارالها، هیچ موجود خوب و بدی در زمین نباشد، مگر اینکه عظمت پیامبر را به او بشناسانی.
هر چه بیشتر در مسیر شناخت پیامبر حرکت میکنیم، غیر از اینکه شیفته و دلتنگ او می شویم، عظمتش چنان خشیتی در دلمان ایجاد میکند، که از این عزیزترین، مهربانترین و دوست داشتنی ترین موجود دنیا و آخرت، چونان پدری حساب خواهیم برد.
از امروز تصمیم بگیریم که؛ سطح معرفتمان را بالا برده و به جای فرستادن صد صلوات با عجله، یک صلوات صحیح و با حضور قلب به محمد و آلش هدیه کنیم.
مراقب باشیم میان ما و رسولمان فاصله ایجاد نشود، چرا که این فاصله، مصیبتی بس عظیم است. امام سجاد (ع) می فرماید:
آه بر من اگر میان من و محمد مصطفی فاصله ای بیفتد.
نکته مهم اینجاست که شیطان همواره تلاش می کند بین مسلمانان و پیامبر و آلش فاصله بیندازد. تا جائی که بر اثر این حملات او، برخی از مسلمانان نسبت به مقام پیامبر حسادت میورزند، که البته این ناشی از پائین بودن سطح معرفتی آنهاست.
اگر می خواهید با پیامبر و این اسم اعظم انس بگیرید، بیشتر صلوات بفرستید. چرا که به فرموده قرآن در روز قیامت، گنهکار دستش را می گزد و می گوید؛ کاش رفاقتی با پیامبر داشتم.
اگر صلوات های ما قدرت انسان سازی بالائی نداشته و ما را در مسیر خودسازی به سرعت پیش نمی برند، به این علت است که ما در زندگی روزمره مان با رسول خدا مبارزه عملی داریم. باید بیاموزیم که در مقابل هیچ کدام از دستورات او مقاومت نکرده و آرام آرام به این الگوی کامل عالمیان شبیه تر شویم. یادمان باشد که هر مقاومت عملی از سوی ما، حجابی جدید میان ما و پیامبر ایجاد خواهد کرد. باید در دل با پیامبر و آلش به صلح برسیم تا بتوانیم از صمیم قلب و در نهایت اشتیاق و دلتنگی صلواتی برایشان هدیه کنیم.
کسانی که بیشتر صلوات می فرستند نسبت به کسانی که به عبادتهای دیگر می پردازند، توفیقات بیشتری برای رشد دارند و خیلی از مسائل معنوی و مادی برایشان آسان حل خواهد شد.
مژده عظیم اینجاست که خداوند بسیاری از ثروت های آخرتی را به دعای پیامبرو آل به ما عطا نموده و خواهد نمود، و این در حالیست که ما نه به یاد چنین ثروتهایی بوده ایم و نه برای رسیدن به آنها دعا کرده ایم که این تنها لطف الهی بوده است و بس.

ذکر = تو و خدا روبروی هم
تو همنشین خدائی، درست در آن لحظه ای که یادش میکنی. و این همان زمانیست که خدا تو را از میان همه مخلوقاتش انتخاب کرده و به قلب و زبانت فرصت آسمانی شدن بخشیده است. یقین داشته باش که زبان ذاکر تو، ثروتی بی نهایت را برایت به ارمغان خواهد آورد.
تمام هدف خداوند از خلقتی عظیم این است که بفهمیم؛ من و خدا، روبروی هم، یعنی چه؟ آیا می توانیم در تمام مدت عمرمان یک بار او را در آغوش بکشیم؟ و همه حسرت آن جاست، در روز قیامت که به لقاء خدا می رسیم، بفهمیم چه فرصتی را برای عاشقانه زیستن از دست داده ایم. و هیچ شادی بالاتر از آن نیست که در کنارش بنشینم و هم صحبت کسی باشیم که تنها منبع آرامش و شادی عالم است.
