سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

شرایط و زمینه ظهور

    نظر

فرق علائم با شرایط

قبل از بیان شرایط ظهور باید دقت نمود که علائم ظهور با شرایط ظهور فرق می‌کند که به بعضی از آنها اشاره می‌شود.
1- علائم به معنای نشانه فقط خبر از وقوع ظهور می‌دهد. اما اثری در ظهور ندارد. لیکن شرایط موجب ظهور می‌شود.
2- علائم ظهور موقت است، به وقوع پیوسته و تمام می‌شود. اما شرایط ظهور دائمی است و بعد از به وجود آمدن باید حفظ شود و الّا ظهور اتفاق نمی‌‌افتد.
3- علائم ظهور خارج از اختیار انسانها و به صورت معجزه است. اما شرایط ظهور در دست مردم است. لذا برای ایجاد شرایط باید تلاش کرد. در حالی که علائم خود واقع می‌شود.
4- لازم نیست همه علائم ظهور در یک زمان جمع باشد، بلکه پشت سر هم به وقوع می‌پیوندد. اما همه شرایط ظهور باید با هم جمع شود و اگر هنگام ایجاد یکی دیگری از بین برود سودی ندارد.
5- به وقوع پیوستن علائم برای همه قابل مشاهده است. اما شرایط ظهور پنهان است و نمی‌‌توان گفت محقق شده یا نه.
بنابراین شرایط ظهور بسیار پر اهمیت تر از علائم ظهور است و چون اختیاری است باید در به وجود آوردن آن تلاش کرد و کمتر به دنبال تطبیق اتفاقات جاری در دنیا بر علائم در روایات بود. زیرا تا زمین? ظهور فراهم نشود، حضرت مهدی(عج) ظهور نخواهد کرد. و باید توجه داشت که زمینه ایجاد برخی از شرایط ظهور با گذشت زمان، افزونی ظلم و جور، پیشرفت علم و دانش بشری و ارتقاء سطح آگاهی مردم دنیا و همچنین ناامید شدن مردم از حکومت های مختلف فراهم می‌شود، و برخی زمینه های دیگر به دست دوستداران آن حضرت فراهم می‌آید.
اما چگونه می‌توان زمین? ظهور را فراهم آورد؟ برای فراهم آوردن زمین? ظهور حضرت می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود.
1- تحوّل جامعه بشری: ایجاد آگاهی و آمادگی جامعه بشری برای پذیرش حق و حقیقت و مخالفت جدی با ظلم و جور یکی از زمینه های مهم برای ظهور آن حضرت است. و این مهم بر عهد? همه مسلمانان و شیعیان است.
ما باید همزمان با پیشرفت علم و تکنولوژی، حقایق اسلام را به گوش جهانیان برسانیم، آنها با زیبایی های مکتب اهل بیت پیامبر(ص) که هماهنگ با فطرت انسانی است آشنا سازیم تا همانگونه که در احادیث آمده با شناخت زیبایی های مکتب اهل بیت(ع) و مقایسه آن با سایر مکاتب و فرهنگ ها حق از باطل تشخیص داده شود. و زمانی که مردم جهان به ناتوانی حکّام هواپرست و جاه طلب بر سعادت نمودن جامعه بشری آگاه شوند؛ به دنبال یک منجی مصلح بوده و برای پذیرش حق و حقیقت آمادگی پیدا می‌کنند و قدر آن منجی را ارج می‌نهند.
اصولاً باید توجه داشت که یکی از علل غیبت امام عصر(عج) عدم آمادگی مردم برای پذیرش حق و حقیقت بوده است. چرا که بر اثر جهل مردم و ظلم حکام، همه ائمه یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند. لذا برای حفظ حجّت الهی و خالی نماندن زمین از وجود آن، غیبت آغاز و تا فراهم نشدن زمین? ظهور ادامه خواهد داشت.
بنابراین رشد و آگاهی عموم مردم می‌بایست به درجه‌ای برسد که نور وجود امام را لمس کرده، مثل پروانه گرد شمع وجود او جمع آیند. باید آگاهی آنان به حدّی برسد که از مدّعیان حقوق بشر ناامید شده و همه منتظر ظهور منجی بزرگ الهی باشند.
2- انقلاب و تحوّل روحی افراد: خودسازی و تهذیب نقش مهمی در این زمینه دارد و با تحولات بیش تر در روحیه انسان ها و ساخته شدن نیروهای با صلابت می‌توان اذعان داشت یکی دیگر از زمینه های ظهور فراهم آمده است. باید بدانیم امام زمان(عج) هم در انتظار لحظه‌ای است که این تحولات درونی در قلب و روح انسان ها به وجود آمده و به حدّ کمال خود برسد تا ظهور برای حضرت میسر گردد.
چنانچه افرادی که از شایستگی همراهی با حضرت برخوردار باشند فراهم آیند؛ یکی دیگر از مقدمات ظهور مهیّا می‌شود. و با خود سازی این نیروی انسانی انقلاب بزرگ مهدوی تشکیل می‌گردد. انقلابی با آن عظمت و وسعت عوامل بزرگی را می‌طلبد تا قادر به پیاده کردن رسالت عظیم خود باشد، انسانهایی خود ساخته و از جان گذشته، فقیه، سیاستمدار، مدیر و مدّبر، مبارز و شجاع و..
3- انتظار سازنده: انتظاری که برترین اعمال امّت پیامبر شمرده شده است. افضل اعمال امّتی انتظار الفرج؛ ریشه و اساس دو نکت? مذکور خودسازی افراد و ساختن جامعه است. تا امید و انتظار نباشد، انسان قادر به خود سازی و دیگر سازی نیست. انتظار به انسان امید و عشق می‌بخشد، توان و حوصله و حرکت و تلاش می‌دهد. در نتیجه افراد را امیدوار، پرتلاش و هدفمند بار می‌آورد. یعنی همان چیزی که لازمه فراهم آوردن مقدمات انقلاب بزرگ جهانی حضرت مهدی(عج) است.
مکتب تشیع به پیروان خود تعلیم می‌دهد که آرزوی اصلی و اساسی آنان ظهور حضرت حجّت باشد. چرا که اگر او ظهور کند، همه مشکلات رفع می‌گردد. مشکلات وقتی حل می‌شود که مدینه فاضله آن حضرت به دست مبارک او پیاده شود.
4- برپایی قیام ها و انقلاب های ظلم ستیز و عدالت خواهانه: از اموری که باعث تسریع در انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) می‌شود و موجب بیداری و آگاهی جامع? جهانی و در نتیجه فراهم آمدن زمین? ظهور می‌گردد؛ قیام ها و انقلاب های اسلامی و بیدارگرایانه است. یکی از این انقلاب ها که تأثیر بسزایی در این رابطه داشته و موجب مطرح شدن اسلام و فرهنگ تشیع در بین مردم جهان گردیده، انقلاب بزرگ ایران به رهبری بزرگ مردی از سلاله پیامبر اکرم(ص) می‌باشد. چنین به نظر می‌آید که این انقلاب، همان حرکت آگاهی بخش و زمینه ساز قیام حضرت مهدی(عج) است. چنانکه روایات گوناگونی در توصیف رهبر این قیام ها، و در وصف مردم و قیام گران، و اینکه از چه منطقه‌ای هستند، وارد شده است.
زمینه سازان ظهور
همانگونه که در روایات متعدد آمده است، زمین هیچ گاه از سربازانی که با قیام های خود زمینه را برای حضرتش فراهم می‌آورند خالی نیست.
1- پیامبر اکرم(ص) فرمود:
خداوند متعال در شب معراج به من فرمودند: یا محمد! از جمله عطایایی که به تو مرحمت فرموده ایم آن است که یازده مهدی از نسل تو می‌باشند و آخر آنها کسی است که عیسی بن مریم پشت سر او نماز می‌خواند و به وسیل? او زمین پر از عدل و داد می‌گردد. عرض کردم این چه وقت ظاهر می‌شود؟ پروردگار متعال علائمی را فرمود، از جمله: خروج رجلٍ من ولد الحسین بن علی؛ مردی از اولاد حسین پیش از ظهور حضرت مهدی قیام و انقلاب خواهد نمود.
