سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

شرایط و آداب استغفار از نگاه قرآن

    نظر

شرایط و آداب استغفار از نگاه قرآن

 

 

انسان در هر مقام و منزلتی که باشد، به شکلی در برابر وجود حق کوتاهی می کند. این کوتاهی نسبت به حق از سوی کسانی که در مقام برتری قرارمی گیرند، شدت می یابد؛ زیرا هر کسی به اندازه شناخت و توان خویش مسئول است و می بایست در برابر حق خود را پاسخ گو بداند.سخن از این نیست که ظرفیت عمل چه اندازه است بلکه سخن از آن است که چه اندازه از ظرفیت خود بهره برده ایم. انسان اگر بر این باور باشد که به اندازه شناخت خویش عمل کرده است و نمی بایست انتظار داشت که برای چیزی که بیرون از دایره قدرت و توانش است پاسخ گو باشد، این خود حکمی باطل است؛ زیرا انسان به عنوان عمل خداوند، موجودی بی نهایت است و از نظر قدرت و توان حدی برای او نیست که از آن به حد لایقف تعبیر می شود؛ زیرا قرآن بر این نکته تأکید می ورزد که هر کسی بر پایه شاکله خود عمل می کند.

 خداوند نیز بر پایه شاکله خویش عمل می کند که وجودی بی نهایت است و انسان نیز به عنوان عمل خداوندی وجودی در حوزه شناختی و عملی، دارای حد لایقفی است. از این رو کسی نمی تواند با توجیه محدودیت دانشی خویش، در عمل نسبت به خدا کوتاهی کند؛ زیرا می تواند با افزایش دانش خویش نسبت به خدا عمل واقعی تر و درست تر به جا آورد. این مسئله ای است که در برخی از روایات آمده است و تنها حدی که برای وی دانسته شده است، وجود فقری بشر است.

 

در خطابی به حضرت موسی(ع) آمده است که یا موسی وجودک ذنب لایقاس معه ذنب؛ ای موسی وجود فقری بشر، خود، محدودیت و گناهی است که هیچ گناه و محدودیتی با او قابل قیاس نیست؛ به این معنا که انسان هر اندازه بر قله های دانش و عمل بپرد به جهت فقرذاتی خویش نمی تواند به شناختی نسبت به خدا دست یابد که بتواند بگوید او را شناخته و بر پایه این شناخت نسبت به او عمل کرده است و حق عبادت و پرستش را به جا آورده است. از این روست که گفته می شود انسان هر اندازه به کمال دانشی و عملی دست یابد باز نیازمند پوششی است که خداوند به مهر و مغفرت وی را در برگیرد و به عنایت و فضل خویش او را حفظ و به سوی کمال مطلق رهنمون سازد.در آیات قرآنی دو مسئله به عنوان عامل بازدارنده از خشم و عذاب الهی مطرح شده است. که موجب می شود تا استعجال در عذاب نسبت به شخص و یا گروهی انجام نشود. این دو امر عبارتند از: وجود مبارک و پرخیر و برکت حضرت ختمی مرتبت پیامبر گرامی(ص) و دیگری امکان استغفار این دو سبب می شود که انسان در هر حال در امنیت قرارگیرد.

 

براین اساس مسئله استغفار در آموزه های قرآنی به عنوان یکی از مهم ترین علل و عوامل بازدارنده از عذاب های دنیوی و اخروی مطرح می شود و حتی به پیامبر گرامی(ص) دستور و سفارش داده شده است که استغفار را به عنوان یک اصل همواره تکرار کند و مورد توجه قراردهد.در آیات قرآنی سخن از هفتادبار استغفار در شبانه روز آمده است و در برخی از روایات است که آن حضرت(ص) هرگاه از نزد جمعی برمی خاست به استغفار مشغول می شد. استغفار امری است که حتی رسول الله در نماز شب بیش از هفتادمرتبه از خدایش طلب می کرد و در هر نمازی بر زبان می آورد.در اهمیت استغفار همین بس که خداوند در بیان شکر و سپاس گزاری نعمت بزرگ ایمان آوری مردمان، از آن حضرت می خواهد که استغفار به جای آورد: فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا (نصر آیه3)

 

چیستی استغفار

استغفار طلب آمرزش از ریشه غفران در اصل به معنای پوشاندن چیزی می آید که انسان را از آلودگی نگه دارد؛ بنابراین استغفار درخواست مصونیت و حفظ از عذاب با گفتار و رفتار است. (مفردات راغب اصفهانی)

 

بنابراین انسان می بایست از هر چیزی که موجب می شود تا خشم خدا را برانگیزد و او را آلوده به گناه و خطا و اشتباه کند به خدا پناه برد تا خدایش وی را در نوعی عصمت و مصونیت از گناه و عمل به خطا قراردهد. به زبانی دیگر انسانی که استغفار می کند از خدایش می خواهد که وی را تحت پوشش خویش قراردهد و چیزی را به عنوان حافظ و نگه دار در آورد تا از آسیب های احتمالی در امان قرارگیرد.

 

استغفار جویی اختصاص به برخی انسان ها ندارد بلکه چنان که گفته شد همه پیامبران آن را از خدای خود می خواستند. (آل عمران آیه 146و 147) و حتی پیامبر بزرگوار (ص) که در مقام قاب قوسین او ادنی (نجم آیه9) نشسته و نزدیک تر از آن منزلت نمی توان نسبت به خداوند تصور و تصویر کرد، با این همه مأمور می شود تا برای خویش استغفار کند. (نصر آیه3) چنان که مأمور می شود برای مؤمنان هم استغفار کند و به عنوان واسطه و شفیع عمل کند تا خداوند رحمت خویش را بر مؤمان سرازیر نماید.

 

این استغفارجویی تنها به خطاهایی چون قتل (قصص آیه15و 16) و یا قضاوت های عجولانه (ص آیه24و 25) و یا ظلم و ستم (آل عمران آیه35و نساء آیه64) و یا مطلق گناه (بقره آیه 58و اعراف آیه161) محدود نمی شود بلکه انسان می بایست در همه حال حتی اگر به ظاهر گناه و خطا و اشتباهی نکرده است طلب غفران و پوشش کند تا در کنف حمایت و محافظت خداوند قرارگیرد و از گناه های احتمالی در امان بماند و مصونیت یابد. (مائده آیه74 و هود آیه3و 52و 90) همچنان که استغفار نه تنها در حق خود بلکه در حق دیگر گناهکاران (نساء آیه64و یوسف آیه97 و محمد آیه19) از زنان و مردان نیز ساری و جاری است و تنها استثنایی که شده استغفار جویی برای مشرکان و منافقان است که جایز نیست مؤمن در حق ایشان درخواست غفران نماید. (توبه آیه113و 114 و نیز نساء آیه 60تا 64)

 

آداب و آثار استغفار

برای هر چیزی آدابی است. و انسان بهتر است از روشی استفاده کند که او را به مقصد نزدیک تر سازد و راه و مقصد را کوتاه تر گرداند. اگر چه استغفار در شبانه و روز و به هر شکلی خوب و سازنده و مفید است ولی قرآن به برخی از مطالب اشاره می کند که بیانگر نوعی آداب در دعای استغفار است. و رعایت آن ها می تواند برای دستیابی شخص به مقصد و مطلوب مفید باشد.از جمله آدابی که قرآن برای مستغفر و چگونگی استغفار بیان می دارد استغفار در سحرگاهان است. به این معنا که سحر را به جهت ویژگی هایی که برشمرده اند خصوصیتی است که تأثیر بیشتری در دست یابی به هدف دارد. از آن جمله گفته اند که فرشتگان شب و روز یعنی آنانی که می آیند و آنانی که می روند به وضعیت مستغفر آگاه می شوند و هر دو، استغفار وی را ثبت و ضبط می کنند. از این رو گفته اند که بهترین زمان برای استغفار سحرگاهان است: والمستغفرین بالاسحار (آل عمران آیه17) و بالاسحار هم یستغفرون (ذاریات آیه18) و این که حضرت یعقوب درباره فرزندان گناهکار خویش می فرماید: سوف استغفر لکم ربی انه هو الغفور الرحیم؛ به زودی برای شما از پروردگارم طلب بخشش خواهم کرد زیرا پروردگارم غفور و رحیم است. (یوسف آیه98)

 

ستایش خداوند از کسانی که در سحرگاهان استغفار می کنند خود بهترین دلیل بر این مطلب است که سحر بیش از اوقات دیگر برای استغفار مناسب است.در میان سحرگاهان نیز سحرهای روز جمعه و شب های آن از مقام و منزلت بیش تر و برتری برخوردار می باشد. (یوسف آیه98) این مطلب را می توان از روایتی به دست آورد که دلیل به تأخیر انداختن استغفار و عدم اقدام یعقوب(ع) به استغفار در زمان درخواست فرزندان، برای این دانسته شده است که آن را در سحر شب جمعه انجام دهد. (مجمع البیان ذیل همین آیه)

 

ویژگی های استغفار کننده

این ها بیان بخشی از آداب استغفار در ارتباط با زمان آن است. اما شخص استغفار کننده می بایست خود دارای صفاتی باشد و یا بکوشد تا به صفاتی دست یابد تا استغفار وی تأثیرگذار باشد. از جمله صفاتی که قرآن برای استغفارکنندگان برمی شمارد نخست اعتراف به خطا و لغزش است. (اعراف آیه13) این رفتار، شیوه پسندیده و مؤثری است که پیامبران اولوالعزمی چون موسی(ع) نیز از آن پیروی کرده است. وی نیز پیش از استغفار نخست به گناه و خطایی که مرتکب شده اقرار می نماید و سپس درخواست استغفار و پوشش از خداوند می کند. (قصص آیه16)

 

حضرت یونس ذالنون(ع) که گرفتار در شکم نهنگ بود نیز از همین شیوه بهره برد ونجات و رهایی یافت و خداوند از مؤمنان خواست که این گونه رفتار کنند تا مورد توجه و عنایت الهی قرارگرفته و از درد و سختی و عذاب و بلا رهایی یابند. (انبیاء آیه 87و 88)

 

البته همه این ها زمانی می تواند مؤثر باشد که شخص به جد و واقع باور به خدا داشته و در برابر وی تسلیم باشد و به ایمان خود اقرار داشته و آن را بر زبان جاری سازد؛ زیرا شخص بی ایمان چگونه می تواند صادقانه اقرار کند و یا از خدا به درستی طلب آمرزش و بخشش نماید تا وی را تحت پوشش خود قراردهد. (آل عمران آیه16و 193 و نیز مومنون آیه109)

 

