جامعه پیش از ظهور، جامعهای مملوّ از فساد و بیبند و باریهای اخلاقی است، کردارهای حیوانی گروهی انساننما، آنچنان فراگیر میشود که حالت عادّی به خود میگیرد. روایاتی که این وضع اخلاقی پیش از ظهور را بیان نمودهاند، بسیار زیاد است
نماز جمعه جایی برای کودکان هست؟ نیست؟
نماز جمعه جایی برای کودکان هست؟ نیست؟..
چه اشکالی دارد که ستاد نماز جمعه در روز جهانی کودک برای کودکان و نوجوانان در محل برگزاری نماز جمعه، قبل از شروع شدن خطبهها مراسمی را برای آنان تدارک ببیند؟
تعملی از علل حضور کمرنگ جوانان در نماز جمعه:
نماز جمعه جایی برای کودکان هست؟ نیست؟..
چه اشکالی دارد که ستاد نماز جمعه در روز جهانی کودک برای کودکان و نوجوانان در محل برگزاری نماز جمعه، قبل از شروع شدن خطبهها مراسمی را برای آنان تدارک ببیند؟
بدون شک اگر این مراسمات انجام گیرد این کودک و نوجوان با آن خاطر خوب در ذهن در جوانی و بزرگسالی در این مکانها حضور پیدا خواهد کرد. شما فرض کنید در صدا و سیما و در بیلبردها شهر تبلیغ شود که در روز جهانی کودک مراسم بزرگ و باشکوهی در روز جمعه در دانشگاه تهران ودر محل برگزاری نماز جمعه برگزار شود و ازهمه پدران ومادران بخواهند که همراه با فرزندان خود در این مراسم حضور پیدا کنند و بعداز آن اجرای سرودهای با نشاط وانقلابی، برگزاری مسابقات متنوع اجرای نمایش و دادن هدیههای فرهنگی و مذهبی به کودکان مراسم را به پایان برسانند.
از طرفی دیگر این کودکانی که به همراه پدر و مادرهای خود که شاید آنها هم اولین بار است در این مکانها حضور پیدا میکنند و نماز جمعه را میخوانند، با شادی و خاطره خوب نماز جمعه را ترک میکنند و شاید هفتههای آینده هم از والدین خود بخواهند که آنها را به نماز جمعه ببرند و این ارتباط گیری با نوجوان هر هفته ادامه پیدا کند، این میشود که این نوجوانان وقتی از محیط نماز جمعه خاطره خوبی داشته باشند وبرنامههای فرهنگی ورزشی و تفریحی را مشاهده میکند، در ایام جوانی هم حضور مستمر پیدا خواهند کرد.
شاید برخی افراد متعصب از این اقدام ناراحت شوند و بگویند نماز جمعه که کار این قرتی بازیها نیست! در حالیکه هر عقل سلیمی این را میداند که صحبت کردن برای پیرمردان و یا افراد میانسال چندان کارگشا نیست چرا که خمیر مسیر زمدگی آنها سفت و غیر قابل انعطاف شده است در نتیجه بهترین سرمایه گزاری بر روی کودک و نوجوانی است که شخصیت او در حال شکل گیری میباشد.
نمیدانم این طرح وهزاران طرح دیگر برای مسئولین ستاد نماز جمعه تا چه میزان اهمیت دارد شاید ناراحتی چند پیرمرد متعصب در نماز جمعه را به ناراحتی دل رهبر از حضور کمرنگ جوانان ترجیح دهیم
از مسئولین ستاد نماز جمعه چند سوال میپرسیم:
1- نماز جمعه تنها برای پیرمردان برگزار میشود؟
2-چرا جوانان و نوجوانانی که در مراسم مذهبی حضور بسیار با شکوه دارند در نماز جمعه حضور پیدا نمیکنند؟
3- برگزاری مراسمی در روز جهانی کودک مگر چقدر هزینه دارد؟
4-چه راهکارهایی را برای جذب کردن فضصای نماز جمعه برای کودکان تدارک دیده اید؟
5-چرا برخی از ائمه جمعه متانسب با ادبیت جوانان سخن نمیگویند.