2- امام باقر(ع) می‌فرمایند:
در یکی از روزها عمر و ابابکر و زبیر و ابن عوام و عبدالرحمن بن عوف در منزل رسول اکرم(ص) جمع شدند. رسول اکرم(ص) در جمع آنان نشست در حالی که نعلین حضرت پاره شده بود. به علی(ع) داد تا اصلاحش نماید، در این حالت حضرت فرمود: گروهی از ما در طرف راست عرش خدا بر منبرهایی از نور قرار دارند که صورتهایشان نورانی و لباسهایشان نیز نورانی است و نور صورتشان چشم بینندگان را خیره می‌کند. ابوبکر و زبیر و عبدالرحمن سؤال کردند؟ آنها چه کسانی هستند؟ پیامبر سکوت کرد، علی(ع) پرسید. پیامبر فرمودند: آنها کسانی هستند که به واسطه روح الله دوست هم می‌گردند و متحد می‌شوند بدون آن که اغراض مادی یا خویشاوندی داشته باشند و آنان شیعیان تو هستند یا علی و تو امام آنها می‌باشی.
3- پیامبر(ص) فرمودند:
مردم از مشرق قیام می‌کنند و زمینه را برای انقلاب جهانی مهدی(عج) فراهم می‌سازند.
4- امام صادق(ع) فرمودند:
خداوندِ سبحان، قم و اهلش را برای رساندن پیام اسلام قائم مقام حضرت ولی عصر می‌گرداند و دانش از این شهر به شرق و غرب عالم منتشر می‌گردد و آن گاه قائم ظهور می‌کند.
5- امام باقر(ع) فرمودند:
می بینم گروهی از مشرق زمین قیام می‌کنند و طالب حق می‌باشند اما آنان را اجابت نمی‌‌کنند، مجدداً بر خواسته هایشان پافشاری می‌کنند اما مخالفان نمی‌‌پذیرند. وقتی چنین وضعی را مشاهده می‌کنند شمشیرها را به دوش کشیده و در مقابل دشمن می‌ایستند. این جاست که پاسخ مثبت می‌گیرند، اما این بار می‌پذیرند تا اینکه همگی باهم قیام می‌کنند و آنچه به دست می‌آورند جز به دست صاحب توانای شما(حضرت مهدی عج) به کس دیگری نمی‌‌سپرند. کشته‌های آنان شهید محسوب می‌گردد، اگر من آن زمان را درک می‌کردم خویشتن را برای صاحب این امر نگه می‌داشتم.
پس از روشن شدن مباحث فوق پاسخ به شبهه ذیل ضروری می‌نماید:
در روایات آمده است که امام زمان(عج) وقتی ظهور می‌نماید که زمین پر از فساد و گناه شود. چنانچه فساد و تباهی در پهن? گیتی از مقدمات ظهور باشد، کار فاسدان و فاسقان پسندیده است، زیرا سبب نزدیک تر شدن ظهور می‌گردند. در این صورت آیا ظلم ظالمان که جهان را آماد? ظهور می‌کند با آماده سازی شیعیان برای ظهور تناقض ندارد؟
باید اذعان داشت که فساد و تباهی شرط ظهور مصلح کل نیست تا با دامن زدن به آن، تحقق ظهور را شتاب بخشیم. فساد و اصلاح، دو نقطه مقابل و ضد یکدیگرند و ایجاد فساد، تناسبی با تحقق اصلاح و ظهور مصلح کل ندارد. بلکه روایاتی که بیانگر گسترش فساد و تباهی در دوران قبل از ظهور هستند؛ همگی اوضاع آن عصر را بیان می‌نمایند و حاکی از آن نیستند که برای تحقق ظهور بایستی فساد گسترش پیدا کندو برای می‌توان به این سؤال می‌توان پاسخ های مختلفی ارائه کرد:
1- آنچه در روایات آمده است این است که در آستان? ظهور حضرت مهدی(عج) جهان پر از ظلم می‌شود نه اینکه جهان پر از ظالم می‌شود. و میان این دو تفاوت زیادی وجود دارد. به عنوان مثال اگر ما بگوییم فضای این اطاق پر از دود سیگار شد آیا معنای سخن ما این است که تمام افرادی که در این اطاقند سیگار می‌کشند؟
ممکن است یک نفر سیگار بکشد و تمام فضا از دود سیگار پر شود. ممکن است عد? محدودی که از قدرت و ثروت نامشروع برخوردارند جهان را پر از ستم کنند، در حالی که سایر انسانها در انجام وظایف خود کوشا هستند.
2- یکی از معروف ترین آیاتی که بر حرکت جهانی امام مهدی در آخرالزّمان دلالت می‌کند این آیه است:
«وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنوُا مِنکُم وَ عَمِلوا الصالِحاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فِِی الأرضِ کَمَا استَخلَفَ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم»
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین(خود) قرار دهد، همانگونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین(خود) قرار داد...
خداوند در این آیه به مؤمنینی که عمل صالح انجام می‌دهند وعده داده است که آنها را خلیف? خود در روی زمین قرار دهد. بنابراین اگر در آخرالزّمان همه انسانها به ظلم و تباهی روی آورند چه کسی مصداق این آیه است؟ این آیه گویای آن است که در آخرالزّمان انسانهای مؤمن و صالح نیز وجود دارند و خداوند آنها را در زمین سلطنت و حکومت می‌بخشد.
3- روایات فراوان دیگری نیز وجود دارند که بر وجود انسانهای صالح در آستانه ظهور دلالت می‌کنند. از جمله روایاتی که ویژگی های یاران امام مهدی(عج) را بیان نموده‌اند. پیامبر اکرم(ص) در توصیف انسانهای مؤمنی که به ایجاد فضای مطلوب برای ظهور کمک می‌کنند فرموده‌اند:
مردمی از مشرق زمین قیام می‌کنند و مقدمات حکومت مهدی(عج) را آماده می‌نمایند.
4- در روایات متعددی که وظائف شیعیان را در عصر غیبت برشمرده است؛ سفارش نموده که در پرهیزکاری و نیک کرداری کوشا باشند.
بدون تردید انجام فساد و تباهی- به گواهی آیات و روایات فراوانی که از ظلم و فساد نهی کرده و به مرتکبین آن وعده عذاب و جهنم داده است- به هیچ وجه نمی‌‌تواند از نظر دینی امری پسندیده و مطلوب باشد. و گسترش ظلم و فساد با آیات و روایاتی که به تقوا و خودسازی و تلاش در راه اصلاح جامعه برای آماده شدن زمینه ظهور سفارش نموده است منافات دارد.

قیام قبل از ظهور

    نظر
قیام قبل از ظهور
پیرامون اینکه آیا قیام و انقلاب قبل از قیام حضرت مهدی(عج) صحیح و مشروع است یا خیر؛ دو نظر وجود دارد. عده‌ای هر قیام و نهضتی را قبل از نهضت حضرت مهدی(عج) جایز نم دانند. و عده‌ای دیگر قیام علیه ستمگران را در عصر غیبت نه تنها جایز، بلکه واجب دانسته و سکوت را خیانت به اسلام و مسلمین می‌دانند.
اینجاست که بررسی دیدگاه طرفین و ارزیابی دلایل آنان امری ضروری به نظر می‌رسد. زیرا هر دو گروه سخن از اسلام گفته و مدعی‌اند که نظر آنان موافق با شرع مقدس اسلام است.
مخالفان قیام
دلایل مخالفان قیام را در دو بخش اهل سنّت و شیعه باید بررسی کرد.
الف) بررسی دلائل مخالفان قیام از اهل سنّت: در بینش اهل سنّت هر کسی که زمام امور مسلمانان را در دست گرفته و به اصطلاح حاکم جامعه اسلامی باشد؛ اطاعت او تا زمانی که اقامه نماز کند و کفر صریح نورزد؛ بر هم? رعیّت واجب است. اگرچه فردی ستمگر و معروف به خیانت و فسق و فجور باشد. آنان برای مدعای خود به روایاتی تمسک می‌کنند که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم.
در صحیح مسلم، خبری از حذیفة الیمانی نقل شده که در خدمت رسول خدا(ص) بودیم. سؤالاتی نسبت به آینده کردیم، حضرت فرمود:
ائمه‌ای که بعد از من می‌آیند که نه به سنت من عمل می‌کنند و نه به هدایت من هدایت یافته‌اند، صورت انسانی دارند، ولی قلبشان قلب شیطان است. حذیفه می‌گوید من از رسول خدا(ص) نسبت به چنین ائمه‌ای کسب تکلیف کردم که وظیفه ما در برابر آنان چیست؟ آیا با آنان به جنگ برخاسته و آنها را از دم شمشیرمان بگذرانیم؟ حضرت در جواب فرمود: شما جز اطاعت چاره‌ای دیگر ندارید و موظف به اطاعت اید گرچه به پشتتان تازیانه بزنند و اموال شما را غارت کنند. تنها وظیفه شما اطاعت است.