نکته دیگر آن که استغفار کننده به اموری چون ربوبیت خداوند توجه داشته باشد و بداند که خداوند آفریدگار همان خداوندی است که پرورش همه موجودات از جمله وی را به عهده دارد و از مقام ربوبیت بخواهد تا او را تحت پوشش کامل خویش قراردهد. (آل عمران آیه147 و نیز اعراف آیه23 و 151 و آیات دیگر) آن گاه به ولایت الهی توجه کرده و خدا را به عنوان ولی و سرپرست خویش قراردهد و از او بخواهد تا به عنوان ولی و سرپرست عمل کرده و وی را از شر و آثار گناه و خطاها مصون دارد و تحت محافظت خویش قرار دهد. (بقره آیه 286و اعراف آیه 155)

 

تأثیر یاد خدا

یاد خدا به شکل دایم و تأکید بر تکرار یاد و ذکر او می تواند شخص را به ربوبیت و ولایت الهی توجه دهد، از این رو قرآن به مسئله ذکر الله تأکید می ورزد و از استغفار کنندگان می خواهد که یاد خدا را ورد زبان و دل خویش قرار دهند. (آل عمران آیه135)

 

یاد کرد خدا به صفات پسندیده و صفات جمالی موجب می شود که انسان به مهر و محبت و گذشت خداوند متوجه شود و خود را تحت اسمای جمالی خدا قراردهد و در حقیقت از جلال خدا به جمال وی پناه برد و بگوید: انی اعوذ بک منک؛ خدایا من از خودت به خودت پناه می برم؛ یعنی از صفات جلالی تو به صفات جمالی تو پناه می جویم تا جمال تو مرا حفظ و نگه داری کند و از جلالت مصون دارد. (اعراف آیه151 و نیز 155 و مؤمنون آیه109 و 118) کسانی که خود را بسیار گناهکار می یابند و امید به این ندارند که خود را در معرض خداوند قراردهند و شرم و حیا می کنند که به طور مستقیم از خداوند استغفار جویند می توانند به وسایل و ریسمانهای الهی تمسک و توسل جویند تا مصونیت یابند. بنابراین شایسته است که شخص گناهکار و یا استغفارجو از پیامبران به ویژه پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) و نیز قرآن یاری طلبد آن ها را واسطه و شفیع قراردهد. (نساء آیه64 و نیز یوسف آیه97 و 98 و نیز فتح آیه11)

 

آثار استغفار در دنیا و آخرت

آثار و نتیجه استغفارجویی به خدا، در دنیا و آخرت ظاهر می شود. برخی از این آثار عبارتند از: آمرزش گناهان و پاک شدن از آن ها و مصونیت یابی از شرور و آسیب های جدی احتمالی گناه در دنیا و آخرت (بقره آیه58) و آل عمران آیه135)، افزایش توان و قدرت (هود آیه52)، برخورداری از مال و مکنت و امکانات مادی خوب دنیایی (هود آیه3) یاری ایشان بواسطه نزدیکان از فرزندان و مانند آن ها (نوح آیه10 و 12)، جلب محبت و رحمت الهی به سود خود (هود آیه90) و بقره آیه199 و نساء آیه64) و مصونیت یابی از عذاب های فردی و جمعی (انفال آیه33) و کهف آیه55).

 

البته جامعه ای که مستغفران آن بسیار باشند امید آن می رود که از نظر رونق کشاورزی به جایی برسد که زمین و آسمان برکات خویش را نازل کنند و از آسمان باران های رحمت (نوح آیه10و 11) و از زمین کشت و زرع به فراوانی بر آن فرود آید. (همان) و این گونه است که استغفار، آثار خود را در دنیا و آخرت به مؤمنان نشان می دهد و مردمان از آثار و برکات آن بهره مند می گردند.

 

باشد که با پیش گرفتن شیوه و آداب پیامبران و سرمشق قراردادن ایشان، برکات آسمان و زمین و رحمت خداوند به صورت فردی و جمعی بر ما ببارد و از آثار آن برخوردار گردیم


حضرت محمد (ص) در اندیشه متفکران غربی

    نظر

حضرت محمد (ص) در اندیشه متفکران غربی

 


 

تبیین ارزشهای شکوهمند معارف دینی و ارزشهای انقلاب اسلامی یکی از ضرورتهای فرهنگی دوران معاصر است و بدون تردید شناخت و آگاهی ار آفاق بی کران اهداف مقدس پیامبران  الهی و اولیاء دین و حیات پاک و سیره عملی ایشان از جمله این معارف گرانبها است.

    لذا در این راستا جهت استحکام روحیه معنوی و تقویت باورهای دینی و بنیانهای عقیدتی جوانان و نوجوانان و آحاد مردم و مقابله با افکار انحرافی   باورهای انقلابی و جهت تداوم عمق بخشیدن به دین مبین اسلام  و آگاهی بخشیدن به نسلهای جدید انقلاب اسلامی   بمناسبت بعثت حضرت رسول اکرم (ص) ،  حقایق دین اسلام و حضرت محمد (ص) را از منظر متفکران غربی بشرح ذیل بیان می کنیم :

گوته علاقه اش را به اسلام در مقاطع مختلف زندگی بروز داده است . نخستین جلوه این علاقه و گرایش به دوران جوانی گوته یعنی 23سالگی او بازمی گردد که مدحی بسیار زیبا در وصف پیامبر گرامی اسلام می سراید. در 70سالگی نیز آشکارا بیان می کند ، در این اندیشه است همه شبهای قدر را که قرآن در آن نازل شده است ، شب زنده داری کند.

لئون تولستوی نویسنده شهیر روسی در نامه ای در پاسخ خانم یلنا یفسیماونا (واکیلاوا) مادری روسی (که درباره مسلمان شدن یکی از پسرانش سوال کرده بود) به تاریخ 15 مارس 1909 نوشت در مورد این که دین اسلام و تعلیمات محمدی در مقابل مسیحیت بسیار با ارزش تر و دارای مقامی والاتر است و خصوصیات بیشتری دارد و این که فرزندان شما در راه این تفکر آسمانی خدمت می‌کنند با تمام قلبم با آنها بوده هم فکر و به آنها تبریک می‌گویم.هم اینک کسی که این سطور را برای شما می‌نویسد یک مسیحی است و با این که به تعلیمات مسیحیت سالها عمل کرده ، اما باید بگویم که دین اسلام و تعلیمات محمدی با تمام خصوصیاتش و آن چنان که در ظاهر دیده می‌شود بسیار بسیار از مسیحیت کاملتر و باارزشتر می‌باشد... دین اسلام دور از مسایل غیر طبیعی است. در رأس آن حضرت محمد (ص) وجود دارد که در تعلیمات خود اساس تمام ادیان مقدس را در خود دارد و با خیلی از حقایق دین مسیحیت نیز همگامی و نزدیکی دارد. زیرا پایه ادیان الهی خداست. تعالیم ادیان نیز در جهت تشویق انسان‌ها در ایمان به خداست. بنابر این آنچه این تبلیغ و وظیفه را بهتر به انجام برساند احترام بیشتری خواهد داشت و آن دین اسلام است

یوهان ولفگانگ گوته (1838-1749) بزرگترین شاعر آلمانی که با آثار فراوان و ارزشمندش در ردیف بزرگترین شاعران جهان قرار گرفته چنان برخورد شگفت انگیز و جالبی با اسلام دارد  که شایسته است آن را به شیوه ای علمی و دقیق بررسی کنیم . علاقه گوته به اسلام علاقه ای درونی و خارج از قواعد معمولی است . گوته علاقه اش را به اسلام در مقاطع مختلف زندگی بروز داده است . نخستین جلوه این علاقه و گرایش به دوران جوانی گوته یعنی 23سالگی او بازمی گردد که مدحی بسیار زیبا در وصف پیامبر گرامی اسلام می سراید. در 70سالگی نیز آشکارا بیان می کند ، در این اندیشه است همه شبهای قدر را که قرآن در آن نازل شده است ، شب زنده داری کند و این فاصله زمانی ، یعنی بین 23تا 70سالگی دوره ای طولانی از زندگی گوته را شامل می شود که این شاعر آلمانی به شیوه های مختلف علاقه خود را به اسلام نشان می دهد. گرایش به اسلام در گوته بیش از هر چیز در دیوان شرقی نمود می یابد. این کتاب در کنار اثر بزرگ گوته ، فاوست ، از مهمترین آثار او به شمار می رود . یکی از ابیات شگفت انگیز دیوان ، بیتی است که شاعر در آن گمان این را که مسلمان است ، منتفی نمی داند. مطالعات قرآنی گوته در سال 1772 دستاوردی بزرگ برای او دارد، چراکه او انگیزه می یابد تا به تدوین نمایشنامه محمد بپردازد. اگرچه این نمایشنامه هرگز مجال اجرا نیافت ، اما در بخشی از این نمایشنامه که گوته آن را یادداشت کرده است ، می توان به مفاهیم زیبایی از اسلام و بنیانگذار این دین مبین در نزد گوته برخورد و از این رو بررسی این اثر برای دریافت بهتر رابطه گوته با اسلام بسیار راهگشاست . در این نمایشنامه به نمونه هایی برمی خوریم که دلایل و چگونگی علاقه شخصی گوته را نسبت به اسلام نشان می دهد. در این میان ، دو جلوه نمودی بیشتر دارند: نخست شخصیت حضرت محمد (ص) و دوم تعالیم حیات بخش اسلام که گوته به سبب این دو جلوه ، علاقه ای درونی نسبت به اسلام می یابد.یکی از بخشهای زیبای این نمایشنامه "نغمه محمد"نام دارد. این شعر مکالمه ای میان علی (ع) و فاطمه (س) است . گوته این شعر را بهار سال 1773 می سراید چرا که او تا این زمان کتابهای بسیاری درباره حضرت محمد (ص) مطالعه کرده بود. گوته در این شعر شخصیت بنیانگذار دین اسلام را به مثابه رهبر معنوی بشریت تصویر می کند و برای بیان بهتر موضوع از تمثیل سیلی عظیم و آبی فراوان بهره می جوید، تا بدان وسیله آغاز حرکت او را از نقطه های کوچک تا رسیدن به قدرت معنوی بزرگ بهتر بیان کند

به جز این دو نویسنده و متفکر تاریخ ، بسیاری از دانشمندان و فضلاء و اندیشمندان غیرمسلمان به شخصیت والای پیامبر گرامی اسلام اذعان داشته اند . از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد

لئون تولستوی، نویسنده و فیلسوف اخلاق گرای معروف روسیه که آموزه هایش سرمشق رهبران بزرگ سیاسی در جهان بوده است ، علاوه بر نامه ای که در بالا آمد ، در کتاب" اسلام و عرب" دکتر گوستاو لوبون صفحات 154 و 159 ، نظریه صائبی در مورد پیامبر اسلام دارد.