فراموش نکن؛ همه اذکار و اعمال عبادی، غذای روح ما و رشد دهنده کودک عزیز روان ما هستند.هر گاه احساس کردی قلبت تمایل به خلوت کردن و هم آغوشی با خدا را دارد، این درست همان زمانیست که کودک عزیز روانت، درست مطابق با معیارهای انسانی در حال رشد بوده و از تو تقاضای غذا مینماید. دیگر چیز های کوچک ارضائش نمی کند، و حس میکنی که تمایل دارد با اشراف فطری، رفت و آمد داشته باشد. حالا این تو هستی که باید دست به کار شده و آرام آرام قلبت را به کار بیندازی. قلب تو رفته رفته با یاد خدا به یقین و آرامش خواهد رسید و روحت بزرگ و بزرگتر خواهد شد، تا جائی که قلب و زبانت هم صدا باهم، او را فریاد زده و دیگر چیزی غیر او را طلب نمی کنند.
اگر خواهان شرافت انسانی هستی، ذکر اعظم را فراموش نکن. صلوات برایت بسیار رساننده خواهد بود. خداوند به حضرت سلمان زبان ذاکرعطا فرمود، و اینگونه بود که سلمان به مقام ( سلمان منا اهل البیت ) رسید.
باید یاد بگیریم، به جایی برسیم که با خدا دنبال معشوق دیگری نباشیم. اذکار، ما را تا شبیه خدا شدن پیش می برند. اگر عبادات و اذکارمان همراه با معرفت و شناخت باشند میزان اثرگذاریشان بیشتر خواهد بود، البّته ذکر زبانی نیز آثار و برکاتی با خود به همراه خواهد داشت.
خداوند دوست دارد، ما با او رفاقت کنیم. اگر در این مسیر، کمی صبرپیشه کرده و پیش رویم، در رفاقت باز شده و قلبمان ذاکر خواهد شد. این مرحله جائی است که قلب و زبان یکدیگر را به ذکر گفتن واداشته و و با اشتیاق به سمت برقراری ارتباطی عاشقانه خواهیم رفت و انشاالله به این یقین میرسیم که خدا برایمان بس است. در روایت است : لیس الذکر من المراسم السان و لاکن الاول من المذکور و الثانی من الذاکرـ هیچ ذکری از دهان خارج نمی شود مگر این که اول مذکور یاد ذاکر میکند و به دنبال ذاکر به فکر معشوقش می افتد.
هیچ ذکری به قلب و زبانت خطور نکرده و از لبانت نمی شکفد مگر آنکه قبل از تو خداوند یادت کرده و تو را به هم صحبتی خویش دعوت نموده است.
قرآن کریم در سوره انفال ، آیه 2 ، دوستان خدا را اینگونه توصیف می نماید:
الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته، زادتهم ایمانا؛
مومنان، کسانی هستند که وقتی از خداوند یاد میشود، دلشان به لرزه افتاده و هنگامی که آیات خدا بر آنها تلاوت می گردد برایمانشان می افزاید.
توجه داشته باشید که صبر و نماز ابزارهایی جهت قدرتمند شدن شما و اوج گرفتن روحتان هستند. همچنین تک تک سوره های قرآن می توانند دوستان خوبی برای رشدتان باشند. سعی کنید با آنها رفاقت کرده و به این ترتیب موجبات شادی و آرامش خود را فراهم آورید.



خانواده آسمانی ما
امام صادق(ع) شنیدند که شخصی اینگونه صلوات می فرستاد؛ اللهم صل علی محمد و اهل بیت محمد. ایشان خطاب به آن فرد فرمودند: چرا این گونه صلوات می فرستی؟ اهل بیت محمد، اصحاب اهل کساء هستند، حال آنکه کلمه آل؛ شامل همه ما و شیعیان می باشد.
از این روایت می توان دریافت که ما از آل پیامبر و عضو خانواده بزرگ آنهائیم. راستی آیا تاکنون فکر کرده ایم که با چنین شرافت عظیمی، چه مسئولیتی در قبال خانواده آسمانی مان داریم؟
آه، باید دست نگه داریم! بیائید از اول شروع کنیم ...
ابتدا باید نوع نگاهمان را عوض کنیم، از وادی محاسبات بیرون آمده و تمام روابطمان را براساس عضویت در خانواده بزرگ پیامبر تنظیم کنیم.
فراموش نکنیم که هیچ چیز غنی تر از رابطه با پیامبر و آشتی با او، نمی تواند ما را به بی نهایت برساند. پیوند با این خانواده رمز تمام موفقیّتها و دور شدن از آغوششان، علت تمام سقوطهاست.
همین ارتباط نزدیک میان شیعیان و اهل بیت سبب شده است که واقعه کربلا و مصیبت آن،هیچ گاه از بین نرفته و همواره زنده بماند.
باید اقرار کرد که رفاقت و همراهی با پیامبر و آلش، بزرگ ترین مژدهای است که تا کنون شنیده ایم. بی معرفتی کرده ایم اگر این بشارتها را نادیده گرفته و از کمبود جیفه های دنیایی بنالیم. کاش روزی این عزت و افتخار برایمان کافی باشد که بنده خدا و عضو خانواده پیامبریم...
محمد، تابلوی جهت نمای جاده بهشت
آیا دغدغه تولدی سالم به آخرت و در آغوش کشیدن حضرت حق، ذهنتان را به خود مشغول نموده است؟ آیا تصمیم گرفته اید مسیر زندگیتان را به سمت سالم زیستن در دنیا و آخرت تغییر دهید؟
باید بدانید که مسیر توحید، با پیوند با پیامبر و آلش آغاز شده و به پایان می رسد. بنابراین قبل از هر چیز، باید از پیامبر و آلش شروع کنید، چرا که خداوند درهیچ امری به اندازه مسئله ولایت سخت نگرفته است.
کسی نمی تواند با نادیده گرفتن مظهر خدا که فرستاده خود اوست، به خدا برسد. برای رسیدن به خدا، باید همه تجلی ها و مظاهر او را در زمین دیده و گرامی داشت.
امام صادق (ع) می فرماید: صلوات بدین معناست که؛ من به پیمانی که روز اول خلقت با خداوند بستم -الست بربکم- وفادار هستم.
همه ما از نظر فطری خداجو خلق شده ایم، امّا برای ایمان آوردن و مومن ماندن باید در این خانواده ثبت نام کنیم.
پیامبر و آلش رحمی هستند که بدون ورود به آن، اساساً امکان رشد به سمت ابدیّت و حق تعالی وجود نخواهد داشت. همانگونه که با خروج نابهنگام جنین از رحم مادر دیگر هیچ شرایطی هرچند قدرتمند، نمی تواند او را برای سالم زیستن در دنیا یاری رساند، خروج از رحم پیامبر و آل نیز، موجب تولد ناقص انسان به آخرت خواهد شد، به گونه ای که دیگر انتخاب هیچ روش و مکتبی او را به مقصود نخواهد رساند.
پیامبر و آل، کشتی نجاتی هستند که به هر ترتیب انسان را به سلامت به مقصد می رسانند. در رحم اصلی بودن، سیر به سمت هدف را به دنبال دارد، اما بیرون از رحم قطعا چیزی جز هلاکت نیست. با صلوات بر پیامبر و آلش، در جای بهتری از این کشتی منزل بگیریم، باشد که به یاری خدا بتوانیم با مظهر کامل و حقیقی اش در زمین پیوندی محکم برقرار کنیم.


مودّت؛ شرط اصلی عضویت در خانواده آسمانی
صلوات اعلام مودّت است. پیامبر(ص) می فرماید: با صدای بلند صلوات بفرستید چرا که نفاق را از بین می برد. صلوات بلند حاکی از وابستگی و هم حزب بون است. کسی که نمی تواند بلند صلوات فرستد، قلبا عضویت در گروه پیامبر و آل را باور نکرده و به آن افتخار نمی کند؛ و این در حالیست که ادعا می کند شیعه و دوستدار آنهاست.
عضویت در گروه پیامبر، با احترام گذاشتن به او متفاوت است. عضو گروه پیامبر به دنبال استدلال نیست، تنها عشق و محبّت است که او را به فعالیت وامیدارد.
معیّت با پیامبر و آلش موجب می شود که انسان، منتظر کسی برای کمک نمانده و به تنهایی برای خدا قیام می کند، چرا که تنها توجیه اوعضویت در خانواده بزرگ پیامبر است.
اسلام ما را به امّی بودن دعوت کرده است. چون همواره توده مردم در توسل کردن و تعظیم شعائر الهی موفقتر از خواص هستند. عوام بودن به این معناست که حجاب های طبیعی روی روحمان پرده نیندازند. خوشا به حال کسی که هر قدرشأن طبیعی او بالا می رود، عوام بودن خود را حفظ می کند و این نیازمند اخلاص و معرفت است.
تحصیلات و مقام، امور وهمی هستند که هیچ یک در موفقیت آخرتی ما نقشی ندارند. باید مراقب باشیم این امور اعتقادات ما را کمرنگ نگردانند.
شرط اصلی عضویت در گروه پیامبر، مودت است. در عصر ما، مبنا در مودّت امام زمان (ع) است. اگر با او پیوند داشته باشیم برنده میادین انسانی هستیم و در غیراینصورت سقوط کرده ایم.
حجاب ها حائل هایی بین انسان و خدا
میزان تقرب ما به خداوند، به برداشتن دو حجاب زیر میان ما و پیامبر بستگی دارد:
الف ـ حجاب های معرفتی و شناخت درست پیامبر و آل او.
ب- حجاب های وجودی.
باید قاطعانه تلاش کنیم تا نسبت به پیامبر وآل او در وجودمان عاطفه فرزندی ایجاد کرده و بپذیریم که عضو خانواده بزرگ و اشرافی آنها هستیم. برای رسیدن به چنین مقامی، تنها محبّت به پیامبر و آلش کافی نیست، بلکه باید دغدغه آنها را داشته و مسائل مربوط به محمد و آلش، فضای ذهن ما را مشغول کند.
به خاطر بسپاریم که برای رسیدن به پیامبر و آلش در آخرت، باید خود را در دنیا به آنها برسانیم، چون مسیر حرکت ما به سمت آخرت جائی جز دنیا نیست. در عزاداری ها وایام بزرگداشتشان تلاش کنیم. زمانی می توانیم مطمئن باشیم ائمه ما را فرزندان خود می دانند که، ما آنها را به عنوان پدر و مادر واقعی، جزئی از زندگیمان بدانیم.
اهل بیت تولد سالم شیعیان را در قیامت جشن می گیرند. جان دادن در آغوش پیامبر تمام خوشحالی و شعف یک انسان مومن است. او هرگز این شادمانی را حتی با لذت ورود به بهشت مقایسه نمی کند. چرا که او بهشت را به دلیل آنکه تجلّی زیبای خداست دوست میدارد. اساسا در زندگی چنین انسانی، هر لذتی او را متوجه خدا می سازد.
خداوند می فرماید: اگربنده یک صلوات فرستد، ملائکه هفتاد صلوات و خدا هفتصد صلوات بر او می فرستد. حجاب معرفت و حجاب وجودی انسان، مانع جذب صلوات خدا می شود.
پیامبر(ص) می فرماید: اگر کسی بر من صلوات فرستد و آل مرا فراموش کند بین او و آسمان هفتاد حجاب ایجاد می شود و خدا اصلاً جواب نداده و مانع راه یابی انسان می شود و به ملائکه می فرماید: دعای او را بالا نبرید؛ مگر اینکه ملحق کند آل پیامبر را به او والّا در حجاب های هفتاد گانه می ماند تا اینکه به آل برسد.
خداوند ساختار وجودی انسان را به عنوان یک جنین در رحم دنیا برای حرکت به سمت ابدیّت، به گونه ای طراحی نموده است که تنها با انس با پیامبر و آل می تواند سالم متولّد شود، چرا که تنها این خانواده به ریاضیات عالم آگاهند و می توانند انسان را طبق ریاضیات ابدیّت به سمت تولدی سالم راهنمایی کنند.
لزوم رابطه با امام زمان
برای تولد سالم در آخرت باید بهترین رحم را انتخاب کنیم، هیچ رحمی در زمان ما قوی تر از امام زمان نیست.
وقتی صلوات می فرستیم با پیامبر و آل پیوند برقرار می کنیم و با نظام وجودی عالم هماهنگ می شویم. امّا اگر اهل صلوات نباشیم و پیوند خوبی با پیامبر و آل او، به خصوص امام زمان نداشته باشیم، نه تنها میان ما و نظام خلقت هماهنگی دیده نمی شود، بلکه بسیار مختلف و ناهماهنگ خواهند بود. و به همین علت است که در اموراتمان به مشکلاتی بر می خوریم.
قید عبارت - و عجل فرجهم - در ادامه صلوات بسیار ارزشمند است. انسان از خدا می خواهد در فرج امام زمانش تعجیل کند، چرا که او درد بشر را از غیبت آخرین ذخیره آل پیامبر می بیند و رنجشان را لمس می کند.
جهت داشتن رشدی خوب و باسرعت، باید روی روابطمان با امام زمان تمرکز گرفته، مختصاتمان را با او تنظیم کرده و در برقراری رابطه ای زیبا و نزدیک با او تلاش کنیم.
اگر رابطه ما و امام زمان دوستانه و عاشقانه نباشد، به صراحت می توان گفت که تمام زحماتمان بی نتیجه مانده و رشد چندانی نخواهیم داشت. و این در حالیست که ممکن است با یک یا چند تن از چهارده معصوم روابط وجودی خوبی داشته باشیم. چرا که حضرت اباصالح المهدی، امام عصر ما و تنها راهنما و حجت زنده خداوند بر روی زمین است.
امام زمان واسطه فیض الهی در عصر ما هستند. باید شوق همراهی با ایشان را در دل ایجاد کرده و بودن با او و در رکاب او، دغدغه تمام دقایقمان باشد.
باشد که به مدد دستهای مظلوم اما همیشه مهربانش، به سلامت به مقصد و معبودمان برسیم


رعایت حلال و حرام در پاک سازی انسان

    نظر
رعایت حلال و حرام در پاک سازی انسان
وظیفه ما شناخت فلسفه احکام نیست.
چرا برخی افراد دین را نمی پذیرند؟
چرا فقط خداوند باید قوانین خوشبختی انسان را تعیین کند ؟
بهترین کس برای پرورش ، خالق انسان است

لزوم عصمت امامان (علیهم السلام)در رهبری انسانها
عقلانیت و تبعیت
عاقل کیست ؟
 
اصول سه گانه دین در رسیدن به کمال انسانی
..........................................................................................
رعایت حلال و حرام در پاک سازی انسان :
زحمتی که انسان برای انجام واجبات و دوری از محرمات متحمل می شود، به سود خودش است . قرآن می فرماید: این پاک سازی به نفع خودتان است و منتی برما نگذارید. « من تزکی یتزکی لنفسه – هرکس تزکیه کند، به نفع خودش است »
ما با یاد خداوند به خودمان کمک می کنیم و چیزی از آن به ایشان نمی رسد ؛ فقط می تواند تقوای ما را حفظ کند . این لطف خداوند است که به ما اجازه داده است تا به یادش باشیم ؛چون به یاد او بودن ، شرافت می خواهد .
وظیفه ما شناخت فلسفه احکام نیست.
برای کسی که بخواهد علت و فلسفه احکام شرعی را درک کند راه بسته نیست اما این امر مستلزم کسب برخی علوم اسلامی است.
در کتاب علل الشرایع شیخ صدوق (ره)، نهج البلاغه و بحارالانوار (ج82) علل برخی از احکام اسلامی آمده است. این نمونه ها پاسخی است به کسانی که می گویند چرا خداوند فلان چیز را حرام کرده و من تا وقتی علت آن را نفهمم قبول نمی کنم.
ما باید حتی اگر فلسفه احکام را نمی فهمیم به آن عمل کنیم. آیا هنگام بیماری و مراجعه به پزشک این امکان برای هر کسی وجود دارد که تمام نکات ریز و درشتی را که دکتر برآن اساس، نسخه تجویز کرده بفهمد ؟
آیا آنجا هم میگوییم تا دارو و علوم پزشکی را درک نکنم دارو مصرف نمی کنم ؟
وظیفه ما شناخت علت و فلسفه احکام نیست بلکه تنها باید متخصص را بشناسیم. متخصص ترین کس برای خوشبخت کردن انسان خداست.
عقل بشر به لحاظ محدودیت هایی که قبلاً ذکر شد، راهی برای درک فلسفه همه احکام ندارد؛ باید از احکام دین پیروی کند که بر اساس شناخت های پنج گانه(جسم، روح و ...) تهیه شده است.
انسان تنها می توان با تفکر و تعقل به فلسفه برخی از احکام مثل قصاص که ضامن امنیت جامعه است پی ببرد.
چرا برخی افراد دین را نمی پذیرند؟
1- وابستگی به لذات و شهوات دنیایی: آنهایی که گرفتار هوسها و لذتهای دنیایی و طبیعی اند نمی توانند از معنویات بهره ای ببرند . قلب آنها آمادگی پذیرش حقایق انسانی را ندارد و اهل طاعت نیستند .
2- تنبلی و کسالت : گاهی هم عقلشان می پذیرد هم قلبشان . اما تنبلی و کسالت مانع از انجام وظیفه شان می شود . لذا برای غلبه بر آن باید به یک خودشناسی قوی برسند تا اراده قوی پیدا کنند و بدانند دنیا فرصت محدودی برای کسب کمالات انسانی است و باید همه تلاششان را بکنند .
چرا فقط خداوند باید قوانین خوشبختی انسان را تعیین کند ؟
به سه دلیل خداوند باید قوانین خوشبختی انسان را تعیین کند : 1- خالق بودن خدا 2- عالم بودن او به همه چیز
3- حکیم بودن او
اولاً او خالق است. (الله خالقٌ کلِّ شیء _ خداوند خالق همه چیز است[1] )
ثانیاً عالم است ( فاعلم أنّه بکلِّ شیءٍ علیماً [2] - بدانید که او از هرچیزی آگاه است[3] ) همچنین خداوند استدلال می کند که ( الا یَعلمُ مَن خلقه و هواللطیف الخبیر[4] _ آیا کسی که چیزی راکه خودش خلق کرده آن را نمی شناسد ؟)
ثالثاً خداوند، حکیم است و کار بیهوده نمی کند (( والله علیمٌ حکیم _ خداوند دانای با حکمت است.[5] ))
ایراد گرفتن به کارهای خداوند ناشی از اشکال در اصول دین است.
اکثر ایرادهایی که برخی افراد به کارهای خداوند می گیرند از نقص در اصول عقاید آن ها ناشی می شود و از این است که خداوند را عالم و حکیم نمی شناسند. برخی از ایرادها از این قبیل هستند :
- فلان کس که این همه جنایت می کند پس خداوند چه می کند ؟ یعنی خداوند حکیم نیست.
- اگر من جای خدا بودم فلان کار را می کردم. یعنی خداوند باید فلان کار را می کرده و نکرده است.
- فلان حکم اسلامی، خشن و ظالمانه است و یا با عقل جور در نمی آید یا منطبق با حقوق بشر یا دموکراسی نیست.
- در مورد موجودات طبیعت، سیل و زلزله ایراد می گیرند.
بهترین کس برای پرورش ، خالق انسان است
خداوند که « خالق کل شی ء » و « کل شیء علیم » است ، پس هم او که « رب کل شیء و پرورش دهنده همه چیز » است؛ کاملترین آئین را برای پرورش بشر آورده است ، لایق ترین کس برای پرورش انسان است .
لزوم عصمت امامان (علیهم السلام)در رهبری انسانها
انسان در طی کردن مسیر خود به سمت ابدیت و پیروی از دستورات دین، نیازمند یقین و آرامش است، تا به گونه ای در دنیا زندگی کند که بتواند خود را با شرایط زیستی آخرت تطبیق دهد، لذا تنها معصوم باید رهبری او را به عهده گیرد؛ چون دچار تعصب ، افراط و تفریط نمی شود . از آنجا که معصوم(علیه اسلام) در رساندن پیام خدا عصمت دارد، (کم یا زیاد نمی کند ) . در نهایت شرعًا موظف به اطاعت و عمل به دستورات الهی ایشان حتی در زمان غیبت نیز هستیم .
مقام امامت به قدری بالاست که حضرت ابراهیم (علیه اسلام) بعد از مقام نبوت و پشت سر گذاشتن آزمایشات الهی به امامت میرسند. والا بودن این مقام، به جهت ارزشی است که خدا برای انسان قائل شده است و هدایت او را جز به معصوم نسپرده است .
بدون رهبری الهی سُوال و محاسبه قیامت معنایی نخواهد داشت . همچنین ختم نبوت را دلیلی بر کامل شدن دین قرار داده است؛ از آنجا که هیچ مخلوقی علم الهی ندارد، نمیتواند برای بشر تعیین تکلیف کند . اگر کسی به دنبال آئین های دیگر برود ولایت خدا از او سلب شده، تحت ولایت شیطان قرار خواهد گرفت 0
عقلانیت و تبعیت
ما که برای درمان جزئی ترین بیماریها به متخصص مراجعه میکنیم چطور دین را با عقل خودمان تجزیه وتحلیل می کنیم و در نهایت از روی جهالتمان به انسانهای جاهل دیگر ،که تنهاچند کتابی خوانده اند مراجعه می کنیم ؟ در حالی که خدا پیامبر (صل الله و علیه و آله) و امام را برای ما فرستاده تا از روی بینش و عقل خودمان تبعیت کنیم .
عاقل کیست ؟
عاقل کسی است که اطاعت اوامر الهی را می کند و در دنیا مصالح حیات ابدی را برای سعادت خود تهیه می کند . او مانند بیماری است که برای سلامتی خود از داروی تجویز شده پزشک استفاده می کند ؛ در جزئی ترین مسائل از جمله لباس ، مد، مسائل اخلاقی، عبادی، عقاید، حتی جنبه های سیاسی – اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی زندگی خود از دستورات منطبق بر اصول اسلام تبعیت می کند . حتی اگر ریشه همه آنها را به طور کامل نداند . عقلش حکم می کند در هر رشته ای به سراغ متخصص ترین ها برود. اما بین عقل و هوش فاصلهاست . مثلاً یک ریاضیدان با هوش است اما عاقل نیست؛ چون اهل تبعیت از خدا نیست و به دنبال آئین های دیگر رفته است .
از نظر قرآن و خدا، زندگی عاقل براساس دین و اطاعت ازدستورات آن بنا شده است و آنهایی که جاهل اند را با تعبیر کروکور و مرده و ... معرفی کرده است . .پیامبر (صل الله و علیه و آله) فرمودند: عاقل کسی است که اطاعت او امر الهی را کند اگر چه زشت قیافه باشد و موقعیت اجتماعی پستی داشته باشد و جاهل کسی است که معصیت خدا را کند، اگر چه زیبا باشد و موقعیت بالایی در جامعه داشته باشد .
دین مرز بین حماقت و عقل را در طاعت می داند و کسی که از دین خارج شده را، با هر موقعیت اجتماعی، علمی و ... را جاهل می داند .
هدف خلقت، رسیدن به کمالات انسانی است
هدف از خلقت و فرستادن پیامبران ، رساندن انسان به کمال انسانی، خدا گونگی وخلیفه خدا شدن، کسب معرفت، حکمت و تزکیه است . مواردی مانند عدالت اجتماعی ،تشکیل جامعه مدنی نمونه ، رفاه و پیشرفت علمی و صنعتی در مراحل بعدی قرار دارند .
چون روح انسان عالم های لاهوت ، جبروت و ملکوت را پشت سر گذاشته و به عالم ناسوت (دنیا ) رسیده است ، برای بازگشت خود نیز (انالله و انا الیه راجعون ) باید همان مسیر را با کمک پیامبران و با رعایت قوانین الهی طی کند .
اصول سه گانه دین در رسیدن به کمال انسانی :
مجموعه قوانینی که برای بازگشت روح به سوی خدا آمده است در سه بخش اساسی ؛ 1- اصول دین 2- احکام 3- اخلاق است.
1- اصول عقاید: شامل شناخت اصول اساسی دین خود، از جمله قیامت و برزخ و حیات ابدی ، امام شناسی ، معاد، عذاب وغیره است . اگر کسی اصول عقاید دینش را نداند، در رفتارش با دیگران و اخلاقیات و انتخاب هایش دچار مشکل خواهد شد .
2-علم احکام ( فقه اصغر ) :شامل مواردی برای صحت و قبولی عبادات و طاعات در دو بخش، شرایط باطنی و ظاهری همچنین پذیرش آنهاست .
علم اخلاق(فقه اوسط) : قسمتی از آن که مربوط به نفس است نوعی پزشکی روح در مبارزه با آفات آن(تکبر ، حسد، وکینه... ) و پیشگیری از بیمار شدن روح است ؛ به گونه ایکه منجر به خودسازی و انسان سازی شود .قسمت دیگر آن در ارتباط با دیگران است.
[1] سوره رعد آیه 16-زمر 62
[2] سوره فتح آیه 26
[3] سوره احزاب آیه 54
[4] سوره ملک آیه14
[5] سوره انفال آیه 71-سوره توبه آیه