از امام احمد حنبل نقل شده که گفت:
اگر کسی به زور بر جامعه اسلامی مسلط شد تا جایی که زمام امور را در دست گرفته و خلیفه و امیر المؤمنین شد؛ بر فرد فرد جامعه اطاعت او لازم است و بر احدی که به خدا و روز جزا ایمان دارد روا نیست شبی را به صبح آورد و آن شخص حاکم را امام خود نداند، حال می‌خواهد آن حاکم شخصی نیک و خوب باشد و یا فاجر و بد، به هر حال او امیر المؤمنین است.
در واقعه حرّه، عمّال یزید جنایات را به حد اعلی رسانده بودند. عبدالله بن مطیع خواست علیه یزید قیام کند، لیکن عبدالله بن عمر از روی نصیحت به او گفت: از پیامبر(ص) شنیدم که اگر کسی بیعت امام خود را بشکند(و علیه او قیام کند) در قیامت حجتی نخواهد داشت و اگر در همان حال بمیرد با مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
به هر حال، از این قبیل روایات در کتاب اهل سنّت فراوان به چشم می‌خورد که نیازی به نقل همه آنها نیست. لیکن در بررسی این گونه روایات می‌توان گفت مسئله اطاعت از حاکم در صورتی که عادل باشد، امری عقلی و شرعی است و بعضی از روایات فوق مانند روایات عبدالله بن عمر را می‌توان صحیح دانست. لیکن در مورد حاکم عادل نه حاکمی همچون یزیدبن معاویه. زیرا نه تنها ما اطاعت این گونه رهبران را واجب نمی‌‌دانیم، بلکه مخالفت و تبری از او را واجب می‌شماریم و در مورد روایات فوق می‌گوییم کسی که با روح فرامین الهی آشنا باشد می‌داند که این روایات جعلی و ساخته و پرداخته جاعلین حدیث در دستگاههای خلفای بنی امیه است. این روایات برای حفظ حکومت جباران و توجیه ستم آنان ساخته شده و تاریخ اسلام از این کذب ها به خود فراوان دیده است. این حکم که اطاعت از حاکم ستمگر واجب است و در نتیجه مخالفت و قیام علیه او نارواست، بر خلاف صریح قرآن است که ما تنها به ذکر سوره ها و شماره آیات اکتفا می‌کنیم.
علاوه بر آنکه روایات زیادی از پیامبر(ص) و اهل بیت اطهارش(ع) رسیده که روی خوش نشان دادن به حکام ستمگر و پذیرفتن ولایت آنها را حرام و ممنوع دانسته که به برخی از آنها اشاره می‌شود.
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند:
پس از من فرمانروایانی مصدر کار می‌شوند، هرکس در جرگه آنان وارد شد و دروغ آنان را تصدیق کرد و بر ستم آنان کمک کرد از من نیست و من از او نیستم و هرگز در حوض(کوثر) بر من وارد نمی‌‌شود.
رسول اکرم(ص) فرمود:
هرکس برای خدمت سلطانی تازیانه‌ای به کمر بندد، این تازیانه در روز رستاخیز به صورت اژدهایی ظاهر می‌شود که در آتش دوزخ بر او مسلط می‌گردد.
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
روز رستاخیز منادی ندا می‌دهد دستیاران ستمگران کجایند؟ حتی آن کس که مرکّب(دوات) آنان را فراهم ساخته یا سر کیسه‌ای را(برای آنان) بسته یا قلمی را تراشیده، او را با ستمگران محشور کنید.
ب) بررسی دلایل مخالفان قیام از شیعه: ادلّ? آنان روایاتی است که به ظاهر دلالت می‌کند بر اینکه هر قیامی قبل از قیام حضرت مهدی اوّلا محکوم به شکست بوده، و ثانیاً محکوم به بطلان است. زیرا رهبر آن قیام، از طریق اسلام منحرف گردیده است.
عن ابی بصیر عن ابی عبدالله(ص): کل رایة ترفع قبل قیام القائم فصاحبها طاغوت یُعبَد من دون الله عزّ و جل؛
ابی بصیر از امام صادق(ع) نقل می‌کند: هر پرچمی قبل از قیام حضرت مهدی(عج) برافراشته شود، صاحب آن طاغوت بوده و اطاعت او خروج از اطاعت خداست، زیرا اطاعت افراد از طریق غیر الهی است.
در بررسی این گونه روایات می‌توان گفت: این نوع روایات ناظر به قیام هایی به نام مهدی موعود است، نه قیامی که برای اقامه حق و امر به معروف و نهی از منکر باشد. این روایات به هیچ وجه دلالت ندارد بر اینکه قیام های به حق در جهت تشکیل حکومت عادلانه؛ طاغوت و عبادت غیر خداوند(و یا گمراهی) است. بلکه در خودِ روایت قرینه داریم که مراد از قیام طاغوتی، قیام هایی است که در مسیر خدا و اهل بیت(ع) نباشد؛ بلکه در برابر آنان باشد. آن قرینه ذکر کلمه طاغوت و جمله یَعبُد من دون الله است.
مؤیّد این مطلب روایت دیگری است که می‌گوید:
و مَن رَفَعَ رایة ضلالة فصاحبها طاغوت؛
هرکسی پرچم ضلالت بر افرازد، صاحبش طاغوت است.
در نتیجه روایت یاد شده به قرائن خارجیه، قید برمی دارد؛ هر پرچمی که در مسیر ضلالت گام برافراشته شود طاغوت است، نه پرچم حق، و هرگز به اطلاق روایت، که هر قیامی پیش از ظهور مهدی(عج) طاغوتی است نمی‌‌توان تمسک کرد و بسیاری از روایات مورد استدلال مخالفان از این نوع هستند. ما نیز معتقدیم هر قیامی که به نام مهدی موعود قبل از قیام آن حضرت صورت گیرد محکوم به بطلان و شکست بوده و صاحب آن طاغوت است. اما اگر قیامی برای خدا و برای مهیّا ساختن زمینه قیام حضرت مهدی(عج) صورت گیرد، آیا آن هم ممنوع است؟
موافقان قیام: مناسب است به ادله‌ای اشاره کنیم که قیام را لازم و واجب می‌شمارد
1- دلایل امر به معروف و نهی از منکر: روایات وارده درباره امر به معروف و نهی از منکر، مراتبی قائل شده که یکی از آن مراتب قیام علیه ستمگران(امر به معروف عملی) است.
2- اسلام و پیمان با دانشمندان: در نگرش اسلامی خداوند از دانایان هر قومی پیمان گرفته که بر شکم بارگی عده‌ای و گرسنگی عده‌ای دیگر آرام نگیرند. یعنی اگر در نظامی وضع به گونه‌ای تنظیم شده که عده‌ای در رفاه مطلق به سر برند و عده‌ای دیگر از گرسنگی بیچارگی درمانده شوند، بر علماء و دانشمندان آن قوم واجب است که دیگر سکوت را روا ندانسته؛ برای دفاع از حقوق محرومان بپاخاسته و حق مظلومان را از ظالمان بستانند. چنین کاری در برابر حاکم ستمگر مستلزم قیامی همگانی است وگرنه با نصیحت و اعتراض افراد معدودی نظام عوض نخواهد شد.
3- قیام های مورد تأیید: علاوه بر دو دلیل مذکور روایاتی هست که به قیام هایی قبل از قیام حضرت اشاره می‌کند و آنها را مورد تأیید قرار می‌دهد.
عن ابی ابا الحسن موسی بن جعفر(ع) قال: رجلٌ من اهل قم یدعوا الناس الی الحق، یجتمع معه قوم کزبر الحدید لاتزلهم الریاح العواصف و لایملون من الحرب و لا یجنبون و علی الله یتوکلون والعاقبة للمتقین.
از این حدیث شریف استفاده می‌شود که قیامی به رهبری مردی از اهل قم که مردم را به حق دعوت می‌کند صورت می‌گیرد که طرفداران و یاران آن رهبر مردمی استوار و آهنین‌اند. از جنگ خسته نمی‌‌شوند و از دشمن نمی‌‌هراسند و تنها به خدا تکیه می‌کنند. عاقبت نیز از آنِ کسانی است که اهل تقوا هستند. روایاتی از این قبیل فراوان به چشم می‌خورد که از آنها استفاده می‌شود قیام هایی قبل از قیام حضرت مهدی(عج) واقع می‌شود. اگرچه پیروزی نهایی و غلب? کامل حق بر باطل و مستضعفان بر مستکبران تنها در قیام حضرت مهدی(عج) خواهد بود.