وی که سرمشق افرادی همچون گاندی بوده ، چنین می گوید: «شخص شخیص پیامبر اسلام سزاوار همه گونه احترام و اکرام می باشد. شریعت پیغمبر اسلام بعلت توافق آن با عقل و حکمت در آینده عالمگیر خواهد شد

واشنگتن ایروینگ ، نویسنده و کنسول آمریکا در اسپانیا در کتاب مینویسد: تمام آیات قرآن محکم و پرمعنی می باشد و از روی شعور نوشته شده است. بنابراین سندی که باعث تسلی قلب خودمان در دست باشد، نداریم ،کارل مارکس، فیلسوف ، سیاستمدار و انقلابی آلمانی الاصل در قرن 19 با درک عمیق از شخصیت پیامبر عظیم الشأن اسلام چنین اظهار می دارد: «محمد مردی بود که... از میان مردمی بت پرست با اراده آهنین برخاست و آنان را به یگانه پرستی دعوت کرد و در دلهای ایشان جاودانی روح و روان را بکاشت. بنابر این او را نه تنها باید در ردیف مردان بزرگ و برجسته تاریخ شمرد ، بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و از دل و جان بگوییم که او پیامبر خدا بوده است."به نقل از کتاب" محمد عند علماء الغرب"، ص10

مهاتما گاندی ، در کتاب" اسلام شناسی غرب" صفحه 36 می نویسد: حیات شخص پیامبر اسلام بنوبه خود نشانه و سرمشق بارزی برای رد فلسفه عنف و اجبار در امر مذهب است

جواهر لعل نهرو نیز در کتاب" نگاهی به تاریخ جهان" می گوید: مذهبی که پیامبر اسلام تبلیغ می کرد بواسطه سادگی و راستی و درستی آن و دارا بودن طعم دموکراسی و برابری، مورد استقبال توده های کشورهای مجاور شد

ولتر فرانسوی ،  در کتاب اسلام از نظر ولتر صفحه 28 و 53 گفته است: حضرت محمد بی گمان مردی بسیار بزرگ بود. وی جهانگشایی توانا، قانونگذاری خردمند، سلطانی دادگر و پیامبری پرهیزگار بود. او بزرگترین نقشی را که ممکن بود در مقابل چشمان مردم عادی ایفا کند در روی زمین ایفا کرد

پیرسیمون لاپلاس،منجم و ریاضیدان معروف فرانسوی قرون 18 و 19میلادی که نظریات او تحولات بزرگی در نجوم ایجاد کرد، در مورد دین مبین اسلام چنین اظهارنظر نموده است

گرچه ما به ادیان آسمانی عقیده نداریم ولی آئین حضرت محمد(ص) و تعالیم او ، دو نمونه اجتماعی برای زندگی بشریت است. بنابراین اعتراف می کنیم که ظهور دین او و احکام خردمندانه اش ، بزرگ و با ارزش بوده  و به همین جهت از پذیرش تعالیم حضرت محمد بی نیاز نیستیمبه نقل از مجله مکتب اسلام اردیبهشت 52 صفحه69

 پرفسور ارنست هگل، یکی از بزرگترین و پرنفوذترین فلاسفه آلمانی الاصل قرن19 در کتاب "زندگانی محمد" نوشته توماس کارلایل صفحه 48 می گوید: «اسلامیت طرح خیلی جدید و در "عین حال، طرح غیرمخدوش و بسیار عالی توحید می باشد

هربرت جرج ولز،  نویسنده و محقق انگلیسی در کتاب "سرمایه " می نویسد: «اسلام تنها دینی است که هر بشر شرافتمند می تواند بداشتن آن افتخار ورزد… تنها دینی است که من دریافته ام و بارها گفته ام که از سر خلقت آگاه است و با راز آفرینش آشنا و همه جا با تمدن ".همراه است، دین اسلام می باشد

جورج برنارد شاو ،بزرگترین نویسنده انگلستان بعد از شکسپیر که افکارش در زمینه مذهب، علم،اقتصاد، خانواده و هنر اثر عمیقی بر روی مخاطبین خود داشته ، در رابطه با شخصیت والای پیامبر بزرگ اسلام چنین می گوید: من همیشه نسبت به دین محمد(ص) بواسطه خاصیت زنده بودن شگفت آورش نهایت احترام را داشته ام. بنظر من،  اسلام تنها دینی است که دارای آنچنان خاصیتی است که می تواند تغییرات گوناگون را بخود جذب کند و خود را با اشکال و صور هر عصر منطبق سازد. من درباره دین حضرت محمد(ص) چنین پیش بینی کرده ام که کیش او برای فردای اروپا قابل قبول خواهد بود. همانطوری که در اروپای امروز هم پذیرش آن آغاز شده است.من معتقدم که اگر مردی مانند پیامبر اسلام فرمانروایی مطلق جهان عصر جدید را احراز ».کند طوری در حل مسائل و مشکلات جهان توفیق خواهد یافت که صلح و سعادتی را که بشر بشدت احتیاج دارد برای او تأمین خواهد کرد.

ادوارد گیبن، بزرگترین مورخ انگلستان در قرن 18 میلادی و نویسنده مشهور "تاریخ سقوط امپراطوری روم" درباره قرآن چنین می نویسد: «از اقیانوس اطلس تا کنار رود گنگ (در هندوستان) قرآن نه فقط قانون فقهی شناخته شده است بلکه قانون اساسی شامل رویه قضایی و نظامات مدنی و جزایی حاوی قوانینی است که تمام عملیات و امور مالی بشر را اداره می کند و همه این امور که به موجب احکام ثابت ولایتغیری انجام می شود ناشی از اراده خداست. بعبارت دیگر قرآن دستور عمومی و قانون اساسی مسلمین و دستوری است شامل مجموعه قوانین دینی، اجتماعی، مدنی، نظامی، قضایی،

جنایی، جزایی، و همچنین مجموعه قوانین از تکالیف زندگی روزانه تا تشریفات دینی اعم از تزکیه نفس تا حفظ بدن و بهداشت و از حقوق عمومی تا حقوق فردی تا منافع عمومی و از اخلاقیات تا جنایات و از عذاب و مکافات این جهان تا عذاب و مکافات جهان آینده، همه را در بردارد.

پروفسور ویل دورانت ،مورخ و نویسنده آمریکایی (1885-1981) که میلیونها نفر در جهان،  آثار او را مطالعه می کنند ، در رابطه با شخصیت بزرگ پیامبر بزرگوار اسلام چنین اظهارنظر می کند:اگربه میزان اثر این مرد بزرگ در مردم بسنجیم ، باید بگوئیم که حضرت محمد(ص) از بزرگترین بزرگان تاریخ انسانی است. وی درصدد بود سطح معلومات و اخلاق قومی را که از فرط گرمای هوا و خشکی صحرا بتاریکی توحش افتاده بودند، اوج دهد در این زمینه توفیقی یافت که از توفیقات تمام مصلحان جهان بیشتر بود کمتر کسی را جز او میتوان یافت که همه آرزوهای خود را در راه دین انجام داده باشد، زیرا به دین اعتقاد داشت. محمد«ص» از قبایل بت پرست و پراکنده در صحرا امتی واحد به وجود آورد. برتر و بالاتر از دین یهود و دین مسیح و دین قدیم عربستان آئینی ساده و دینی روشن و نیرومند با معنویاتی که اساس آن شجاعت و مناعت قومی بود پدید آورد، که در طی یک نسل در یکصد معرکه نظامی پیروز شد و در مدت یک قرن یک امپراتوری عظیم و پهناور بوجود آورد و در روزگار ما نیروی مهمی است که بر یک نیمه جهان نفوذ دارد.

اینها تنها بخشی از اظهار نظرات متفکرین و اندیشمندان غرب درباره رسول مکرم اسلام است . ولی متاسفانه علیرغم این حقایق انکار ناپذیر و مهمتر از همه ، حقانیت دین و آیینی که در طول بیش از 1400 سال علیرغم تمامی دشمنی ها و دشواری ها و تحریفات ، اینک خود را در برابر هیمنه و غوغای دین ستیزان و سلطه جویان جهانی زنده و پویا و پایدار نگه داشته  است ، برخی به اصطلاح شبه روشنفکران در این سو و آن سوی جهان برطبلی می کویند که در دوران جاهلیت اعراب ، امثال ابوجهل و ابولهب و بت پرستان مکه برآن می کوبیدند. گویی سررشته این جاهلیت متعصب پایان ناپذیر است و همچنانکه استنلی کوبریک و آرتور سی کلارک در "2001: یک ادیسه فضایی" نشان دادند ، در میمونهای  میلیون ها سال پیش و بشر به اصطلاح متمدن امروزی به یک نحو حلول می کند. تنها تفاوت در آن است که سلاح استخوانی جایش را با سلاح پیشرفته تکنولوژیک عوض کرده است

خانم ممسن که در حال حاضر استاد دانشگاه استانفورد کالیفرنیاست در مورد نفوذ اسلام و برخوردهای هتاکانه و بی شرمانه برخی از رسانه های غرب با آن و پیامبر عظیم الشانش طی یک سخنرانی می گوید : ظهور اسلام در پرتو مجاهدت های نبی اکرم(ص) و اهلبیت علیهم السلام نقطه عطف تاریخ بشری است،به گونه ای که بدون این نقطه عطف آسمانی هرگز تمدن هایی چون روم، مصر و ایران باستان راهی به تمدن کنونی نداشتند. دلایل تاریخی این حقیقت غیر قابل انکار بی شمار است. یکی از این دلایل اقرار مکرر دانشمندان اسلامی و خصوصاً غیر اسلامی و اروپایی به این حقیقت عظیم است که نمونه کوچکی از آن را هم اکنون پیش رو دارید. متأسفانه جامعه به ظاهر پیشرفته غرب صهیونیزم زده برای مقابله با تعالیم ادیان آسمانی خصوصاً اسلام عزیز جنگ روانی گسترده ای را آغاز نموده که پیشقراولان آن سردمداران شناخته شده آمریکا و اسرائیل هستند. با کمال تعجب داعیه داران دروغین تمدن و حقوق بشر به علت ضعف و زبونی در مصاف با نورانیت آفتاب عالمگیر محمدی(ص) عقده گشایی نموده، بی ادبی پیشه کرده و به ساحت مقدس پیامبر عظیم الشان اسلام اسائه ادب نموده اند. خوشبختانه دانشمندان بنام این جوامع برخلاف تلاش های مذبوحانه و توهین آمیز نه تنها پیامبر اسلام را از بزرگان طراز اول تمدن دینی می دانند بلکه با صراحت تمام بر جهانی شدن دین اسلام بعلت مزایای بی شمار آن اقرار نموده اند. دقیقاً همین نکته مهم است که خاطر توهین کنندگان را به درد آورده و آنها را به ورطه بی فرهنگی و توهین کشانده است. از سوی دیگر در پوشش این اسائه ادب به ساحت مقدس پیامبر اعظم(ص) درصددند واکنش جهان اسلام را مورد ارزیابی قرار داده تا با سناریوهای جدید فشارهای بیشتری را بر مسلمانان جهان به ویژه جمهوری اسلامی ایران وارد کنند. اما حکایت دیگر این پرده دری ، از پرده برافتادن بسیاری از ادعاها و سرو صداهای دمکراسی طلبی و آزادیخواهی این حضرات است که به خواست خدا هر زمان بیشتر و بیشتر کوس رسوایی خود را به صدا درمی آورند. نکته قابل تامل اینجاست که در نظر این مدعیان دمکراسی ، اهانت و توهین به یک پیامبر الهی ، آن هم پیامبری که بیش از 5/1 میلیارد پیرو دارد و در میان 5/4 میلیارد دیگر ساکنان کره خاکی نیز مورد احترام و اقتدای بسیاری است ، از تبعات دمکراسی محسوب شده  و باید آن را تحمل کرد.

