سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

آیت الله بهجت : ما رییس خود را زندانى کرده ایم

    نظر
ما مثل طایفه و گروهى هستیم که رییس خود را حبس نموده است و در بلایا، خود تصمیم جنگ و یا صلح را اتّخاذ مى کند! خودمان کرده ایم و اجازه نمى دهیم بیاید قضایا را حلّ کند، با این که مى دانیم اگر بیاید مى تواند مشکلات را حلّ کند، ولى باز او را محبوس کرده ایم!
بنابراین، اگر میلیون ها نفر هم با او موافق باشند، او مثل شخص وحید و تنها است که هیچ ناصر و مُعین و یار و یاورى ندارد! زیرا ما در بیدارى درست به وظیفه ى خود عمل نمى کنیم، با این حال منتظر هستیم که بیدار شویم و تهجّد به جا آوریم. اگر توفیق شامل حال انسان گردد، از خواب بیدار مى شود و مشغول تهجّد مى گردد؛ ولى اگر توفیق نباشد، چنان چه بیدار هم بشود، از آن ها بهره نمى برد.
آقایى که زیاد به مسجد جمکران مى رود، مى گفت: آقا(عج) را در مسجد جمکران دیدم، به من فرمود: به دل سوختگان ما بگو براى ما دعا کنند، و یک مرتبه از نظرم غائب شد، نه این که راه برود و کم کم از نظرم غائب شود!
همین آقا هفته ى قبل از آن هم، حضرت را در خواب دیده بود. ولى افسوس که همه براى برآورده شدن حاجت شخصى خود به مسجد جمکران مى روند، و نمى دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایى از آن ها دارد که براى تعجیل فَرَج او دعا کنند! چنان که به آن آقا* فرموده بود: این ها که به این جا آمده اند، دوستان خوب ما هستند، و هر کدام حاجتى دارند: خانه، زن، فرزند، مال، اداى دین؛ ولى هیچ کس در فکر من نیست!آرى، او هزار سال است که زندانى است، لذا هر کس که براى حاجتى به مکان مقدّسى مانند مسجد جمکران مى رود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطه ى فیض، یعنى فَرَج خود آن حضرت را از خدا بخواهد.
خدا مى داند در دفتر امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ جزو چه کسانى هستیم؟! کسى که اعمال بندگان در هر هفته دو روز (روز دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه مى شود. همین قدر مى دانیم آن طورى که باید باشیم، نیستیم.
* شیخ ابراهیم حایرى ـ رحمه اللّه ـ در حال اعتکاف در مسجد کوفه
آیت الله محمدتقی بهجت(ره)

غیبت صغرى و کبرى یعنى چه و چه مدت است؟

    نظر

معمولا در کتاب هاى مربوط به امام زمان (علیه السلام) زندگى حضرت را به سه دوره تقسیم مى کنند: 1 ـ کودکى 2 ـ غیبت صغرى 3 ـ غیبت کبرى غیبت صغرى از سال 260 تا 329 هجرى قمرى ادامه داشته و چون این دوره کوتاه است، به آن غیبت صغرى گفته مى شود. حضرت در این دوره چهار نایب خاص داشتند: 1 ـ عثمان بن سعید عمروى 2 ـ محمد بن عثمان عمروى 3 ـ حسین بن روح نوبختى 4 ـ على بن محمد سمرى حضرت از طریق این چهار نایب به سؤالات و نیازهاى مردم پاسخ مى دادند و از طریق آن ها دستوراتى براى افراد صادر مى فرمودند. غیبت کبرى از سال 329 هجرى قمرى آغاز شده و تا ظهور آن حضرت ادامه خواهد داشت، و به جهت طولانى بودن مدت آن به غیبت کبرى معروف شده است. حضرت مهدى (علیه السلام) در این دوره نایب خاصى تعیین نکرده، بلکه فقهاى جامع الشرایط را به عنوان نواب عام خود تعیین نموده اند تا به نیازهاى شرعى، اعتقادى و اجتماعى مردم در چارچوب احکام شرعى پاسخ هاى لازم را تهیه و ارائه نمایند. در این زمینه در توقیعى که از ناحیه ى آن حضرت صادر شده است مى خوانیم: «وامّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الى رواة حدیثنا فانهم حجتى علیکم و انا حجة الله» احتجاج، ج 2، ص 470، بحارالانوار، ج 53، ص 181. کشف الغمة، ج 2، ص 531. «در رخدادها و پیش آمدهایى که در آینده روى خواهد داد به راویان احادیث ما رجوع کنید، زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدایم». همچنان امام حسن عسکرى (علیه السلام) در ضمن یک حدیث طولانى مى فرماید: «هر کدام از فقها که نگهدارنده ى نفس خود از انحرافات است و صبر انقلابى دارد و حافظ دین خود و مخالف هوا و هوس خود و مطیع فرمان خدا باشد، بر عوام است که از وى تقلید کنند.» وسائل الشیعه، ج 18، ص 101. علت این که به آن ها نایب عام گفته مى شود این است که آنان نمى توانند هر روز خدمت امام زمان (علیه السلام) برسند، و حضرت ایشان را به صورت کلى و تحت عنوان فقها، و راویان احادیث ما تعیین کرده اند، بخلاف نواب خاص که مستقیماً و شخصاً از طرف حضرت تعیین شده بودند