از این گذشته، ما در طول تاریخ قیام های فراوانی به دست برخی افراد داشته ایم که به تأیید امامان معصوم رسیده‌اند. نمونه بارز آن قیام زید بن علی است.
امام رضا(ع) فرمود:
زید از عالمان آل محمد بود و برای خداوند خشم کرد. و برای خداوند با دشمنانش جنگید تا به شهادت رسید.
امام کاظم(ع) نیز فرمود:
عمویم زید در راه رضایت آل محمد(ص) قیام کرد.
و روایات دیگر که امامان معصوم(ع) و حتی پیامبر اسلام(ص) قیام او را پیشگویی کرده و کاملاً تأیید نموده‌اند.
امام خمینی(ره) که انقلابش زمینه ساز انقلاب جهانی امام مهدی است- دربار? روایت نافی قیام قبل از ظهور که دستاویز مخالفان انقلاب های نجات بخش بوده چند نکته بیان می‌کند:
1- مراد بیرقی است که در برابر بیرق حضرت باشد، نه بیرقی که به ایشان و ولایتشان دعوت می‌کند.
دلیل این توجیه جمله ذیل روایت مذکور و روایتی است که قید رایة ضلاله(پرچم گمراهی) را دارد.
2- مراد این است که عَلَمی به عنوان مهدویّت بلند کند. چنان که در طول تاریخ پرچم های فراوانی به نام مهدی(عج) قیام کردند، ولی گذشت زمان آنان را رسوا ساخت،ایشان در جای دیگر می‌فرماید: اینانی که می‌گویند هر عََلمی بلند بشود و هر حکومتی؛ خیال کردند که هر حکومتی باشد، این برخلاف فرج است. اینان نمی‌‌فهمند چی دارند می‌گویند... حکومت نبودن؛ یعنی اینکه همه مردم جهان به جان هم بیفتند. اگر فرض می‌کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند؛ همه را به دیوار می‌زدیم. برای اینکه خلاف قرآن است.
3-(ممکن است روایت) راجع به خبرهای ظهور ولی عصر(عج) باشد و مربوط به نشانه‌های ظهور باشد و بخواهد بگوید عَلَم هایی که به عنوان امامت پیش از قیام قائم(عج) برپا می‌شود باطل است. یعنی روایت مورد خاص را می‌گوید.بنابراین اطلاق ندارد. از سوی دیگر چنان چه روایت بر اساس ظاهرش معنی شود؛ باز هم قابل اعتنا نیست. چون در مقابل این روایات، آیات و روایات زیادی داریم که دستور به قیام برای خدا، جهاد در راه خدا، امر به معروف و نهی از منکر و مقابله با طاغوت را داده است. و دستورات حکومتی که در قرآن و روایات وجود دارد نمی‌‌تواند مخصوص زمان خاصی باشد.
امام خمینی (ره) در این زمینه می‌گوید:
ممکن است صدها هزار سال دیگر[بگذرد] و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد و در طول این مدت طولانی[آیا] احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود و هرکه هر کاری خواست بکند؟[آیا] قوانینی که پیامبر اسلام(ص) در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجرای آن، بیست و سه سال زحمت طاقت فرسا کشید، تنها برای مدت محدودی بود؟ [آیا] خداوند اجرای احکامش را به دویست سال محدود کرد؟ و[آیا] پس از غیبت صغری، اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است؟
4- دلائل اثبات ولایت فقیه: مسئله ولایت فقیه و تشکیل حکومت اسلامی ادل? فراوان عقلی و نقلی دارد. برای نمونه به یک دلیل عقلی و یک دلیل نقلی اشاره می‌شود.
دلیل عقلی: حیات اجتماعی بشر و نیز کمال فردی و معنوی او، از سویی نیازمند قانون الهی در ابعاد فردی و اجتماعی است که مصون و محفوظ از ضعف و نقص و خطا و نسیان باشد، و از سوی دیگر نیازمند حکومت دینی و حاکمی عالم و عادل، برای تحقق و اجرای کامل قانون است. حیات انسانی در بُعد فردی و اجتماعی اش، بدون این دو و یا با یکی از این دو محقق نمی‌‌شود و فقدان آن دو، در بُعد اجتماعی، سبب هرج و مرج و فساد و تباهی جامعه می‌شود. که هیچ انسان خردمندی به آن رضایت نمی‌‌دهد. این برهان که دلیل عقلی است هم شامل زمان انبیاء می‌شود که نتیجه اش ضرورت نبوّت است، و هم شامل زمان پس از رسول خاتم(ص) که ضرورت امامت را نتیجه می‌دهد، و هم ناظر به عصر غیبت امام معصوم است که حاصلش ضرورت ولایت فقیه است.
دلایل نقلی: آیات و روایات فراوانی بر مسئله ولایت فقیه دلالت دارند که تنها به یک روایت اشاره می‌شود. امام زمان(عج) در قسمتی از پاسخ به پرسش های امام می‌نویسد:
در پیش آمدها به راویان احادیث ما مراجعه کنید. آنان حجت من بر شما هستند. و من حجت خدا هستم.
در نتیجه اوّلاً در خود روایت یاد شده قرینه داریم که منظور قیام های طاغوتی است و اطلاق ندارد تا شامل همه نوع قیام بشود. و ثانیاً اگر اطلاق را نیز بپذیریم ادل? فراوانی در برابر آن اطلاق داریم که موجب می‌شود نتوانیم به اطلاق نهی از قیام عمل کنیم.

نیابت عامه

    نظر
نیابت عامه
امام زمان(عج) در زمان غیبت خود نواب خاصی داشتند که مردم به حضور آنها می‌رسیدند و سؤالاتی طرح می‌کردند و آنان نیز خدمت امام زمان(عج) مشرف می‌شدند و جواب را دریافت می‌نمودند. گاهی نیز اوامر و نواهی را از آن حضرت به مردم می‌رساندند. چنانکه شیخ طوسی می‌فرمایند:
توقیعات صاحب الامر (عج) توسط او (عثمان بن سعید و فرزندش محمد) به شیعیان و خواص پدرش می‌رسید. این توقیعات شامل اوامر و منهیات امام و پاسخ به مسائل شیعیان بود.
امام پس از پایان دوره غیبت صغری و شروع غیبت کبری نیابت عامه فقهاء از جانب امام زمان (عج) شروع شد و این نیز به استناد احادیثی است که از خود آن حضرت می‌باشد از قبیل:
و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجةالله علیهم.
این روایت دلالتی تام در رجوع به نائبان عام دارد.
عن الصادق (ع): فاما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً علی هواء مطیعاً لامر مولاء فللعوام ان یقلّدوه؛
هر کدام از فقهاء که از نفس خود حفاظت می‌کند و محافظ دینش هست و مخالف هوای نفس خود عمل می‌کند و اطاعت از امر مولا می‌کند؛ بر عوام لازم است از وی تقلید کنند.
تفاوت نواب عام با نواب خاص:
در غیبت صغری افراد امین و مورد اعتماد با نام و نشانی خاص که بین شیعیان شناخته شده بودند، به عنوان نواب خاص حضرت در میان مردم زندگی می‌کردند و شیعیان به وسیله آنان مشکلات خود را با حضرت در میان می‌گذاشتند و پاسخ سؤالات خود را از طریق آنان دریافت می‌کردند. در زمان غیبت کبری فقها و علمای واجد شرایط به طور عام، به عنوان نواب عام آن حضرت در بین مردم معرفی شده‌اند، لذا در طول غیبت کبری شیعیان به علمای دین مراجعه کرده و آنان را مرجع دینی خود می‌دانند.
شیعه امامیه اتفاق دارد بر اینکه نواب خاص امام زمان در زمان (ع) غیبت صغری چهار نفر بوده‌اند که عبارتند از: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سمری، و هر یک از اینها در شهرهای مختلف برای خود نمایندگانی داشته‌اند. اگر چه نائبانی دیگر نیز برای حضرت ذکر شده است.
عمدتاً وظایف نواب خاص در زمان غیبت صغری عبارت بود از انتقال سؤالها و مشکلات مردم به امام و برگرداندن جواب از آن حضرت به مردم. همچنین برطرف کردن مشکلات اعم از مشکلات علمی یا اقتصادی و اجتماعی شیعیان؛ که البته همین وظایف توسط نواب عام نیز انجام می‌گیرد، با این تفاوت که تشرف نواب عام گرچه ممکن است ولی مانند نواب خاص نیست که هر وقت می‌خواستند می‌توانستند خدمت حضرت مشرف شوند. و عمدتاً در زمان غیبت کبری پاسخگوئی به سؤالات و رفع مشکلات، توسط خود ایشان انجام می‌شود.
مرجعیت در حقیقت زعامت و ریاست عامه است و رهبری سیاسی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی و بین المللی تشیع. لذا این کار شرایط و خصوصیاتی می‌خواهد که در هر کسی جمع نمی‌‌شود.
ائمه طاهرین(ع) نیز به اهمیت این امر توجه داشته و مردم را به آن توجه داده‌اند. لذا فرموده‌اند عالمی که بتواند مورد رجوع شیعه باشد؛ بعضی از علما هستند نه همه آنان. چنانکه امام عسگری(ع) در حدیث معروف خود به مردم دستور تقلید از عالمان دین را داده و برای عالمان نیز شرایطی مقرر فرموده‌اند. سپس متذکر گردیده‌اند که این شرایط در بعضی از عالمان شیعه وجود دارد نه در هم? آنها.
البته معلوم است که برخی کمالات و مقامات ائمه طاهرین(ع) قائم به نفس قدسی آنهاست. مانند ولایت تکوینی، علم غیب و... این نوع مقامات نه نیابت بردار است و نه نیازمند این است که در زمان غیبت، حضرت در این مناصب نیز نماینده داشته باشد. اما مناصب دیگر از قبیل فتوا و بیان احکام الهی، قضا و زعامت و رهبری جامعه و اداره امور مملکت اسلامی، برای فقیه جامع الشرایط تحقق پذیر است. یعنی همانگونه که پیامبر و امام موظف بودند برای مردم احکام الهی را بیان کنند؛ فقیه جمع الشرایط نیز می‌تواند در مقام بیان احکام الهی برآمده و برای مردم فتوا دهد. همچنین می‌تواند بر مسند قضا تکیه زده، قضاوت کرده و رفع منازعات و فصل خصومت کند و می‌تواند زعامت و رهبری جامعه را به عهده گرفته، امور جاری و مورد نیاز جامعه را زیر نظر بگیرد و به عنوان یک حاکم با ولایتی که دارد، جامعه مسلمانان را اداره کند.
رهبری در زمان غیبت
در حکومت ایده آل اسلامی رهبری جامعه به معصومان(ع) اختصاص دارد و در عصر غیبت که دسترسی به امام معصوم میسر نیست؛ تنها نزدیک ترین و شبیه ترین افراد به ائمه اطهار(ع) لیاقت و شایستگی هدایت سیاسی و دینی جامعه را دارند و آن فقیه جامع الشرایط است که از جهت صلاحیت شباهت بیش تری به معصوم(ع) دارد. برای اثبات ولایت فقیه در زمان غیبت به دو دسته ادله عقلی و نقلی می‌توان استدلال نمود.
الف) دلیل عقلی: با توجه به ضرورت وجود حکومت برای تأمین نیازمندی های اجتماعی و جلوگیری از هرج و مرج و فساد و اختلال نظام و ضرورت اجرای قوانین اجتماعی اسلام و عدم اختصاص آن به زمان حضور پیامبر و امامان؛ هنگامی که تحصیل مصلحت لازم در حد مطلوب و ایده آل میسر نشد باید نزدیک ترین مرتبه به حد مطلوب را تأمین کرد. از این رو هنگامی که مردم از حکومت امام معصوم محروم بودند؛ باید مرتب? تالی? آن را تحصیل کنند، یعنی حکومت کسی را که اقرب به امام معصوم باشد بپذیرند و این اقربیت در سه امر اصلی متبلور می‌شود.
اول- علم به احکام کلی اسلام(فقاهت)؛
دوم- شایستگی روحی و اخلاقی به گونه‌ای که تحت تأثیر هواهای نفسانی و تهدید و تطمیع ها قرار نگیرد(عدالت)؛
سوم- کارایی در مقام مدیریت جامعه(مدیریت و تدبر).
چنین کسی فقیه جامع الشرایط است که هم احکام اسلام را بهتر از دیگران می‌شناسد و هم ضمانت اخلاقی بیش تری برای اجرای آنها دارد و هم در تأمین مصالح جامعه و تدبیر امور مردم کارآمدتر است. علاوه بر اینکه ولایت بر اموال، اعراض و نفوس مردم از شئون ربوبیت الهی است و تنها با اذن خدای متعال مشروعیت می‌یابد و چنان که معتقدیم این ولایت به پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) داده شده است. اما در زمانی که مردم از وجود رهبر معصوم محروم‌اند یا باید خدای متعال از اجرای احکام اجتماعی اسلام صرف نظر کرده باشد یا اجازه اجرای آن را به کسی که اصلح از دیگران است بدهد تا ترجیح مرجوح و نقض غرض لازم نیاید و با توجه به باطل بودن فرض اول، فرض دوم ثابت می‌شود. یعنی ما از راه عقل کشف می‌کنیم که چنین اذن و اجازه‌ای از طرف خدای متعال و اولیای معصوم صادر شده است؛ حتی اگر بیان نقلی روشنی در این خصوص به ما نرسیده باشد.
ب) دلیل نقلی: دلایل نقلی عبارت است از روایاتی که دلالت بر ارجاع مردم به فقهاء برای رفع نیازهای حکومتی دارد یا فقها را به عنوان امناء و وارثان پیامبران و کسانی که مجاری امور به دست ایشان است معرفی کرده که به ذکر یک روایت بسنده می‌کنیم.
عمربن حنظله از امام صادق(ع) درباره مراجعه به سلاطین یا قضات جور می‌پرسد که امام شدیداً از آن منع می‌فرمایند و مراجعه به آنان را مراجع? به طاغوت برمی شمارند که در قرآن کریم از آن به شدت منع شده است. سپس امام(ع) فرمودند:
ینظران من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکما فانی قد جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانّما استخف بحکم الله و علیه ردّ و الراد علینا الراد علی الله و هو علی حد الشرک بالله؛
بنگرند هرکس از شما که راوی حدیث ما باشد و در حلال و حرام ما صاحب نظر باشد و احکام ما را بشناسد او را به عنوان داور بپذیرند. همانا من او را به شما حاکم قرار دادم؛ پس هرگاه به حکم ما حکمی کرد و از او قبول نکردند حکم خدا را سبک شمرده‌اند و خدا را رد کرده‌اند و آن کس که ما را رد کند خدا را رد کرده است و رد کردن خدا در حد شرک به خدای متعال است.
در این روایت به طور صریح دستور داده شده که جامع? تشیع برای تعیین مرجع شایسته در همه شئون اجتماعی سیاسی در پی کسانی باشند که جامعیت فتوایی داشته و از دیدگاه های ائمه در مسائل حلال و حرام آگاهی کامل داشته باشند.
و از تعبیر فانّی قد جعلته علیکم حاکماً روشن می‌شود که این فرد شایسته و واجد الشرایط از سوی امام معصوم نصب شده است و مشروعیت خود را از ناحی? او می‌گیرد.
از مجموع این دلایل استفاده می‌شود که فقیه جامع الشرایط به عنوان نزدیک ترین و شبیه ترین فرد به معصوم در زمان غیبت از صلاحیت و شایستگی رهبری جامعه اسلامی برخوردار است

منتظران و ناهنجاریهای آخرالزمان

    نظر
در عصر غیبت، ناهنجاری‌های بسیاری در جامعه ایجاد می‌شود که با اعتقادات فرد منتظر در تضاد جدی قرار دارد. برخی از ناهنجاری‌ها عبارتند از: وجود استبداد در جامعه، گسترش فساد اخلاقی، شیوع ظلم و ستم، جنگ و فتنه‌، ناامنی، هرج و مرج و بی‌نظمی، عدم ارتباط صمیمی میان مسلمانان، تظاهر به دین‌داری و دین‌فروشی و افزایش فقر و گرسنگی.اینک به برخی از بیماری‌های جامعة آن عصر اشاره می‌گردد.
ستیز با ناهنجاری‌های جامعة موجود
جامعه همیشه در آرامش و انتظام سازمان‌ها، نهادها و افراد قرار ندارد، بلکه در درون هر جامعه‌ای تضادها و کشمکش‌هایی به چشم می‌خورد. اعضای جامعه با باورها، نگرش‌ها و فرهنگ‌های متفاوت با هنجارهای رایج جامعه برخورد می‌کنند؛ برخی از آنان با ارزش‌ها و هنجارها همنوایی نشان می‌دهند و در این صورت تعارض و تضادی پیش نخواهد آمد، اما در پاره‌ای از اوقات، عضو جامعه هنجارهای جامعه را در تضادّ با باورها و احساسات و نگرش‌های خود تلقی می‌کند، که در این صورت تضادّ و ناسازگاری پدید خواهد آمد.