ولی حتی تحقیق درباره واقعه ای تحت عنوان کشتار یهودیان در جنگ دوم جهانی ، با تلقی شدن  جریحه دار کردن احساسات نهایتا 15 میلیون یهودی (که بسیاری از آنها اساسا موضعی دربرابر واقعه فوق ندارند) جرم است و اگر کسی بگوید مثلا به جای 6 میلیون یهودی ، 5/5 میلیون در آن جنگ کشته شدند ، بایستی محاکمه شده و به زندان محکوم شود!! با این وصف که  در اینجا هیچ توهینی حتی به آنها که واقعه هلوکاست را صحیح می دانند ، نشده بلکه فقط باب بحث و تحقیق درباره یک واقعه تاریخی باز شده است. این درحالی است که در دین اسلام نه تنها کوچکترین اسائه ادب به ساحت هیچیک از پیامبران الهی جایز نیست ، بلکه گناهی بزرگ برشمرده  می شود و احترام و تکریم همه پیغمبران خدا براساس نص صریح قرآن کریم ، واجب به شمار می آید. یعنی در روش آزادیخواهی مورد ادعای آقایان ، جریحه دار کردن قلب 5/1 میلیارد مسلمان و صدها میلیون موحد و آزادیخواه دنیا ، عین دمکراسی است ولی سوال کردن درباره یک واقعه تاریخی که مورد نظر چند میلیون یهودی است ، جرم بوده و حکم زندان دارد. جالب اینکه دیوید ایروینگ ، مورخ سرشناس بریتانیایی که در سال 2006 به جرم انکار اتاق های گاز در آشویتس طی سخنرانی 17 سال قبلش (در سال 1989) در حالی در انگلیس محکوم به 3 سال زندان شد که ابراز داشت در سال 1991 حرفش را پس گرفته و دیگر به آنچه درباره هلوکاست گفته ، معتقد نیست!!(به یاد انگیزاسیون قرون وسطی نمی افتید؟)اما همه این چالش ها و تنش ها و سر و صداها و جنگ ها و غوغای حقوق بشر و دمکراسی را «فرانسیس فوکویاما» نویسنده و نظریه پرداز آمریکایی به خوبی بیان کرده است.او که تئوریسین نئومحافظه کاران حاکم بر این کشور محسوب می شود ، در سه کنفرانس جهانی تورنتو، واشینگتن و

اورشلیم، کتاب "پایان تاریخ" خود را ارائه کرد. این کتاب در برابر کتاب "برخورد تمدّن‌ها" اثر «ساموئل هانتینگتون» مطرح شد و  فوکویاما مدّعی است که خرده تمدن‌ها و فرهنگ‌های جزئی به دست فرهنگ غالب بلعیده می‌شوند و رسانه‌ها، دنیا را به سمت دهکده واحد پیش می‌برند و به ناچار دنیا درگیر جنگی خانمان‌سوز خواهد شد. بنابراین، برای پیش‌گیری از این جنگ باید یکی را به عنوان کدخدایی بپذیریم و در ادامه ثابت می‌کند که کدخدا، امریکا است. فوکویاما می‌گویدکه این نبرد حتمی است، ولی برنده آن غرب نخواهد بود و با اسناد و مدارک ثابت می کند که برنده نبردِ آخرالزّمان، مسلمانان هستند. اما گوته در بخش دوم نمایشنامه اش درباره پیامبر اسلام از زبان ایشان شعری شورانگیز در وصف توحیدمی نویسد که به سخنان حضرت ابراهیم خطاب به مشرکین در آیه 76 ازسوره انعام قرآن کریم باز می گردد.آنجاکه می فرماید: "لا احب الافلین" یعنی غروب شوندگان را دوست ندارم.

گوته در آن بخش از نمایشنامه اش از زبان رسول گرامی اسلام چنین می سراید:

  ای قلب عاشق

خویش را به سوى آفریدگارت روانه‏ساز

اینک اى پروردگار من تو را میپرستم

تویى که همگان را دوست دارى‏ و آنان را عاشقى

‏ تویى که خورشید و ماه و ستارگان را آفریدى

‏و زمین را و آسمان را و هستی را

کاملاً روشن است که گوته مفهوم این نیایش را به زیباترین شکل از قرآن برداشت و از زبان حضرت  محمد-صلوات الله علیهم- بیان کرده است. به راستی چگونه گوته به چنین دانشى درباره قرآن و چنان عشق و محبتی نسبت به خاتم پیامبران دست یافته بود.

به نقل از کتاب "عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن


نماز راز سعادت و سربلندی

    نظر

نماز راز سعادت و سربلندی

 

«بسم الله الرحمن الرحیم»

و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون « 56 ذاریات»

و خلق نکردیم جن و انس را مگر برای اینکه مرا به یکتای پرستش کنند .

فاقیموالصلوات ان الصلوه کانت علی المؤمنین کتبا"موقوتا (103 نساء)

نماز به پای دارید که برای اهل ایمان حکمی معین و واجب و لازم است .

 

فلسفه واقعی آفرینش انسان عبادت پروردگار است ، در این راستا با توجه به موقعیت فراهم آمده در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ادارات و دستگاههای دولتی خصوصا" مجموعه هایی که بافت کاری و اداری دارند مثل وزارت  خانه ها ، ادارات ، کارخانجات و شرکتهای تعاونی و اداراتی که جمعیت مناسبی دارند، برای مبلغ دینی و مسئول متعهد به مبانی دین اسلام ، یک هدف و فرصت نشر معارف اسلامی به شمار می آیند که در جهت جلب رضای الهی و گسترش معنویت از آن می توان استفاده بهینه کرد در اینگونه ادارات و دستگاههای  حرکتهای فرهنگی و دینی بسیاری می توان انجام داد ،  با توجه به متغیرهای فراوانی که ادارات و دستگاههای دولتی و خصوصی دارند می توان فضایی مناسب را ایجاد کرد ،و مبلغ و امام جماعت محترم در شرایط مناسب به اقتضای زمان و مکان به تبلیغ معنویت دینی و فرهنگی بپردازد .

     لذا جهت رسیدن به اهداف نورانی فریضه اقامه نماز جماعت در مکانهای فوق  نکاتی ضروری است که مورد توجه ائمه جماعات محترم قرار گیرد .

* نماز جماعت :  ضروریست که بصورت منظم و سروقت برگزار گردد ، مثلا" اگر اعلام شد که یک ربع بعداز اذان نماز جماعت برگزار می شود حتما" سر وقت و خیلی منظم در هر روز کاری این برنامه اجراء شود تا همه بدانند در چه ساعتی کار را رها کنند که امور اداره مختل نشود و موجب نارضایتی ارباب  رجوع نگردد و بهره وری کاهش نیابد .

* سخنرانی : رعایت مسائل ذیل در سخنرانی ضروری است :

الف – سخنرانی باید باتوجه به نظر مسئولین انجام شود ، و در صورت صلاحدید مدیران مربوطه سخنرانی انجام نشود .

ب – اگر بنا شد که سخنرانی هر روز ایجاد شود بیش از 5 تا 7 دقیقه  بیشتر نباشد ، چرا که ضایعات آن زیاد خواهد بود .

ج – مطالب گفته شده یا موضوعات مطرح شده بهتر است با توجه به نیازهای منطقه و اداره باشد .

د – احکام مورد نیاز حتما" گفته شود و مورد غفلت قرار نگیرد .

هـ – بیان معارف و اخلاقیات دینی و سیاسی  مورد توجه قرار گیرد ، چرا که برای هر مجموعه انسانی مناسب است .

ی – در سخنرانی اهداف سازمانی و اداره فراموش نشود از این رو باید مطالبی در جهت تقویت اهداف اداره و سازمان مطرح گردد ، مثلا" اگر در بیمارستان سخنرانی می شود اهمیت رسیدگی به بیماران و جایگاه معنوی عبادی آن مطرح شود به هر حال اهداف سازمانی آن اداره تقویت گردد .

      * از دیگر  مسائل مهمی  که لازم است در سازمانها و ادارات مورد توجه ائمه جماعات قرار گیرد بحث ارتقاء و رشد کیفیت خدمات و محصولات است و از سوی دیگر چون در تولید و ارائه خدمات دقت کافی بعمل نمی آید ، تا جائی که به دلیل عدم تعهد و دلسوزی لازم که در برخی از آنها سهل انگاری بصورت فرهنگی مخرب در می آید که موجب دلسردی ارباب و رجوع می گردد ، لذا حل این معضل با تقویت باورهای دینی به راحتی قابل درمان است .

تا اتلاف وقت مکرر ساختگی برای مراجعات ارباب  رجوع صورت نگیرد ، چون امام جماعت می تواند با توصیه های دینی در زمینه ارائه کار منتقی و حساب شده و پرهیز از اذیت و آزار مردم نیروها را به خدمت صادقانه دعوت نماید.

* کارکنان و کارمندان و کارگران می توانند با تغییر و تصحیح نیت ، از اداره سازمانی خود مکانی برای قرب الهی بسازند  و با تلاش گسترده به جلب رضای خدا وند روی آورند ، پس افرادی که دارای نیت خدا پسندانه هستند ، عاشقانه سعی در حل مشکلات مردم داشته و به آنان خدمت می کنند و ضریب نارضایتی را در حد زیادی کاهش می دهند ، لذا با تأکید امام جماعت محترم برای موضوعات ، جهت ایجاد سازمانی یا اداره ای سالم بستر سازی صورت می گیرد و موجب می شود حقوق کارکنان و کارگران پاک  شود و آنان رزقی حلال داشته باشند .

*  حل آسیب ها  : ائمه جماعات محترم اگر روبرو شدند با آسیب هائی که کم و بیش وجود دارد اعم از رشوه گرفتن تا بده بستان ادارای و تضیع حقوق مردم و اذیت آذار ارباب  رجوع لازم است ضمن ارتباط با نیروهای متعهد ، این آسیبها را شناسائی و با ظرافت خاصی نسبت به حل آنها بکوشند ، مثلا" می تواند با پیشنهاد قوانین پیشگیرانه مدیر اداره را یاری دهد .

* گسترش معنویت در نیروهای اداره ، تقویت وجدان کاری و باورهای درونی از عمیق ترین و دقیق ترین کنترلها است .

* در راستای احیاء نمودهای ملی و مذهبی ،  اعیاد و شهادتها فرصتی برای ترویج مسائل دینی و تعمیق باورهای مردم است ، لذا  لازم است مورد توجه قرار گیرد ، و با توجه به ظرفیتهای اداره فرصتی برای چنین مراسم ها و اهداء جوایز و تشویق نیروهای فعال می تواند نقش موثری در جلب و جذب به نماز جماعتها باشد .

* ارتباط مستقیم  با نیرو های توانمند و مستعد و با ایمان و بهادادن و فعال کردن اینگونه افراد در جهت نشر معارف و حفظ ارزشهای دینی از آنان استفاده کرده ، لذا این حرکت از سوی نیروهای که انگیزه ای دینی دارند موجب می شود که گسترش معارف دینی به سهولت و وسعت زیادی انجام شود .

*از دیگر مسائلی که بسیار لازم است امام جماعت محترم مورد توجه قرار دهد این است که کارکنان و کارگران در بسیاری از مجموعه ها نسبت به مافوق  ها و هم ردیفان خود دچار مشکل و حساسیت هایی می شوند که معمولا" به روحانی و امام جماعت به عنوان امین خودمنتقل می کنند و  واکنش امام جماعت در برابر این مسائل ، بسیار حساس و موثر است از این رو پیشنهادات ذیل لازم است  مورد توجه قرار گیرد.

الف – شنونده خوبی باشید ، در دل افراد را گوش کنید و آنها را از خود نرانید .

ب – هرگز قضاوت نکنید حتی با گفتن جمله یا واژه های مانند (عجب) ، ( من نمی دانستم ) ، (خیلی عجیب است ) و... داوری نکنید که تبعات آن بسیار نا مطلوب است .

ج – هر اشکالی را به مافوق ها منتقل نکنید بلکه اگر افراد زیادی آن مشکل را مطرح کردند مورد توجه قرار دهید .

د – مطالب را خیلی محترمانه و محرمانه به مسئولین منتقل کنید تا واکنشهای نامطلوب و برخورد تند آنان به حساب امام جماعت گذاشته نشود .

هـ  طرح مسائل و مشکلات و کارکنان توسط امام جماعت با مسئولین نباید به گونه ای باشد که مسئولین احساس کنند امام جماعت مانند طلبکار عمل می کند ، و به دنبال زیاده خواهی و انتظارات بیجا ست .

و- واکنش و سخنان مسئولین نباید به نیروها منتقل ، زیرا در موارد بسیاری موجب فتنه انگیزی است شما می توانید بگوئید « من به مسئولین مربوطه منتقل کردم».

ی – نکات مثبتی که نیروها در مورد مدیران گفته و یا مدیر در باره زیر دستان می گوید را حتما" بیان کنید که موجب کاهش تنش و زمینه ساز پذیرش انتقاد و یا جواب انتقاد خواهد بود .

       این قدر گفتیم باقی فکر کن             فکر اگر جامد بود رو ذکر کـــن

      ذکر آرد فکر  را در اهــتزاز            ذکر را خورشید این افسرده ساز

 در پایان شایسته است  گفته شود اللهم صل علی محمد واله ، واجعلنا من دعاتک  الداعین الیک ، وهداتک الدالین علیک و من خاصتک الخاصین لدیک و وفقنا فی یومنا هذا و لیلتنا هذا و فی جمیع ایامنا ، لاستعمال الخیر ، و هجران الشر « صحیفه سجادیه »

      بار خداوندا بر محمد و آلش درود فرست  و ما را از دعوت کنندگان به سوی خودت و هدایت کنندگانی که بسوی تو دلالت می کنند و از خاصان ویژه درگاهت قرار ده ، و ما را در این روزمان و شبمان و در تمام ایام عمرمان بر انجام کارهای خیر و دوری از شر و بدی موفق بدار ، آمین یا رب العالمین  


تاثیر نماز بر زندگی انسان

    نظر

تاثیر نماز بر زندگی انسان

                                                   

مقدمه

 می توان در بعد نمادین و از دیدگاه زیبایی شناسی ، مسح سر و پا در پایان وضو را سمبلی جسم ، از سر تا پا و از فرق تا قدم به حساب آورد و به عنوان عاملی در یاد آوری پیوسته مسلمانان مبنی بر نظافت تمام بدن تلقی کرد ، اما در باره بیماریها نیز می توان به نکاتی چند توجه نمود پاها و سر انسان بر خلاف دست و صورت ، از اعضایی هستند که در بخش قابل توجهی از شبانه روز پوشانیده هستند ، تا حدی که حتی خود نیز معمولا توجه کمی به آنها دارند  اما امروزه دانش بشر ، گروهی از بیماریها را می شناسد که شروع تظاهرات این بیماریها از پوست سر و پاها است . بعنوان مثال برخی بیماریهای قارچی پوست از حد فاصل میان شصت و دیگر انگشتان پا آغاز می گردد که اتفاقا درست محل این ناحیه مسح واجب دارد و به همین ترتیب مسح سر نیز می تواند توجه انسان را به آلودگی یا ضایعه عفونی در مو و پوست سر توجه دهد و در نتیجه انسان را برای رفع آن به اقدام   وادارد .   در ضمن وجوب مسح سر و پا فرصتی است برای برداشته شدن پوشش پا و سر و در معرض هوا و اکسیژن قرار گرفتن این اعضاء که علاوه بر شادابی پوست ، به نوبه خود مانع رشد ارگانیزم های بی هوازی در منافذ پوست خواهد شد .

 البته لازم به توجه است که بسیاری از بیماریهای پوست ( بویژه  عفونتها ) بوسیله غسل های متعدد اعم از واجب و مستحب که شخص نمازگزار در طول زندگی خود به جا می آورد  قابل پیشگیری هستند که برای پرهیز از اطالة کلام تنها به همین اشاره بسنده می کنیم

 

 تاثیرنمازبر بیماری  آسم

یکی از شایعترین بیماریهای انسان است ، به طوریکه شیوع آن در طب اطفال ، 5 تا 10 درصد کل کودکان تخمین زده می شود  که این بیماری در بسیاری از آنها تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا می کند . بدین ترتیب کمتر کسی است که  در دوران زندگی خود با بیماران مبتلا به آسم ، برخورد نکند و شاهد مشکلات مختلف آنان از جمله تنگی نفس ، سرفه مداوم ، خس خس سینه و .. که گاهی به صورت حمله های شدیدی بیماری تظاهر می کنند نباشد.

  مطالعات علمی جدید بر گروههای سنی مختلف مبتلا به آسم ، نشاندهنده آن است که در ایجاد بیماری آسم ، سه عامل برجسته ، مهمترین نقش را ایفا می کنند ، که این سه عامل عبارتند از :

1-میکروبهایی که وارد دستگاه تنفسی انسان می شوند.

2- عوامل حساسیت زا ، از جمله گردو غبار ، دود سیگار ، گرده گیاهان ، که در مورد اشخاص مختلف ،ممکن است این عوامل مختلف باشند .

3-مسائل روانی از جمله اضطراب ، عصبانیت ، غم ، شادی ، تحقیر ، خنده و حتی انتظار خوشایند شرکت در یک محفل اجتماعی مطلوب و به طور کلی استرس های حاد و مزمن اما نقش عوامل روانی از دیدگاه دیگری نیز ، توجه پزشکان را به خود جلب نموده است و آن “ تاثیر تلقین بر آسم ” است ، چرا که در برخی از موارد تلقین می تواند ، موجب تسکین حمله های آسم شود :‌“ یک مثال مشهور در این مورد ، مربوط به پزشکی است ، که مبتلا به آسم بود و برای گذراندن تعطیلات آخر هفته ، به هتل دورافتاده ای ، در یک منطقه ییلاقی رفته بود ، در نیمه های شب او با یک حمله شدید آسم از خواب بیدار شد و کورمال کورمال به جستجوی کلید لامپ برق بر آمد و وقتی که از پیدا کردن آن عاجز شد ، ناامیدانه کفش خود را برداشت و قصد پنجره را کرد و وقتی وجود شیشه ای را احساس کرد ، آن را شکست و نفسهای عمیقی کشید و حمله آسمی او متوقف شد و شب آرامی را گذراند ولی صبح روز بعد ، او با وحشت زیاد ، دریافت که بجای پنجره آینه را شکسته است.

  با توجه به این قبیل شواهد است که می توان آسم  را نیز جزو بیماریهای مورد بحث در طب روان تنی ، به شمار آورد و نتیجه گرفت که چنانچه احساس امنیت روانی در بیماران آسمی ایجاد گردد و چنانچه مکررا در معرض تلقین های سازنده روانی ، قرار گیرند ، قدم بزرگی در تسکین بیماری آنها برداشته شده است .

 “ عفونت ” ها ( که خود یکی از عوامل بر انگیزنده آسم می باشند بوسیله شستشوی مجرای تنفس در وضو تا حدی قابل کنترل هستند .

این نکته را می توان در مورد سایر عوامل حساسیت زا ، مثل گرد و خاک و گرده گیاهان ( یعنی دومین عامل بر انگیزنده آسم ) نیز به نحوی صادق دانست .

اما آنچه که در مورد تاثیر نماز بر آسم ، غیر قابل انکار است ، تاثیر تنش زائی نماز و احساس امنیت روانی عمیقی است که بر اثر آن حاصل می شود و

 بی شک اثر التیام بخش بزرگی بر بروز سومین گروه از عوامل برانگیزنده آسم ، یعنی عوامل روانی می گذارد .

     به خصوص که تلقین های سازنده و زندگی بخش توأم با نماز (2) ، قابل مقایسه با آن گروه تلقین های روانی است که گهگاه باعث تسکین آسم یا پیشگیری از بروز حملات آن می شوند .

     ضمنا دیدگاه ویژه نمازگزار به زندگی در دنیا و ثبات شخصیت اوباعث می شود که نمازگزار در مقابل افت و خیزهای غیر منتظره زندگی ، نه چندان شاد و نه چندان غمگین شود ، و در نتیجه به حذف آن گروه از تغییرات هیجانی که مسبب تشدید آسم هستند ، از زندگی خود بپردازد .