6- تا کی باید شاهد این روند سنتی باشم؟
7- تا کنون از جوانان خواسته اید تا در اتاق فکر ستاد برگزاری نماز جمعه شرکت کنند.
8- اصلا اتاق فکری وجود دارد؟
منتظر جوابیه مسولین ستاد نماز جمعه میمانیم...
....................
بعد نوشت:
البته باید گفت که یکی از علل اصلی حضور کمرنگ نوجوانان در نماز جمعه خود پدر و مادر ها هستند که در پست بعدی به آن اشاره خواهد شد.
تنگدستى و پاکدامنى یا ثروت و زشتکارى
و الحرفته مع العفته خیر من الغنى مع الفجور**
ترجمه:
کارگرى، همواره با پاکدامنى، بهتر از داشتن ثروتى است که با گناهکارى به دست آمده باشد.
شرح:
بسیارى از ثروتمندان هستند، که به خاطر داشتن مال و دارایى فراوان، ظاهرا همه گونه وسایل راحت و آسایش را در اختیار دارند. اما در حقیقت، آنها، نه تنها آسوده و راحت نیستند، نه تنها در خوشى و خوشبختى به سر نمىبرد، بلکه روز و شب خود را، با رنج و اضطراب مىگذرانند، و عمرشان در دلهره و نگرانى طى می شود. زیرا بیشتر ثروتمندان، مال و دارایى خود را، از راههاى حرام و آلوده به گناه، به دست آوردهاند. امام علیهالسلام، در جایى دیگر فرموده است)):هر جا ثروتى هنگفت انباشته شده باشد، حتما در کنار آن، حق پایمال شده گروهى از محرومان جامعه، دفن شده است(( معنى این سخن آن است که کمتر ممکن است ثروتى پیدا شود که تمام آن، از راه حلال بدست آمده باشد. بیشتر کسانى که به ثروتهاى هنگفت مىرسند، حق مردم محروم و مستضعف را پایمال کرده و مال دیگران را خوردهاند یعنى از راههایى مانند دزدى، کم فروشی، گران فروشی، احتکار(یعنى انبارکردن و مخفى کردن نگاه داشتن اجناس مورد نیاز مردم، و به وجود آوردن قحطى، و سپس فروختن آن اجناس به چند برابر قیمت)، یا خوردن مال افراد ضعیف، بیوه زنان، یتیمان و امثال آنها، و خیانت کردن به افراد ملت به مال و دارایى رسیدهاند.
چنین ثروتى، که از راههاى ناپاک و نادرست بدست آمده، آلوده به گناه است و کسى که چنین ثروتى دارد، اگر هم در ظاهر، راحت و آسوده زندگى مىکند، در باطن، آرامش و آسایش ندارد و تمام ساعات روز و شبش، در وحشت و اضطراب مىگذرد. از یک طرف، ترس از خدا، و حساب و کتاب روز قیامت او را مىترساند و آرامشش را بهم می زند، و از طرف دیگر، دائما وحشت آن را دارد، که مبادا مردم محروم و ستمدیده، راز دزدى و مال مردم خورى و خیانت او را بفهمند، و براى گرفتن حق خود، بر سرش بتازند و حکم عدالت اسلامى را، دربارهاش اجرا کنند.
اما کسى که کار کم در آمدى دارد، ولى با تقوى و پاکدامنى آن را انجام می دهد، و به خیانت و ظلم آلوده نمىشود، دل راحت و فکر آسوده دارد، چنین کسى، چون درآمدش حلال و پاک است، حقى را پایمال نکرده و مال کسى را نخورده است، کمترین نگرانى و دلهره و وحشتى هم ندارد. اگر سفرهاش رنگین نیست ولى در عوض با وجدان پاک، بدون کابوسهاى وحشتآور و سبکبار بیدار مىشود، و خوشبختى واقعى را با تمام و جودش حس می کند.
بخاطر همین است که امام علیهالسلام نیز، کار کم در آمد، ولى همواره با پاکدامنى را از ثروتى که همواره با گناه باشد، بهتر شمردهاند.