در عصر غیبت، ناهنجاری‌های بسیاری در جامعه ایجاد می‌شود که با اعتقادات فرد منتظر در تضاد جدی قرار دارد. برخی از ناهنجاری‌ها عبارتند از:
وجود استبداد در جامعه، گسترش فساد اخلاقی، شیوع ظلم و ستم، جنگ و فتنه‌، ناامنی، هرج و مرج و بی‌نظمی، عدم ارتباط صمیمی میان مسلمانان، تظاهر به دین‌داری و دین‌فروشی و افزایش فقر و گرسنگی.اینک به برخی از بیماری‌های جامعة آن عصر اشاره می‌گردد.
رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: «در آخرالزمان بلای شدیدی که سخت‌تر از آن شنیده نشده باشد، از سوی فرمانروایان اسلامی بر امّت من وارد خواهد شد، به گونه‌ای که وسعت زمین بر آنان تنگ خواهد گشت و زمین از بیداد و ستم لبریز گردد، چندان که مؤمن پناهگاهی برای رهایی از ستم نمی‌یابد.»1
پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «سوگند به آنکه جان محمد(ص) در دست اوست این امت از بین نمی‌روند تا آنکه مرد بر سر راه زنان می‌ایستد و چون شیر درنده‌ای به آنان تجاوز می‌کند. بهترین آن مردم کسی است که می‌گوید: ای کاش او را پشت دیوار پنهان می‌کردی و در ملأ عام این عمل را انجام نمی‌دادی».2
رسول خدا(ص) فرمود: «ظهور مهدی(ع) هنگامی خواهد بود که دنیا آشفته و آکنده از هرج و مرج گردد و گروهی به گروه دیگر یورش برند. نه بزرگ به کوچک رحم کند و نه نیرومند به ضعیف ترحم نماید. در چنین هنگامی خداوند به او اجازة قیام می‌دهد.»3
موارد بسیار دیگری نیز وجود دارد که در روایات اسلامی به تفصیل بیان شده است. در چنین وضعیتی انسانی که در انتظار مهدی آل محمد(ص) به سر می‌برد و آرزوی دیدار و حکومت او را در دل می‌پروراند، به این‌گونه ناهنجاری‌ها اعتراض می‌کند و با آنها به ستیز مشغول می‌شود. انسان منتظر در مقابل چنین ناهنجاری‌ها و کجروی‌های اجتماعی هرگز سکوت نخواهد کرد، زیرا سکوت به معنای رضایت یا بی‌تفاوتی نسبت به وضع موجود است؛ او از درون و برون با چنین انحرافات اجتماعی به شدت در حال ستیز و تضادّ به سر می‌برد.
کنترل اجتماعی بر ناهنجاری‌های اجتماعی
در این مرحله، انسان منتظر با آگاهی از ناهنجاری‌های اجتماعی در تلاش برای کنترل اوضاع اجتماعی و کاهش و ریشه‌کن کردن فساد و کجروی بر می‌آید. جامعه‌شناسان، کنترل یا نظارت اجتماعی را فرایندی می‌دانند که از طریق آن در یک گروه یا جامعه نحوة همسازی با هنجارها و الگوهای رفتاری استنتاج می‌شود.4 هر انسانی دارای مسئولیت است و اولین ناظر رفتار شخصیت وجدان اخلاقی اوست، ولی چون انسان‌ها در میان سایر همنوعان خود زندگی می‌کنند، زیر نظر خانواده، محله، دوستان، همکاران و سازمان‌های رسمی و قضایی قرار دارند. البته روشن است دو مکانیسم رسمی و غیررسمی جامعه بر رفتارها و هنجارها نظارت می‌کند.
انسان منتظر وظیفة خود می‌داند که بر هنجارهای اجتماعی نظارت کند و نگذارد هنجارها و معیارهای زندگی تغییر کند. این مکانیسم کنترلی به صورت نصح، خیرخواهی، امر به معروف و نهی از منکر، شکل اجرایی به خود می‌گیرد. قرآن کریم در مورد نظارت اجتماعی بر هنجارهای جامعه می‌فرماید:
«ولتکن منکم اُمّـتٌ یدعون إلی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و أولئک هم المفلحون5؛ باید که از میان شما گروهی باشند که به خیر دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر کنند. اینان رستگارانند.»
روشن است که ضرورت کنترل اجتماعی برای حفظ ارزش‌ها و هنجارها در جامعه، امری عقلی بوده و شرع مقدس نیز آن را مورد تأکید قرار داده است. امام باقر(ع) در مورد کارکردهای اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر چنین فرموده است:
«امر به معروف و نهی از منکر فرضیة بزرگ الهی است که بقیة فرائض با آنها برپا، راه‌ها امن، کسب و کار مردم حلال و حقوق افراد تأمین، زمین‌ها آباد و از دشمنان انتقام گرفته می‌شود و در پرتو آن همة کارها رو به راه می‌گردد.»6
مؤمن در چنین دورانی، منتظر محقّق ساختن آرمان‌های مهدوی است و یکی از مهم‌ترین آرمان‌های او رفع فساد، ظلم و تبعیض است. انسان منتظر با خودآگاهی از چنین اهدافی ضمن خودسازی، تهذیب نفس و امر و نهی خویشتن به جامعه نظر می‌افکند و هنگامی که ناهنجاری‌هایی را مشاهده می‌کند با درک وظیفة خطیر امر به معروف و نهی از منکر مشفقانه به اصلاح خویش اقدام می‌کند و از هیچ تلاشی در این زمینه فروگذار نخواهد کرد.
انسان منتظر با اتحاد روحی و هماهنگی درونی با ارزش‌های مهدوی که همانا تطهیر زمین از آلودگی‌ها و رفع انواع ظلم و ستم‌هاست با تلاش‌های فردی و گروهی وظیفة خود می‌داند که در جهت پیشگیری و درمان ناهنجاری‌های جامعه قدم بردارد. این‌گونه است که می‌تواند انحرافات اجتماعی را درمان کند.
اصلاح اجتماعی جامعة منتظر
انسان منتظر پس از ستیز و کنترل اجتماعی ناهنجاری‌ها در آخرین گام به اصلاح جامعه می‌پردازد.
مقصود از اصلاح در عرف علوم اجتماعی، نوعی تغییر اجتماعی در وضع موجود است؛ به طوری که چارچوب نظام اجتماعی تغییر پیدا نکند، ولی اگر تمامی زیربناها و بنیان‌های اساسی جامعه دگرگون شود به آن انقلاب گفته می‌شود.
آلن بیرو در شرح مفهوم «اصلاح» می‌نویسد: «واژه‌ای است جدید که یک ایدئولوژی و یا یک طرز تلقی سیاسی را مشخص می‌دارد. اصلاح‌طلبی اعتقادی است مبنی بر اینکه جامعه با دگرگونی‌های سطحی و تدریجی و همچنین با تصحیحی بطئی و پی‌درپی رو به بهبود می‌رود، بدون اینکه ساخت‌های اساسی مربوط به نظم مستقر، مورد تردید قرار گیرند».7 البته این واژه در اصلاح تعدیلی و اصلاح ساختاری نیز به کار رفته است و در این مقاله درمان و بهبود ناهنجاری‌های اجتماعی از نوع تعدیلی و ساختاری مورد نظر است.
گفتنی است که اصلاحات اجتماعی بر دو قسم است: یکی اصلاحات تعادلی که ریشه‌های بروز مشکل را از میان نمی‌برد و مصلحان اجتماعی به برقراری تعادل قناعت می‌کنند، دیگری اصلاحات ساختاری است که در این صورت دگرگونی در ارزش‌ها، امتیازات، رفتارها و نظام‌ها مطرح است و حیطة کار فقط به عرضة یک برنامه یا سیاست جدید منجر نمی‌شود. 8
اقداماتی که مؤمن منتظر دربارة اصلاحات تعادلی انجام می‌دهد، عبارتند از: تلاش برای برقراری عبادات دینی، معاملات حلال، روابط اجتماعی با مردم، جلوگیری از ناهنجاری‌های اجتماعی نظیر سرقت، تعدّی به حقوق دیگران، زنا و اعمال منافی با عفّت در جامعه، عمل به دستورات اجتماعی و فردی شریعت، احترام به مقدسات دینی و ...