چگونه میتوان به ولایت شیطان وارد شد؟!

    نظر

ایت الله صانعی:

من به عنوان یه مسئله شرعی می گویم که تخلف از فرمان ایت الله خامنه ای خروج از ولایت الله و ورود به ولایت شیطان است.

هنگامی که ولی امر حکمی داد مراجعه به دیگران معصیت و خلاف شرع است


توبه در نهج البلاغه

    نظر

توبه در نهج البلاغه

 

 

 توبه همچون امور معنوی دیگر دارای قانون مخصوص به خود است. هر کسی که طبق قانون آن عمل کند تاثیر آن را خواهد دید. ندامتی که با یاس آمیخته شده و جز افسردگی، ملامت، ضعف اعصاب و پیشروی بیشتر در گناهان را در پی ندارد، اصلا ضوابط توبه را ندارد که توبه نامیده شود و فواید توبه بر آن بار شود.

 

قانون این است که پشیمانی، مثبت و سازنده باشد یعنی با امید به بخشش در هم آمیخته باشد، شامل اعتماد و حسن ظن به خدا باشد آنگاه نتیجه یعنی بخشش را نیز در پی خواهد داشت. در خبر است که توبه دارای تعاملی دوسویه است و از سوی خدا پذیرفته می‌شود. در نهج البلاغه (حکمت، 435) آمده است که: «ولا لیفتح لعبدباب التوبة و یغلق عنه باب المغفره؛ در توبه را باز نگذاشته، که در آمرزش را بسته نگه دارد.

 

توبه در نهج البلاغه

اگر پیرامون عبارت‌هایی که برای توصیف و تشویق به توبه در نهج البلاغه آمده است، تامل کنیم، ضمن دست یافتن به واقعیت‌های شگفت انگیزی در این خصوص، به سمت توبه تشویق و ترغیب خواهیم شد .

 

 توبه در نهج البلاغه گاهی سخت و دست نیافتنی و گاهی آسان و سهل الوصول معرفی شده است. زیرا در ابعاد مختلفی بررسی شده اما نهایتا بحث جامعی پیرامون توبه به دست آمده است که توبه را چه در بعد تربیتی، صرف نظر از مسائل اجتماعی و مادی آن، و چه در بعد حقوقی و اجتماعی در نظر گرفته است.

 

به جهت آن که توبه جبران و بازگشت است منطقی نیست که برای آن سود و فایده‌ای در نظر بگیریم بلکه دفع ضرر نهایت فایده آن است اما حضرت آن را صاحب منفعت دانسته و می‌فرماید: اعملوا والعمل یرفع والتوبة تنفع؛ عمل کنید که عمل به سمت خدا بالا می‌رود و توبه نفع می‌رساند.(خطبه، 230/2) شاید نفع توبه در دفع گناهان است مانند منفعت واکسیناسیون در برابر بازگشت بیماریها. یعنی توبه می‌تواند اثری بر روح انسان بگذارد که حساسیت و نفرت او را از گناهان بیشتر نماید؛ این فایده و منفعت کمّی نیست. لذا کسی که بخاطر ناامیدی از اراده خود در ترک گناهان، از ابراز پشیمانی و رفتن به سمت توبه ابا می‌ورزد خود را از نیروهای معنوی توبه محروم می‌کند.

 

توبه و محدودیت زمانی

 توبه موجب تقرب بوده و عبادت محسوب می‌شود اما توبه تنها عبادتی است که بصورت نیابتی قابل انجام نیست.

 

نهج‌البلاغه با اصرار زیادی تذکر می‌دهد که توبه فقط در این دنیا امکان‌پذیر است و الا همه در آخرت با دیدن حقایق توبه می‌کنند اما توبه آخرت سودی نمی‌بخشد. با مرگ در توبه بسته می‌شود کسی هم نمی‌تواند به جای میت گناهکار توبه کند. و یرهقهم الاجل و یسد عنهم باب التوبه؛ مرگ آنها را در کام خود می‌کشد و درهای توبه بسته می‌شود.