تاثیر نماز بر بیماری فشار خون

     افزایش فشار خون یکی از شایعترین دلایل مراجعه به پزشک در سرتاسر دنیاست. بعنوان مثال یکی از جدیدترین آمارها ، در ایالات متحده آمریکا ، شایعترین بیماریی که افراد را ناگزیر به استفاده از دارو ، می کند افزایش فشار خون ذکر کرده است  ، به علت عوارض خطرناک و متعددی که این بیماری در بسیاری از اعضای بدن از جمله قلب و مغز و کلیه و چشم و .. دارد

سعی و اهتمام فراوانی در دانش پزشکی برای پیشگیری و کنترل این بیماری در پیش گرفته شده است 

در تمامی منابع معتبر علمی ، برای پیشگیری از ابتلا به افزایش فشار خون و همچنین کنترل تعداد زیادی از بیماران که افزایش فشار خونی در حد خفیف یا متوسط دارند ، رعایت برخی اصول و استفاده از درمانهای غیر دارویی توصیه می شود . درمانهای غیر دارویی ضمن آن که هزینه چندانی را بر بیمار تحمیل نمی کنند در پایین آوردن فشار خون و ممانعت از بروز و پیشرفت آن موثرند .

از جمله چهار درمان اولیه و بسیار مهم غیر دارویی که در منابع جدید علمی برای کنترل فشار خون مورد توجه قرار می گیرند ، عبارتند از : 1. کاهش دادن اضطراب و استرس ها 2. کاهش یا عدم مصرف الکل 3. کم کردن وزن  4. انجام ورزش های سبک بطور منظم در شبانه روز .

 اما با توجه به نقش بسیار مهمی که نمازهای واجب یومیه ، در ایمن کردن انسان در مقابل استرس ها و مشکلات گوناگون زندگی ایفا می کنند و نیز با توجه به الزامی که نماز به شخص نمازگزار مبنی بر عدم مصرف مشروبات الکلی می دهد ، می توان این امر را قدم موثری در پیشگیری و کنترل فشار خون تلقی کرد .

از طرفی نماز با حرکات موزون و قیام و قعود و رکوع و سجود منظمی توأم است که قابل مقایسه کامل با یک نرمش سبک روزانه مشابه آنچه که در درمانهای غیر دارویی فشار خون توصیه می شود ، می باشد . همچنین اگر به یاد آوریم که مسلمان نمازگزار رو به قبله مکتبی نماز می خواند که خدای آن مکتب از پر خوری و شمکبارگی بیزار است و مثلا “ عالمان فربه و چاق را دشمن متوجه خواهیم شد که هر چهار درمان غیر دارویی مذکور ، برای کنترل و پیشگیری افزایش فشار خون ، در ورای احکام نورانی نماز نهفته است

. تاثیر نماز بر شادابی جسم و روان

 پیامبر اکرم (ص: ( مومن ، شوخ و لبخند بر دهان باشد و منافق بدخلق و گره بر ابر  امروزه ضرب المثل ایرانی “ خنده بر هر درد بی درمان دواست ” مصداق کاملا علمی پیدا کرده است . دانش پزشکی در قرن حاضر به وضوح می داند اشخاصی که اصطلاحا یک لب و هزار خنده گفته می شوند ، نسبت به آنان که به اصطلاح با خودشان نیز قهرند !

 به این ترتیب هر عاملی که شادابی را به انسان هدیه کند ، در واقع به سلامتی جسم و روان او کمک کرده است . اما نکته بسیار مهمی که دانش طب به بشر آموخته است ، این مطلب است که شادابی و افسردگی انسان پیش از آنکه تحت کنترل اراده او باشد ، زیر فرمان تغییرات مواد شیمایی در سلسله اعصاب مرکزی انسان است.

 اما در اینجا ذکر همین نکته کافی است که مثلا افزایش یک ماده شیمیایی به نام “ دو پامین ” در بدن سبب می شود ، انسان بدون آنکه خود بخواهد ، دچار ناراحتی و کاهش این ماده نیز سبب شاد شدن غیر ارادی انسان خواهد شد .

 بعنوان مثال ، عصبانیت و ناراحتی غیر ارادی و بدون علت صبحگاهی که حالت شدید آن بعنوان ملانکولی یا همان مالیخولیا ( افسردگی  درونزاد صبحگاهی ) شناخته می شود ، در اثر تغییرات و کم و زیاد شدن همین مواد شیمیایی بوقوع می پیوندد.

   اما از جمله این مواد شیمیایی داخل بدن که به طور غیر ارادی سبب شادی انسان می شود و به او شعف و نشئه بی نظیر می بخشد ، ماده ای به نام “ کورتیزول می باشد که میزان آن در داخل بدن انسان در ساعات سحرگاهی بشدت افزایش می یابد (2) و در صورت بیداری انسان در این ساعات ، لذت و شعف سرمست کننده ای نصیب او می شود که بی شک بر زندگی او در تمام طول روز تاثیر گذار است .

افزایش کورتیزول در ساعات صبح و ارتباط آن با سرخوشی صبحگاهی ، که امروزه از مسلمات پزشکی است ، در واقع توجیه قابل توجهی بر همه مضامینی که در فرهنگ و ادب و عرفان پیرامون “ اسرار سحر ” معرفی می شوند ارائه می دهد .


 از نمونه توجه بسیار به سرخوشی و شادابی سحرگاهی و تاثیر آن در زندگی انسان در اشعار خواجه شیرین سخن شیراز حضرت حافظ بسیار می توان یافت :

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ             از یمن دعای شب و ورد سحری بود


ضرب المثل ایرانی مشهور که منسوب به بزرگمهر می باشد یعنی : “ سحر خیز باش تا کامروا باشی ” نیز اشاراتی نغز به تاثیر بیداری صبحگاهی بر زندگی شادکامانه و سعادت آمیز دارد به این ترتیب واضح است ، امر واجب نماز صبح با ارزانی داشتن بیداری صبحگاهی به انسان تقدیم کننده شادابی جسم و روان به او می باشد و یک نتیجه مهم این شادابی ، سلامت جسم و روان خواهد بود .    

 

تاثیر نماز برکاهش  خودکشی

واستعینوا بالصبر والصلوه  سوره مبارکه بقره / آیات شریف 445 و 153


     قدمت “ خودکشی ” به اندازه قدمت خود انسان است . در سراسر تاریخ مکتوب بشر ، به اقدام انسان برای از میان بردن خود اشاره شده است . که از آن جمله می توان به داستان خودکشی “آژاکس ” در ایلیاد هومر اشاره کرد .

     تقریبا هیچ جامعه ای را نمی توان یافت که اقدام به خودکشی در آن بوقوع نپیوندد. توجه کنید که “ اقدام به خودکشی ” با “ خودکشی موفق ” تا حدودی متفاوت است ، بعنوان مثال ثابت شده است که خودکشی های جدی و مصمم که معمولا از روشهای جدی و خشونت آمیز ( مثل پرت کردن خود از ساختمانهای مرتفع ، پریدن زیر قاطر ، حلق آویز کردن ، بریدن رگ یا استفاده از گلوله و ..) صورت می گیرد ، عمدتا در مردها و در سنین بالا و با موفقیت بوقوع می پییوندد.

     در عوض “ اقدام به خودکشی ” به شیوه تهدید آمیز یا نمایشی و با استفاده از روشهای کم خطر تر مثل مصرف دارو ، بیشتر در خانمها و در سنین جوانی شایع است و کمتر به موفقیت می انجامد . هر چند که در موارد تهدید و اقدام نمایشی به خودکشی نیز باید مساله را کاملا جدی گرفت . چرا که 70 تا 80 درصد کسانی که خودکشی موفق می کنند ، قبلا نیت خود را با کسی در میان گذاشته اند که البته مورد توجه قرار نگرفته است

 در هر صورت آن چه که برای ما مهم است ، دلایل اقدام به خودکشی یا خودکشی موفق است که عمدتا به سه گروه تقسیم می شوند : 

1-زمینه هایی روانی

2-زمینه های اجتماعی

3- بحرانهای شخصی و اتفاقاتی که ایجاد فشار روانی می کنند

درباره زمینه روانی ، یک بررسی آماری در آمریکا پیرامون خودکشی نشان داده است که : 72 درصد خودکشی های موفق به علت بیماری افسردگی ، 13 درصد به علت می بارگی ( الکلیسم ) ، 8 درصد به علت سایر بیماریهای روانی و 7 درصد بدون هیچ زمینه قبلی یا بیماری روانی خاص بوقوع پیوسته اند . بررسیهای مشابه وجود اختلالات شخصیت توأم با اعتیاد به الکل و یا مواد مخدر را در اقدام کنندگان به خودکشی و کسانی که موفق به خودکشی می شوند نشان می دهد .

     اما از جمله زمنیه های اجتماعی موثر در خودکشی ، به انزوای اجتماعی ( ناشی از پیری ، بازنشستگی ، تغییر منزل و گسستن پیوند از خانواده و .. ) اشاره شده است .. بعنوان مثال آسیب پذیرترین گروه مردان پیری شناخته شده اند که بر اثر بازنشستگی از کار و تقلیل روابط اجتماعی و کم شدن یا از دست دادن درآمد در آنها باعث ایجاد احساس از دست دادن موقعیت در جامعه وفقدان هدف در زندگی فردی شده است که ممکن است منجر به احساس بی ارزشی و افسردگی گردد و در نهایت به خودکشی منجر شود.

 در میان بحرانهای شخصی ( سومین گروه ) نیز فشارهای روانی ناشی از داغدیدگی ، فشار مالی و قانونی و وجود بیماری در خانواده حائز اهمیت بیشتری شناخته شده اند

 با مرور کلی و گذرایی که بر عوامل ایجاد خودکشی انجام دادیم ، نقش “ نماز ” در تخفییف یا از بین بردن کامل هر یک از عوامل قابل بررسی است . درباره تاثیر ایمان و “ نماز ” بر زمینه های روانی ، می توانیم به تاثیر عمده نماز در زدودن افسردگی و ایجاد امید و انگیزه زندگی در افراد اشاره نمود و این غیر از عوامل درونی و ناقل های عصبی شیمیایی ضد افسردگی است که توسط نماز فعال می شود و ما در نکته دوم از این مجموعه مقالات بدان اشاره نموده ایم .

 بعلاوه واضح است که نمازگزار واقعی را با “ می و افیون ” ( که عوامل محرک دیگری در تحریک به خودکشی هستند ) ، میانه ای نیست . در مورد تاثیر نماز بر رفع اختلالات شخصیت نیز در آینده طی چند نکته سخن خواهیم گفت .

     ما در زمینه های اجتماعی از جمله انزوای سالخوردگان نیز تاثیر نماز نمود بارزی دارد ، دیدگاه معنوی و آآخرت گرای نمازگزار سبب می شود ، که به دوران پیری خویش ، بعنوان فرصتی از آخرین فرصتها برای تجدیید میثاق با پروردگار خویش و توبه و رهایی از گناهان بنگرد

و درست به همین دلیل است که پای ثابت مسجد های ما را پیران و خردمندان تشکیل می دهند .

 گو این که جامعه اسلامی و نمازگزار روابط توأم با احترام و ارزش را با این گروه افراد بواسطه سابقه اسلامی شان از ضروریات می داند .

     اما در بعد بحرانهای شخصی ، مثلا در مورد داغدیدگی ، باز هم دیدگاه معاد نگر و تکرار “ مالک یوم الدین ” توسط نمازگزار او را به طور کلی ، حتی از فکر خودکشی نیز دور می سازد . چرا که دیدگاه معاد نگر نمازگزار سخن حضرت علی (ع) را به یاد می آورد که فرمودند : “ گمان کنید این شخصی که مرده است ، به مسافرتی دور و دراز رفته است و اگر روزی او از سفر باز نگردد ، شما برای دیدارش به همان سفر دور و دراز خواهید رفت ”

    

تاثیر نماز بر وسواس های عملی

پیرامون وسواس عملی نمونه های آشنای زیادی از آن را می توان در جامعه اطراف پیدا کرد . از جمله این نمونه ها می توان به افرادی اشاره کرد که گرایش به انجام مکرر فعالیتهایی معین مثل شستشو و نظافت دارند و حتی پس از بارها شستشو و آب کشیدن همچنان نسبت به پاک شدن شی مورد نظافت شک دارند !

 یا کسانی که هیچوقت از موثر بودن استحمام یا صحت غسلهایشان مطمئن نیستند ، و یا خانمهایی که به شکل مبالغه آمیز آرایش می کنند یا لباسی را بارها می پوشند و در می آورند . اما سرانجام باز هم نسبت به زیبا شدن خود شک دارند ! یا افرادی که میل نامعقول و اجباری نسبت به شمارش یا جمع آوری اشیاء یا مرتب و منظم بودن افراطی و غیر متتظره دارند یا کسانی که در مورد این که آیا فلان کار را انجام داده اند ( مثلا کلید برق را خاموش کرده اند ؟ یا شیر آب و گاز را بسته اند ؟ ) دائما دو دل هستند و..

 با این که نقل سرگذشت های بامزه این قبیل افراد نمونه های برجسته ای از ادبیات طنز دنیا را به خود اختصاص می دهد و یا حتی عده ای از شخصیتهای علمی جهان را مبتلا به این بیماری دانسته اند اما روشن است که زندگی این قبیل افراد برای خود و اطرافیانشان گاهی تا چه حد غیر قابل تحمل و ناراحت کننده می شود.

 بدین ترتیب لزوم توجه خاص به منظور رفع این عارضه و مقابله با آن از مباحث ویژه روانشناسی و روانپزشکی امروز به شمار می آید .

   بخصوص که وسواس ( فکری و عملی ) در ارتباط نزدیک با بیماریهای دیگر روانی نیز می باشد . بعنوان مثال : معلوم شده است که یک پنجم از موارد حالتهای وسواسی نشانه های افسردگی و یک هشتم نشانه های اضطرابی دارند .

     علیرغم این که اسلام ، آیین نظم و ترتیب و مسلک پاکیزگی و طهارت است ، اما آنجا که کار به افراط و مبالغه می کشد و پدیده ای از “ عدل ” دور می گردد ، اسلام (بخصوص تشیع) آن پدیده را مذموم تلقی می نماید و برای نزدیک نمودن آن به تعادل راه حل عملی پیشنهاد می کند . از جمله این افراط ها “ وسواس ” است .(2)  که گفتیم به عنوان وسوسه ای از سوی شیطان در تعالیم اسلامی نام برده می شود و بخش قابل توجهی از تعالیم اسلامی و بخصوص نمود برجسته آن یعنی “ نماز ” به زدودن و سواس از زندگی انسانها اختصاص دارد.

چنانچه مروری بر آداب طهارت در رساله های فقهی علماء شیعه داشته باشیم ، متوجه می شویم ، که بسیاری از دستورات توجه به شک های وسواس آمیز در مورد طهارت جسم یا لباس را باطل اعلم کرده اند ، مثلا اگر شخصی شک کند که وضویش باطل شده یا نشده است ، باید بنا را بر باطل نشدن آن بگذارد ، یا آن که اگر شک کند لباسش نجس یا پاک است بنا را بر پاک بودن لباس می گذارد .

  این دستورات در آداب نماز نیز به همین گونه است ، بعنوان مثال از جمله شکیاتی که هرگز نباید بدان اعتنا نمود ، شک کثیر الشک ( کسی که زیاد شک می کند ) است . یا این که در بسیاری از سایر شکیات نماز ( مثلا شک بین 3 و 4 رکعت ) باید برای پرهیز از وسواس بنا را به یک طرف شک گذاشت و بدان عمل نمود .

بدین ترتیب آموزشهای نماز ، بسی قدرتمندتر از روشهای معمول در علم غرب ( مثل روش حساسیت زدایی تدریجی ) در زدودن وسواس مطرحند ، چرا که انسان نمازگزاری که در شبانه روز بارها به تعالیم ضد وسواس توأم با نماز گردن می نهد ، در زندگی روزمره خود ، قطعا دور از وسواس خواهد زیست .

  

تاثیر نماز بر آرامش عضلات

گروهی از نویسندگان مسلمان ، کوشیده اند ، در حرکات حین نماز اعم از قیام و قعود و رکوع و سجود جنبه هایی از نرمش عضلانی و ورزش بدنی را بجویند و آن را با نرمش های متداول دیگر که منجر به استراحت و آمادگی عضلانی می شوند ، مقایسه کنند . اما دیدگاه ما به آرامش عضلانی ناشی از نماز ، از دریچه دیگری است . دانش پزشکی امروزه ، به اثبات رسانده است که اگر شخصی در ساعت حدود 10 شب بخوابد و حدود ساعت 5 صبح از خواب بیدار شود ( یعنی حدود 7 ساعت خواب ) در ساعت حدود 1 بامداد ، در بدن او برخی مواد شیمیایی شبه مورفین که به عنوان گروهی اندورفین ها و آنگفالین ها نامگذاری شده اند ، ترشح می شوند که این مواد اثر مستقییم بر روی قسمتهای مختلف بدن از جمله عضلات اسکلتی دارند و منجر به راحتی در طول روز آینده برای فرد می شوند

 اما چنانچه شخص در ساعت حدود 12 شب بخوابد و صبح روز بعد ساعت 10 صبح از خواب برخیزد ( یعنی حدود 10 ساعت خوا ب اندروفین ها و آنکفالین ها برخلاف حالت گذشته افزایش ترشح کافی پیدا نمی کنند و در نتیجه این امر ، سبب می شود با این که این شخص حدود 3 ساعت بیشتر از شخص قبلی خوابیده است ، از آرامش و استراحت عضلانی به اندازه کافی بهره مند نشود .

 و درست به همین علت است که هر چه خواب انسان بیشتر ادامه پیدا کند و مثلا تا ساعت 10 صبح به دراز بکشد ، احساس خستگی و کوفتگی عضلانی پس از آن بیشتر خواهد بود

 و اما فریضه “ نماز ” با اثر درخشان و بی نظیری که در ایجاد بهداشت خواب دارد ( و به جنبه هایی از آن در شماره های گذشته اشاره نمودیم ) در این مورد نیز نقش بسیار موثری ایفا می کند . چرا که “ نماز صبح ” ضمن ایجاد الزام و وجوب برای سحر خیزی ، انسان را خود به خود به سوی یک آرامش عضلانی ناشی از مواد شیمیایی درونزا سوق می دهد .

     بزرگان عرصه علم و اندیشه نیز برنامه زندگی خود را بر مبنای خوابیدن در ساعت حدود 10 شب و برخاستن از خواب ، حدود نیم ساعت قبل از اذان تنظیم کرده بودند تا از مواهب خدا دادی و بی حد و حصر نماز ، حداکثر فیض و بهره را ببرند .


دردشناسی نسل جوان از دیدگاه استاد مطهری(ره)

    نظر

دردشناسی نسل جوان از دیدگاه استاد مطهری(ره)

 

  توفیقی بدست آمد تا لحظاتی با اندیش? مطهری، مطهّر اندیشه­ها در باب دردشناسی نسل جوان اُنس بگیریم و توشه برداریم و با این شعور که مقدّم بر شعر و مقدّم? شعار است، شمیم شورانگیز بهاری را در فضای جوانی جاری سازیم.

شمیم یاد تو ای گل به باغ جاریست          زلال نام تو در بستر زمان جاریست

مگر تو از نفس قدسیان سخن گفتی          که واژه واژه کلامت به هر زبان جاریست

هلا مطهری، ای جلو? جمال شهید          چه گفتی­ای که پیامت به هر کران جاریست

چراغ معرفتی برافروختی به جهان          که نور آن زِزمین تا به آسمان جاریست

انسان­ها رفتنی­اند و اندیشه­ها ماندنی و چه والاست اندیشه­ای که پنجر? زیبایی­ها را بر همگان بگشاید. مطهری­ها همیشه می­مانند و بر ماست که موج یادشان را همواره به تلاطم آوریم.

استاد شهید، در مقام یک دردشناس مسائل عقیدتی، حلّ مشکلات و عقده­های فکری خصوصاً جوانان جامعه را که عقیده داشت آینده­سازان ملک و مملکت هستند، وجهه همّت خود قرار داده بود.

 او طبیبی دردآگاه و آشنا با مشکلات و ناراضی­ها و ناراحتی­ها بود و این شناخت و بصیرت را نه تنها بواسط? وسعت و عمق غنای اندیشه فراچنگ آورده بود، بلکه خود درد کشیده و رنج بیماری به جان خریده بود و همین خصلت دوگانه سبب شده بود تا آنچه به مقول? درمان، پیشنهاد و ارائه می­کرد، به فوریت و سهولت اثر نیکوی خود را برجای می­گذاشت و در جان­ها کارگر می­افتاد.

در باب دردشناسی نسل جوان جامعه از زبان او چنین می­خوانیم: «نسل جوان ما مزایایی دارد و عیب­هایی، زیرا این نسل یک نوع ادراکات و احساساتی دارد که در گذشته نبود و از این جهت باید به او حق داد در این حال یک انحرافات فکری و اخلاقی دارد که باید آن را چاره کرد؛ چاره کردن این انحرافات بدون در نظر گرفتن مزایا و احترام گذاشتن به آن، یعنی ادراکات، احساسات و آرمان­های عالی میسّر نیست. باید به این جهات احترام گذاشت؛ رودر بایستی ندارد.