اما اقداماتی که مؤمن منتظر دربارة اصلاحات ساختاری انجام می‌دهد، زمینه‌چینی برای انقلاب عظیم جهانی امام مهدی(ع) است؛ یعنی نقد ساختارهای تبعیض‌آمیز در جامعه، مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی، ستیز با نابرابری‌های ظالمانة اجتماعی، در هم شکستن ساختار سیاسی ـ اجتماعی استبداد و استعمار، نفی سلطة جهانی و مبارزة قاطعانه با فرآیند جهانی‌سازی قدرت‌های جهانی و تعاون، همکاری و حمایت از مستضعفان در مقابل مستکبران و زورمداران عالم.
همة اقدامات بزرگ یادشده، یک شرط اساسی دارد و آن ایجاد نوعی خودآگاهی سیاسی و اجتماعی در میان توده‌های مردم است که می‌بایست همراه با تبلیغات دینی در سطحی باشد که ملت‌های مسلمان و مردم همة جهان را فراگیرد تا زمینه‌چینی برای اصلاحات ساختاری در بعد ناهنجاری‌های اجتماعی انجام گیرد. پیامبر اکرم(ص) وعده می‌کند که مردمانی از مشرق زمین، زمینه را برای اصلاحات اجتماعی مهدوی فراهم می‌کنند: «یخرج اناسٌ من المشرق فیوطّئون للمهدیّ یعنی سلطانه؛ مردمی از مشرق زمین به پا خیزند و زمینه را برای برپایی حکومت مهدی آماده سازند.»9
محمدرضا ضمیری ماهنامه موعود شماره 95
پی‌نوشت‌ها:
1. مستدرک حاکم، ج 4، ص 65 مقد الله، ص 43.
2. مجمع الزوائد، ج 7، ص 217.
3. طبسی، چشم‌اندازی از حکومت مهدی، ص 37.
4. محسنی، مقدمات جامعه‌شناسی، ص 326.
5. سورة آل عمران (3)، آیة 104.
6. وسائل الشیعه، ج 11، ص 395.
7. آلن بیرو، فرهنگ علوم اجتماعی، ص 319.
8. محسنی، مقدمات جامعه‌شناسی، ص 329.
9. صافی گلپایگانی، منتخب‌الاثر فی الامام الثانی عشر(ع)، ص

مراتب انتظار فرج

    نظر

چون جدّم حسین(ع) کشته شد، فرشتگان با گریه و فغان به درگاه خداوند عزّوجلّ فریاد برآوردند که: ای خدا و سرور! آیا از کسی که برگزیدة تو و فرزند برگزیدة تو و بهتر آفریدة تو را می‌کشد چشم می‌پوشی؟ خداوند عزّوجل به آنان وحی فرمود که: فرشتگان من آرام گیرید، به عزّت و جلالم سوگند که از آنان انتقام خواهم گرفت گرچه زمانش به طول انجامد. آنگاه خداوند امامان نسل حسین(ع) را به فرشتگان نشان داد و فرشتگان بدان شادمان گشتند. در میان آنان یکی ایستاده بود و نماز می‌خواند. خداوند فرمود: با این قائم از آنان انتقام می‌گیرم».

برای حالت انتظار فرج و گشایش در امور، سلسله مراتبی وجود دارد که با توجّه به نوع مشکلی که چشم به راه حلّ آن هستیم، تنظیم می‌گردد.
 1. انتظار در جهت گشایش امور شخصی
اوّلین و ضعیف‌ترین مراتب انتظار، انتظار برای گشایش در امور شخصی خود و فتح و فرج غصّه‌ها و ناگواری‌های فردی می‌باشد. البتّه همین امور شخصی گاهی غصّه‌های زندگی مادّی و امور عادّی خود است و گاهی دردها و غصّه‌های معنوی که انسان در دل دارد و خواستار گشایش آن با فرج امام زمان(ع) است. وجود مبارک حضرت مهدی(ع) در توقیع شریفی که به محمّد بن عثمان العمری ارسال داشتند بعد از جواب سؤالات اسحاق بن یعقوب می‌فرمایند: «برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید که آن فرج خود شماست».1 در دعای افتتاح نیز می‌خوانیم: «خداوندا پراکندگی ما را به وسیلة او جمع و گسیختگی‌مان را دور کن و پریشانی‌ها را بدو پیوست کن و کمی مان را به وسیلة او زیاد کن و ذلّت ما را به وسیلة او تبدیل به عزّت کن و... فقر ما را به وسیلة او جبران کن و شکاف و تفرقة ما را به او برطرف کن و سختی ما را به وسیلة او آسان کن و...».
2. انتظار جهت گشایش در امور مؤمنان
دومین مرتبة انتظار، انتظار برای رفع مشکلات از جامعة ایمانی و آحاد مؤمنان و موحّدان است؛ مشکلاتی که از جهت مادّی و معنوی، دینی و دنیایی مؤمنان را محاصره نمود و آنان را در نوعی سرگردانی و بی‌سامانی قرار داده است. حضرت سجّاد(ع) می‌فرماید: «زمانی که قائم ما قیام کند، خداوند آفت را از شیعیان ما بزداید و دل‌های آنان را چون پاره‌های آهن (سخت و تزلزل‌ناپذیر) کند و هر مرد آنان را قدرت چهل مرد دهد. آنان فرمانروا و سالار جهان خواهند بود».2 حضرت باقر(ع) می‌فرمایند: «هر گاه زمان ما (ظهور ما) فرا رسد و مهدی ما بیاید، شیعة ما از شیر دلیرتر و از سر نیزه برنده‌تر خواهد بود...»3 حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «با مهدی ما حجّت‌ها تمام می‌شود، او پایان‌بخش امامان، نجات‌بخش امّت و منتهای نور است».4 در دعای افتتاح چنین می‌خوانیم: «خدایا ما به سوی تو، از دوری پیغمبرمان(ص) و غایب بودن ولیّ‌مان شکایت می‌کنیم». همچنین در دعای عهد با امام زمان(ع)5 می‌خوانیم: «خداوندا با حضور حضرت(ع) این گرفتاری را از این امّت برطرف کن و ظهور او را برای ما نزدیک کن».  
3. انتظار در جهت گشایش امور آحاد انسانی
سومین مرتبة انتظار، انتظار برای گشایش در امور جامعة جهانی و همة آحاد و ساکنان زمین است، زیرا  ظهور امام عصر(ع) نویدبخش امنیت و عدالت جهانی است و از برکات و آثار آن، همة اهل زمین برخوردار خواهند شد. حضرت باقر(ع) می‌فرمایند: «زمانی که قائم به پا خیزد، ایمان را به هر دشمن کینه‌توزی عرضه می‌کند، اگر از جان و دل ایمان نیاورد، گردنش زده می‌شود، یا همچون ذمّیان امروز جزیه می‌پردازد و به کمر او زنّار می‌بندد و آنان را از شهرها، به حومه‌ها و روستاها بیرون می‌کند».
در دعای عهد با امام زمان(ع)6 می‌خوانیم: «خداوندا، او را پناهگاه بندگان مظلومت قرار بده...»
4. انتظار جهت گشایش امور جامدات، گیاهان و حیوانات
چهارمین مرتبة انتظار، انتظار برای گشایش در حیات حیوانات، گیاهان و جمادات است، زیرا با امر فرج در زمین و زمان و عالم نباتات و حیوانات نیز تحوّلات مثبت ایجاد خواهد شد و دامنة ظهور و شعاع نور آن شامل حال آنان نیز می‌گردد. همچنان‌که در عصر غیبت می‌خوانیم: «ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت أیدی النّاس».
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «او زمین را، همچنان‌که آکنده از ستم و بیداد شده، از عدل و داد پر می‌کند. آسمان از ریختن نزولاتش هیچ دریغ نمی‌ورزد و زمین از رویاندن گیاهانش».7 حضرت علی(ع) فرمودند: «زمانی که قائم ما قیام کند، آسمان نزولات خود را فرو ریزد و زمین گیاهانش را برویاند و کینه و دشمنی از دل‌های بندگان رخت بربندد و درندگان و چرندگان با هم بسازند چندان که زنان زیور (زنبیل) به سر، عراق را تا شام می‌پیمایند و جز بر علف و سبزه گام نمی‌نهند و هیچ درنده‌ای آنها را آشفته و هراسان نمی‌کند».8
پیامبر(ص) فرمودند: «قیامت برپا نمی‌شود تا زمانی که زمین از ستم و دشمنی آکنده شود، آنگاه مردی از خاندان من قیام کند و زمین را، همچنان‌که از ظلم و جور آکنده شده از عدل و داد پر کند».9 در این باره، در دعای عهد10 می‌خوانیم: «خداوندا، به او سرزمین‌هایت را آباد کن و بندگان را زندگانی (حقیقی) ببخش».