 

توبه و عوامل کمک کننده

عوامل معنوی و کارهای خیر ضمن فراهم کردن توفیق توبه در تاثیرگذاری توبه نیز دخالت دارند و البته هر عاملی به اندازه توان معنوی خود دارای قدرت تاثیرگذاری خواهد بود. نماز که جزء قوی‌ترین عوامل معنوی است در توبه بسیار موثر است. نماز هم زمینه توبه را ایجاد می‌کند و هم اگر خوب و عمیق باشد خود، کار توبه را نیز انجام می‌دهد. در حکمت 299 از حضرت علی(علیه‌السلام) می‌خوانیم که: «ما اهمنی ذنب امهلت بعده حتی اصلی رکعتین و اسال الله العافیه»؛ آنچه که بین من و خدا نارواست، اگر انجام دهم و مهلت دو رکعت نماز داشته باشم که از خدا عافیت طلبم مرا اندوهگین نخواهد ساخت. این روایت علاوه بر آن که لطف شدید و رحمت بی پایان خداوند را نسبت به بندگانش نشان می‌دهد از نیروی شگرف نماز در پاک کنندگی گناهان نیز خبر می‌دهد


معنای سجده مندوبه در مقابل بعضی از آیات قرآن چیست؟

    نظر

معنای سجده مندوبه در مقابل بعضی از آیات قرآن چیست؟

 

 

 در پاسخ به پرسش فوق، باید گفت: در مجموع دو نوع سجده داریم: الف سجده واجب ب: سجده مستحب. در سجده واجب باید بعد از قرائت، آیه مربوط به سجده، به سجده رفته و ذکر مربوط به آن را بیان کند و یا اگر فراموش کرد هر موقع به خاطرش آمد، باید آن را انجام دهد.[1] سوره­هایی که سجده­ی واجب دارند چهار تا می­باشند که عبارتند از سوره سجده آیه 15، فصلت آیه37، نجم آیه 62 وعلق آیه 19.

 سجده مندوبه همان سجده مستحب می باشد وغیر از موارد بالا یعنی به غیر از چهار سوره که اشاره شد در هر کجای قرآن سجده آمده باشد، سجد مستحب است. اگر کسی آن را انجام بدهد ثواب و پاداش دارد. به عنوان نمونه به چند سوره از سوره های که سجده مستحبی دارند، اشاره می شود.

 1ـ اعراف آیه 206، 2- رعد آیه 15، 3- نحل آیه 50، 4- مریم آیه 58، 5- حج آیه 18و77 اما بیانی در خصوص آیه 256 سوره مبارکه اعراف که می فرماید:« ِانَّ الَّذِینَ عنِدَ رَبِّکَ لایَسْتَکْبِروُنَ عن عِبادَتِهِ ویُسَبَّحُوَنَهُ وَ لَهُ یَسْجُدُون» آنها که در مقام قرب نزد پروردگار تو هستند. هیچ از عبادت او تکبر نمی ورزند، و او را تسبیح می گویند و سجده می کنند.انسان وقتی که توجهی به بیان و مفهوم آیه می کند باید به منزله شکر نعمتهای اوسر به آستان سجده گذارد و او را ستایش کند چرا که مقربین درگاه خداوند، سه دسته هستند که توصیف آن ها 1. استکبار نکردن 2. تسبیح نمودن و3. سجده کردن[2] می باشد.

 از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده که فرمود: نزدیکترین حالات بنده به پروردگار، سجده است. 3- ذَرِیح مُحاربی گوید: حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: هرمؤمنی جهت نعمتی، سجده ی شکر به جای آورد، خداوند برای او به جهت این سجده، ده حسنه بنویسد و ده گناه از نامه عمل او محو سازد و ده درجه برای او در بهشت بالابرد.[3] اما ذکر سجده عبارت است از: «لا اِلهَ اِلَّا الله حَقّاً حَقّاً ، لا اِلهَ اِ لاالله و اِیمَانَاً وَ تَصْدِیقَاً ، لا اِلهَ اِلَّا الله عُبُودِیَّهً وَرِقّاً ، سَجَدْتُ لَکَ ، یا رَبِّ تَعَبُّداً ، لا مُسْتَنْکِفَاً وَلا مُسْتَکْبِراً ، بَلْ أنا عَبْدٌ ذَلیلٌ ضَعِیفٌ خائِفٌ مُسْتجیِرٌ.»

 

منابع :

[1]. ر ک: به توضیح المسائل، در باب احکام سجده های واجب.

[2]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، ج8، ص502.

[3]. صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه علی اکبرغفاری، تهران، انتشارا نشر صدوق، 1367 ش، ص 82 و 83.