در نسل­های گذشته فکرها این اندازه باز نبود، این احساسات با این آرمان­های عالی نبود، باید به این آرمان­ها احترام گذاشت. اسلام به این امور احترام گذاشته است. اگر ما بخواهیم به این امور بی­اعتنا باشیم، محال است که بتوانیم جلوی انحرافات فکری و اخلاقی نسل آینده را بگیریم. روشی که فعلاً ما در مقابل این نسل گرفته­ایم، روش دهان­کجی و انتقاد صرف و مذمّت است و دائماً فریاد ما بلند است که سینما این­طور، تئاتر این­طور... دائما وای وای می­کنیم، درست نیست باید فکر اساسی برای این انحرافات کرد...

در قدیم سطح فکر مردم پایین بود، کمتر در بین مردم شک و تردید و سؤال پیش می­آمد، اما امروزه بیشتر دیده می­شود، طبیعی است وقتی که فکر کمی بالا برود، سؤالاتی برایش مطرح می­شود که قبلاً مطرح نشده بود؛ باید شک و تردیدش را رفع کرد و به سؤالات و احتیاجات فکری­اش پاسخ گفت؛ نمی­شود به او گفت برگرد به حالت عوام بلکه این خود زمین? مناسبی است برای آشنا شدن ایشان با حقایق و معارف اسلامی. با یک جاهل بی­سواد که نمی­شود حقیقتی را در میان گذاشت، بنا بر این در هدایت و رهبری نسل قدیم که سطح فکرش پایین­تر بود، ما احتیاج نداشتیم به یک طرز خاص بیان و تبلیغ و یک جور کتاب­ها، اما امروز آن طرز بیان و آن طرز کتاب­ها به درد نمی­خورد و لازم است رفورم و اصلاح عمیقی در این قسمت­ها بعمل آید، با منطق روز و زبان روز و افکار آشنا شد و از همان راه به هدایت و رهبری جامع? جوان پرداخت.»

خوشبختانه امروز در نظام مقدّس جمهوری اسلامی، به مسائل ایشان توجّه و اهتمام می­شود و بیش از هر جای دیگر به لحاظ علمی و تحقیقاتی در این زمینه کار صورت می­گیرد، اما این حرکت شایسته نمی­تواند شرط لازم و کافی برای یک قشر عظیم مستعد از جمعیت کشور محسوب شود باید جوان را باور کرد و با نگاه جوان و مشارکت جوان به حلّ این مسئولیت بزرگ پرداخت.

اگر کمی در تاریخ یعنی به زمان صدر اسلام برگردیم، در شیو? حکومت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) و ائم? اطهار (علیهم السلام) و فرزانگان اسلام، به نکت? بسیار جالبی بر می­خوریم؛ به عنوان مثال گزینش یک جوان 21 ساله به نام عتاب ابن اسید، فرماندار مکّه در جنگ مهم و سرنوشت­ساز حنین، در آن زمان که جامعه در مجموع به ریش­سفیدی معروف بود، باعث تعجّب و حیرت بسیاری از مسلمین شد. پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) به آن جوان فرمودند: «اگر بین مسلمین کسی را از تو شایسته­تر می­شناختم، حتماً این مقام را به وی محوّل می­کردم.» یا انتخاب یک جوان 18 ساله به نام اسامه ابن زید به عنوان فرماندهی سپاه مسلمین برای جنگ با کشور نیرومند روم در واپسین ایام حیات پُربرکت خود.

از این کردار نیک و پسندید? پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) نتیجه می­گیریم که آن بزرگوار، مظهر جوان­باوری و اسو? جوان­یاوری بودند.

ایشان برای نهادینه کردن امر جوان­باوری کاری انجام داده­اند که امروزه مقام معظّم رهبری و ریاست محترم جمهوری آن را الگوی خویش قرار داده و شجاعانه در برابر باورهای غلط و تلقین­های نامناسب ایستاده و با اقدامات مشابه متعددی، نیروی زلال جوانی را ارج نهاده و به خدمت اهداف انقلاب اسلامی به کار گرفته­اند.

اگر به سیاست بعضی از دولت­های جهان هم نگاهی بیافکنیم، خواهیم دید که آنها نیز در تشکیلات حکومتشان جوان­باوری را مورد توجّه قرار داده­اند و می­توان در مورد این دولت­ها ردّپای جوان را در مسائل گوناگون مشاهده کرد؛ به عنوان مثال دولت چین سعی دارد با بها دادن به جوانان، کشور خود را به ابرقدرتی جهانی در سطح دنیا، تبدیل و معرفی نماید.

با تفکّر و تأمّل در مکتب این دولت­ها می­توان به نتیج? جالبی رسید و آن این است که تمام این تشکیلات حکومتی، جوان را به عنوان نیروی بالقوّه به حساب آورده­اند که با یک برنامه­ریزی حساب­شده، منطقی و سنجیده می­تواند به نیروی مولّد و فعّال با پتانسیل بالا تبدیل شود.

علی­ ای­حال امید است که مدیران و مسئولان کشور عزیزمان، ایران اسلامی برای ساختن آیند? درخشان کشور، بیش از پیش جوان­باور باشند و جوان­یاور و فرادستی­اش را باور کنند و فرودستی­اش را یاوری؛ و فضایی فراهم نمایند تا من و تو جوان در چارچوب قانون بتوانیم با همدیگر حرف بزنیم، همدیگر را حس کنیم، همدیگر را تحمّل کنیم و پله­های ترقّی یکدیگر برای رسیدن به قلّه­های رفیع افتخار و موفقیت شویم.

توفیقی بدست آمد تا لحظاتی با اندیش? مطهری، مطهّر اندیشه­ها در باب دردشناسی نسل جوان اُنس بگیریم و توشه برداریم و با این شعور که مقدّم بر شعر و مقدّم? شعار است، شمیم شورانگیز بهاری را در فضای جوانی جاری سازیم.

انسان­ها رفتنی­اند و اندیشه­ها ماندنی و چه والاست اندیشه­ای که پنجر? زیبایی­ها را بر همگان بگشاید. مطهری­ها همیشه می­مانند و بر ماست که موج یادشان را همواره به تلاطم آوریم.

استاد شهید، در مقام یک دردشناس مسائل عقیدتی، حلّ مشکلات و عقده­های فکری خصوصاً جوانان جامعه را که عقیده داشت آینده­سازان ملک و مملکت هستند، وجهه همّت خود قرار داده بود.

 او طبیبی دردآگاه و آشنا با مشکلات و ناراضی­ها و ناراحتی­ها بود و این شناخت و بصیرت را نه تنها بواسط? وسعت و عمق غنای اندیشه فراچنگ آورده بود، بلکه خود درد کشیده و رنج بیماری به جان خریده بود و همین خصلت دوگانه سبب شده بود تا آنچه به مقول? درمان، پیشنهاد و ارائه می­کرد، به فوریت و سهولت اثر نیکوی خود را برجای می­گذاشت و در جان­ها کارگر می­افتاد.

شهید مطهری: «نسل جوان ما مزایایی دارد و عیب­هایی، زیرا این نسل یک نوع ادراکات و احساساتی دارد که در گذشته نبود و از این جهت باید به او حق داد در این حال یک انحرافات فکری و اخلاقی دارد که باید آن را چاره کرد؛ چاره کردن این انحرافات بدون در نظر گرفتن مزایا و احترام گذاشتن به آن، یعنی ادراکات، احساسات و آرمان­های عالی میسّر نیست. باید به این جهات احترام گذاشت؛ رودر بایستی ندارد.»

شهید مطهری: «در نسل­های گذشته فکرها این اندازه باز نبود، این احساسات با این آرمان­های عالی نبود، باید به این آرمان­ها احترام گذاشت. اسلام به این امور احترام گذاشته است. اگر ما بخواهیم به این امور بی­اعتنا باشیم، محال است که بتوانیم جلوی انحرافات فکری و اخلاقی نسل آینده را بگیریم. روشی که فعلاً ما در مقابل این نسل گرفته­ایم، روش دهان­کجی و انتقاد صرف و مذمّت است و دائماً فریاد ما بلند است که سینما این­طور، تئاتر این­طور... دائما وای وای می­کنیم، درست نیست باید فکر اساسی برای این انحرافات کرد...»

شهید مطهری: «در قدیم سطح فکر مردم پایین بود، کمتر در بین مردم شک و تردید و سؤال پیش می­آمد، اما امروزه بیشتر دیده می­شود، طبیعی است وقتی که فکر کمی بالا برود، سؤالاتی برایش مطرح می­شود که قبلاً مطرح نشده بود؛ باید شک و تردیدش را رفع کرد و به سؤالات و احتیاجات فکری­اش پاسخ گفت؛ نمی­شود به او گفت برگرد به حالت عوام بلکه این خود زمین? مناسبی است برای آشنا شدن ایشان با حقایق و معارف اسلامی.»

شهید مطهری: «با یک جاهل بی­سواد که نمی­شود حقیقتی را در میان گذاشت، بنا بر این در هدایت و رهبری نسل قدیم که سطح فکرش پایین­تر بود، ما احتیاج نداشتیم به یک طرز خاص بیان و تبلیغ و یک جور کتاب­ها، اما امروز آن طرز بیان و آن طرز کتاب­ها به درد نمی­خورد و لازم است رفورم و اصلاح عمیقی در این قسمت­ها بعمل آید، با منطق روز و زبان روز و افکار آشنا شد و از همان راه به هدایت و رهبری جامع? جوان پرداخت.»

خوشبختانه امروز در نظام مقدّس جمهوری اسلامی، به مسائل ایشان توجّه و اهتمام می­شود و بیش از هر جای دیگر به لحاظ علمی و تحقیقاتی در این زمینه کار صورت می­گیرد، اما این حرکت شایسته نمی­تواند شرط لازم و کافی برای یک قشر عظیم مستعد از جمعیت کشور محسوب شود باید جوان را باور کرد و با نگاه جوان و مشارکت جوان به حلّ این مسئولیت بزرگ پرداخت.

امید است که مدیران و مسئولان کشور عزیزمان، ایران اسلامی برای ساختن آیند? درخشان کشور، بیش از پیش جوان­باور باشند و جوان­یاور و فرادستی­اش را باور کنند و فرودستی­اش را یاوری؛ و فضایی فراهم نمایند تا من و تو جوان در چارچوب قانون بتوانیم با همدیگر حرف بزنیم، همدیگر را حس کنیم، همدیگر را تحمّل کنیم و پله­های ترقّی یکدیگر برای رسیدن به قلّه­های رفیع افتخار و موفقیت شویم