5. انتظار جهت گشایش امر انبیا و اولیا
پنجمن مرتبة انتظار، انتظار جهت گشایش غصّه‌ها و دردهای اولیا و انبیا در گذشتة تاریخ و شادمانی و فرج برای آنان است. در دعای ندبه، در همین رابطه، می‌خوانیم: «کجاست آن کسی که انتقام خون پیامبران و فرزندان آنها را می‌گیرد».
6. انتظار جهت گشایش در امور آل محمد(ص)
ششمین مرتبة انتظار، انتظار برای گشایش امر پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و مستضعفان واقعی است، زیرا با ظهور امام عصر(ع) دولت کریمة اهل بیت(ع) تشکیل خواهد شد و بازگشت مجدّد آنان به دنیا با رجعت شروع خواهد گشت؛ به عبارتی فرج امام عصر(ع) فرج آل محمّد(ص) است و موجب شادمانی رسول الله(ص) و اهل بیت(ع) خواهد شد. آری تا ظهور امام زمان(ع) اتّفاق نیفتد، همچنان اهل بیت(ع) در استضعاف و مظلومیّت به سر می‌برند.
مفضّل بن عمر می‌گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: «رسول خدا(ص) نظری به علی، حسن و حسین(ع) افکند و گریست و فرمود: شما مستضعفان بعد از وفات من هستید»، مفضّل گوید: عرض کردم یابن رسول الله معنی آن چیست؟ فرمود: «یعنی شما امامان بعد از من هستید، چون خداوند می‌فرماید: «و می‌خواهیم بر آنان که درزمین به ضعف کشیده شده‌اند، تفضّل نماییم و آنان را پیشوایان و وارثان حکومت حق سازیم». پس این آیه در مورد ما اهل بیت(ع) تا روز قیامت جاری است».11
همچنین در کتاب «غیبت» شیخ طوسی آمده که از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است در مورد قول خداوند متعال: «و نرید أن نمنّ علی الّذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمةً و نجعلهم الوارثین» فرمودند: «ایشان اهل بیت محمّد(ص) هستند که خداوند مهدی آنان را بعد از رنجیدن آنها (استضعاف آنها) می‌آورد سپس آنان را عزّت می‌بخشد و دشمنانشان را ذلیل می‌سازد».12
نیز در دعای ندبه می‌خوانیم: «کجاست آن کسی که انتقام خون کشتة کربلا ـ امام حسین(ع) ـ را بگیرد». یا در دعای عهد با امام زمان(ع) می‌خوانیم: «خداوندا پیامبرت(ص) و پیروان او را به دیدارش شادمان کن و پس از او به بیچارگی ما رحم کن، خداوندا با حضورش این گرفتاری را از این امّت برطرف کن و...»
در دعای قنوت امام حسن عسکری(ع) آمده است: «بار خدایا، به درستی که حقّ ما پس از تقسیم شدن در دست غاصبان، دست به دست گشت و حکومت ما پس از مشورت به چیره شدن و زورمندی (دشمنان) واقع شد و پس ازآنکه برگزیدة امّت بودیم میراث آنها شدیم که وسایل لهو و بازیگری با سهم یتیم و محتاج و بیوه خریداری گردید و اهل ذمّه بر مردم مؤمن حکومت یافتند و فاسقان هر قبیله عهده‌دار امور آنان گشتند که نه دفاع کننده‌ای هست تا آنها را از هلاکت دور سازد و نه سرپرستی که به آنان با دیدة مهر بنگرد و نه صاحب مهربانی که جگر تفتیده را از گرسنگی برهاند و آن را سیر کند، پس آنان با خواری در خانة گمشده‌ای واقع شده‌اند و گرفتار فقر و همنشین اندوه و ذلّت می‌باشند».  
7. انتظار جهت گشایش امور ملکوتیان
هفتمین مرتبة انتظار، انتظار برای گشایش غصّه‌ها و اندوه فرشتگان و ملکوتیان می باشد، زیرا مصائب اولیای الهی و به ویژه مصیبت حضرت سیّدالشهدا(ع) آنان را غمزده و رنجور ساخته و آنان در انتظار گشایش امر هستند. امام باقر(ع)‌ در جواب ابوحمزة ثمالی که از علّت نام‌گذاری آن حضرت به «قائم» پرسید، فرمودند: «چون جدّم حسین(ع) کشته شد، فرشتگان با گریه و فغان به درگاه خداوند عزّوجلّ فریاد برآوردند که: ای خدا و سرور! آیا از کسی که برگزیدة تو و فرزند برگزیدة تو و بهتر آفریدة تو را می‌کشد چشم می‌پوشی؟ خداوند عزّوجل به آنان وحی فرمود که: فرشتگان من آرام گیرید، به عزّت و جلالم سوگند که از آنان انتقام خواهم گرفت گرچه زمانش به طول انجامد. آنگاه خداوند امامان نسل حسین(ع) را به فرشتگان نشان داد و فرشتگان بدان شادمان گشتند. در میان آنان یکی ایستاده بود و نماز می‌خواند. خداوند فرمود: با این قائم از آنان انتقام می‌گیرم». 
8. انتظار جهت گشایش در امور امام زمان(ع)
هشتمین مرتبة انتظار، انتظار ظهور برای گشایش غصّه‌ها و دردهای خود امام زمان(ع) و شادمانی قلب آن بزرگوار است، زیرا قلب امام عصر(ع) در دوران غیبت نقطة مرکزی بزرگ‌ترین و عظیم‌ترین مصائب و دردهاست، به طوری که:
1. در دوران غیبت، حقّ ولایت و حکومت به دست شرورترین انسان‌ها غصب شده، دین و احکام الهی مورد هجوم قرار گرفته و بهترین پیروان ایشان در سخت‌ترین شرایط زندگی می‌کنند.
یکی از علمای اهل معرفت می‌گوید: اگر از حضرت علی(ع) 21 سال غصب حکومت و ولایت سیاسی شده و ایشان در استضعاف و مشکلات فراوان قرار گرفت، به گونه‌ای که خود فرمودند: «صبر کردم در حالی که در چشمم خار و در گلویم استخوان بود»،13 امام زمان(ع) بیش از 1100 سال است که در این حالت به سر می‌برد، او داغدار مصائب همة انبیا و اولیا و از جمله داغدار مصائب مادرشان حضرت زهرا(س) و جدّ بزرگوارشان امام حسین(ع) هستند و داغ اجدادشان را به دل دارند.
2. حقّ ولایت و حکومت خود را غصب شده می‌بیند.
3. بی‌توجّهی و تاراج ثروت‌ها و حقوق شرعی مانند خمس، فدک و... را شاهد است.
4. فتنه‌ها، خونریزی‌ها و بی‌عدالتی‌ها را می‌بیند.
5. گناهان و معاصی همة انسان‌ها، از جمله شیعیان، او را آزار می‌دهد.
6. از تحریفات دینی، فرقه‌سازی‌ها و مکاتب انحرافی خبر دارد.
7. تعطیلی احکام الهی و حدود و قوانین شرعی را شاهد است.
8. از حال دانشمندان و علمای منحرف و دنیا زده خبردار است.
9. پیروان و شیعیان خود را بی‌سرپرست نظاره می‌کند.
10. پیشرفت کفر و نفاق و سرعت و پیروزی‌های ظاهری آنان را می‌بیند.
11. از عمق شرک و ریاکاری و جریانات ضدّ توحیدی خبر دارد.
و ده‌ها و صدها اتّفاق و حادثة ناگوار را نظاره‌گر است که هر یک به تنهایی ایشان را سخت آزرده خاطر می‌سازد. آری بالاترین حالت انتظار و مقدّس‌ترین و عمیق‌ترین نوع انتظار در خود حضرت وجود دارد، زیرا از علم و اشراف کامل به احوال هستی برخوردار است و روحیة اصلاح‌گری و عزّت‌طلبی در روح بلند او موج می‌زند.
پی‌نوشت‌ها:
1. غیبت طوسی، ص 292.
2. میزان الحکمه، ح 1240.
3. همان، ح 1232.
4. همان، ح 1166.
5. مفاتیح الجنان، ص 904.
6. میزان الحکمه، ح 1248.
7. مفاتیح الجنان، ص 904.
8. میزان الحکمه، ح 1244.
9. همان، ح 1241.
10. همان، ح 1170.
11. مفاتیح الجنان، ص 904.
12. تفسیر نور الثقلین، ج 6، ص 311.
13. همان، ج 5، ص 311.
14. صحیفة مهدیه، ص 163.
15. میزان الحکمه، ح 1158.
16. بحارالانوار، ج 29، ص 512.