*برگرفته از کتاب پندهای کوتاه از نهج البلاغه تألیف هیئت تحریریه بنیاد نهج البلاغه
**نامه /31
بگو من اشتباه کردم
حقیر(آیت الله سید حسین فاطمی قمی از شاگردان آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی) در شبى از شب هاى ماه مبارک رمضان براى کارى بیرون از شهر رفته بودم، دیدم عده اى از جوان ها و چند نفر هم از اهل علم براى تفریح و گردش بیرون رفته بودند،این منظره بر من ناگوار آمد. روزش پس از نماز ظهر و عصر و خاتمه فرمایشات ایشان(آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی) به عادت همه روز در ایوان مدرسه فیضیه ، حقیر ذکر مصیبت مى کردم ، آن روز قبل از ذکر مصیبت قضیه شب گذشته را عنوان کردم به این نحو که چرا باید ماهى که فرمودند: "دعیتم الى ضیافة الله" که روزش بهترین روزها و شبش بهترین شبها ؛ نفس ها در آن ثواب تسبیح دارد ؛ خواب در آن ،عبادت است ؛ چرا باید اهل علم به تفریح بروند؟و به سایرین از جلالت این ماه تذکر ندهند؟
آن روز گذشت . صبح روز دیگر در مسجد بالاسر پس از نماز خواستم سوالى از ایشان(آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی) بکنم تا چشم شریفش به من افتاد، مرا در معرض عتاب درآورده فرمود: "دیدى روز قبل چه کردى در حضور اشخاص مختلفه از عوام و غیره ؟!چرا باید به این نحو اسم اهل علم و علما را ببرى ؟ مگر تفریح غیر مشروع است و یا باید علما منبر بروند و به اهل علم مطالبى را بگویند؟ممکن است به نحو دیگرى به آنها بگویند."
سرم به زیر افتاد عرض کردم : "خطا رفتم اکنون بفرمایید چه بایدم کرد؟" فرمود: "برو منبر و بگو من خطا کردم !"
ولى براى من مشکل بود اظهار کنم خطاى خود را و لیکن در ذهنم بود تا یک روز آقا شیخ ابراهیم ترک(معروف به صاحب الزمانی) زیر بغل مرا گرفت و گفت : تو باید امروز منبر بروى به جاى من و به سختى مرا بلند کرد،رفتم منبر،فرمایش آن مرحوم(آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی) به یادم آمد گفتم : "در آن روز که گفتم چرا باید اهل علم در ماه رمضان به تفریح بروند من خطا کردم ! چیزى از اهل علم ندیدم " ذکر مصیبت کرده فرود آمدم .
عارف کامل،آیت الله سید حسین فاطمی قمی
معامله با خدا به خاطر پدر
مقام معظم رهبرى زمینه توفیقشان را بخاطر یک کار نیک به پدرش مى داند و در این زمینه مى فرماید:
بد نیست من مطلبى را از خودم براى شما نقل کنم . بنده اگر در زندگى خود در هر زمینه توفیقاتى داشته ام ، وقتى محاسبه مى کنم ، به نظرم مى رسد که این توفیقات باید از یک کار نیکى که من به یکى از والدینم کرده ام ، باشد.
مرحوم پدرم در سنین پیرى ، تقریبا بیست و چند سال قبل از فوتش (که مرد هفتاد ساله بود) به بیمارى آب چشم ، که انسان نابینا مى شود، دچار شد. بنده آن وقت در قم بودم . تدریجا در نامه هایى که ایشان براى ما مى نوشت ، این روشن شد که ایشان چشمش درست نمى بیند. من به مشهد آمدم و دیدم چشم ایشان محتاج دکتر است .
قدرى به دکتر مراجعه کردم و بعد براى تحصیل به قم برگشتم ، چون من از قبل ساکن قم بودم ، باز ایام تعطیل شد و من مجددا به مشهد رفتم و کمى به ایشان رسیدگى کردم و دوباره براى تحصیلات به قم برگشتم .
معالجه پیشرفتى نمى کرد. در سال 1343 بود که من ناچار شدم ایشان را به تهران بیاورم ، چون معالجات در مشهد جواب نمى داد. امیدوار بودم که دکترهاى تهران ، چشم ایشان را خوب خواهند کرد.
به چند دکتر که مراجعه کردم ، ما را مأیوس کردند. گفتند: