سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

10 گام تا رسیدن به صبر و بردباری

    نظر

10 گام تا رسیدن به صبر و بردباری

 
آموختن صبر و بردباری باعث خواهد شد حرکت عقربه های ساعت سریع تر از زمانی که شما به طور دایم به ساعت چشم دوخته اید، به نظر آید.
صبور و بردبار بودن هرگز کاری ساده و آسانی نبوده، اما امروزه سخت تر و دشوارتر از هر زمان دیگری به نظر می رسد. در جهانی که پیام ها می تواند بی درنگ، از این سوی جهان به آن سوی جهان فرستاده شود، در دنیایی که ظاهرا هر چیز برای خرید فوری، از طریق چند کلیک یا ماوس کامپیوتر، قابل دسترس است، همیشه انتظار رضایت و خشنودی آنی و سریع، ساده و آسان نیست. اما صبر و بردباری به عنوان ابزاری گرانبها و ارزشمند در زندگی، باقی می ماند. ما همیشه رضایت و خشنودی را سریع به دست نمی آوریم و دست یافتن به تعدادی از بهترین چیزها در زندگی، مستلزم سال ها تلاش و کار سخت و صبر و انتظار است. خوشبختانه صبر و بردباری، امتیاز و فضیلتی است که می تواند پرورش یابد و به شکوفایی برسد.
گام اول: سعی کنید علت شتاب خود را دریابید. هنگامی که مسوولیت انجام چندین کار بر عهده ماست و یا زمانی که دارای یک برنامه کاری سخت و فشرده هستیم، صبر و حوصله خود را از دست می دهیم. اگر بیش از حد توانتان، از خد کار می کشید، باید قبل از این که نسبت به این موقعیت طاقت فرسا واکنش نشان دهید، در کارهای خود تجدید نظر کنید. سعی کنید کارها و وظایف خود را به گونه ای تقسیم کنید که تنها یک کار را در یک زمان انجام دهید. شما باید بیاموزید که کارها و مسوولیت ها را با دیگران تقسیم کنید.
گام دوم: عاملی را که اغلب باعث بی صبری شما می شود، بیابید. بی صبری، مخفیانه و بی سر و صدا در انسان رخنه می کند. اگر شما احساس نگرانی و بی قراری می کنید و افسرده هستید، ممکن است حتی تشخیص ندهید که علت نهفته داشتن این گونه حال و احساس، بی صبری و بی حوصلگی است. برای کاهش میزان بی صبری، مطلع بودن از وجود آن در خود، بسیار مفید است. چه اتفاقاتی، چه افرادی، چه کلماتی و یا چه شرایطی باعث از دست رفتن خونسردی و ملایمت در شما می شوند؟ بنشینید و فهرستی از تمام مواردی که باعث به وجود آمدن اضطراب و نگرانی و ناامیدی در شما می شود، تهیه کنید.
گام سوم: بر دوره بی صبری غلبه کنید. صبور شدن، مستلزم تغییر در نگرش وشیوه تفکر ما نسبت به زندگی است. اما با فراگیری آرامش و تمدد اعصاب، برای هر زمانی که احساس بی صبری می کنید، می توانید در پدید آمدن صبر و شکیبایی در خود به پیشرفت برسید. چند نفس عمیق بکشید و تنها سعی کنید ذهن خود را پاک کنید. فکر و ذهن خود را بر تنفس متمرکز کنید. در این حالت، موقعیت خود را دریافته و متوجه خواهید شد که کجا هستید و سپس چه باید بکنید.
گام چهارم: در جست و جوی الگو باشید. آگاه بودن از بی صبری، به شما فرصتی برای آموختن می دهد و ممکن است ارتباط و یا شرایطی را که در حقیقت، سالم و سازنده نیست، آشکار سازد. این مساله را دریابید؛ آن گاه می توانید به طرز منطقی در خصوص نتیجه پیامد مساله بیندیشید و تصمیم بگیرید که آیا بی صبری، موجه و سودمند است؟ آن گاه می توانید راه هایی را برای حل ریشه ای مساله بیابید، به جای آن که به سادگی در خصوص آن دچار استرس و فشار روحی و روانی شوید.
گام پنجم: در صورتی که نمی توانید درمورد بی صبری خود کاری انجام دهید، مساله را رها کنید. اگر نمی توانید کاری جهت رفع آن چه که باعث بی صبریتان شده انجام دهید، در این صورت، آن را رها کنید. اگر مساله برایتان از اهمیت زیادی برخوردار باشد، احتمالاً رها کردن آن سخت و دشوار خواهد بود مثلا زمانی که در انتظار شنیدن نتیجه یک مصاحبه کاری هستید. اما باید بتوانید در مورد مسایل کم اهمیت تر مثل انتظار در صف خواربارفروشی صبورتر باشید. اگر برای افزایش صبر و شکیبایی خود، در موقیت های کم اهمیت تلاش کنید، به تدریج، نیرو و توان خود را برای صبور ماندن حتی در طاقت فرساترین موقعیت ها افزایش خواهید داد.
گام ششم: به خود یادآوری کنید که انجام هر کاری، به زمان نیاز دارد. انسان هایی که بی صبر و حوصله اند، به انجام شدن کار در همان لحظه، اصرار و پافشاری می کنند و دوست ندارند که وقت را هدر دهند. هرچند انجام بعضی از کارها، با عجله و نسنجیده امکان پذیر نیست. زمانی که شما محکم و استوار و بی وقفه برای رسیدن به هدفی کار کرده اید، خاطرات و چیزهای زیادی را به دست خواهید آورد که اگر بی صبر بودید، در این صورت، آن خاطرات به وجود نمی آمدند. تقریبا هر رویداد و مورد خوب و خوشایند در زندگی، مستلزم صرف وقت و از خود گذشتگی است، و اگر شما فردی بی صبر و حوصله باشید، احتمال بیشتری می رود که روابط دوستی، اهداف و موارد دیگری را که برایتان از اهمیت زیادی برخوردارند، رها کنید. رخدادهای خوب، ممکن است همیشه برای کسانی که در انتظارش هستند، رخ ندهد، اما اغلب رویدادها و موارد خوبی که اتفاق می افتند، سریع و بی درنگ و بدون تاخیر، از راه نمی رسند.
گام هفتم: انتظار رخ دادن موارد غیر منتظره و پیش بینی نشده را داشته باشید. بله، شما برای انجام کارهای خود، طرح و نقشه و برنامه ریزی دارید، اما همیشه انجام کارها مطابق با طرح و نقشه، پیش نمی رود. انتظارات و توقعات خود را واقع بینانه نگاه دارید. این نه تنها در خصوص شرایط و موقعیت های مختلف قابل اجراست، بلکه در مورد اخلاق و رفتار اطرافیان شما نیز صادق است. اگر خود را در حال فریاد زدن بر سر کودکو یا همسر خود می یابید، به این دلیل که مثلا نوشیدنی یک لیوان را تصادفی واژگون کرده است، در این صورت شما از این اصل و واقعیت آگاهی ندارید که انسان ها کامل و بی عیب و نقص نیستند. حتی اگر اتفاق بر اثر قصور و بی توجهی پیش آمده باشد باز هم از دست رفتن صبر و حوصله شما، مساله را بهتر نمی کند.
گام هشتم: به خود، وقت استراحت و تنفس دهید. این عبارت، از دو جنبه مد نظر است: 1-برای چند دقیقه مطلقا به انجام هیچ کاری نپردازید. آسوده و آرام بنشینید و به تفکر بپردازید. در این مدت، تلوزیون تماشا نکنید و چیزی نخوانید. هیچ کاری انجام ندهید. ممکن است، ابتدا برایتان سخت و دشوار باشد و حتی امکان دارد پس از یک یا دو دقیقه، احساس بی حوصلگی کنید، اما با اختصاص اندکی وقت استراحت و تنفس به خود می توانید دنیای درون خود را آرام کنید و این امر برای شکوفایی نگرش و شیوه رفتاری که برای ایجاد صبر و شکیبایی لازم است، اهمیت زیادی دارد2-از در نظر گرفتن خود و دنیای اطرافتان با معیارهای مطلوب و دست نیافتنی اجتناب کنید. مطمئناً اگر نوزادان گریه نمی کردند، اگر ظروف شکسته نمی شدند، در انی صورت، ما از صبر و شکیبایی بیشتری برخوردار بودیم. انتظار داشتن از جهان که به آرامی و راحتی حرکت کند و جریان داشت باشد، مانند کوبیدن سر به دیوار است. به خود، یک وقت استراحت و تنفس دهید.
گام نهم: فکر و ذهن خود را بر مسایلی که باعث تشدید بی صبری می شوند، متمرکز نکنید. با محبت و مهربانی، سخاوت و گذشت و سپاسگذار بودن، جهان را به سوی صلح و آرامش حرکت دهید و از مسایل حداکثر بهره را ببرید. هنگامی که موارد کم اهمیت بر بی صبری ما دامن می زنند، زمانی را اختصاص دهید تا به خاطر آورید که این موارد، تمایل ما را برای خواستن چیزهایی متفاوت در زمان حال، کاهش می دهد.
گام دهم: همیشه به یاد داشته باشید که سرانجام آن چه می خواهید، به دست خواهید آورد. این مساله مستلزم رشد و کمال و صبر و حوصله برای درک و پذیرش آن است.

وظائف زن و شوهر نسبت به یکدیگر چیست؟

    نظر

وظائف زن و شوهر نسبت به یکدیگر چیست؟

وظائف زن و شوهر نسبت به یکدیگر چیست؟
 
پاسخ :
 
بحث خانواده و وظائف متقابل افراد آن از مباحث مهم در حوزة علوم تربیتی، علوم اجتماعی، حقوق و .... است و هر کدام اینها، از زاویه ای به این موضوع نگاه کرده اند. ما در اینجا در صدد این نیستیم که نگاهی موشکافانه به همة این مباحث داشته باشیم بلکه برآنیم تا با نگاهی تربیتی آنچه را که باعث زندگی شاداب می شود بیان کنیم. به همین خاطر وظائف زن و شوهر را در سه قسمت مطرح می کنیم:
1. وظائف متقابل زن و شوهر
2. وظائف اختصاصی شوهر
3. وظائف اختصاصی زن
البته این تقسیم را ما محدود به خانه و زوجین کردیم و اگر بخواهیم پا را از این فراتر بگذاریم، وظائفی دیگر نیز سر بر می آورد مانند: وظائف خانوادة همسران، وظائف جامعه در قبال زن و شوهر، وظائف حکومت و .... که پرداختن به آنها از حوصلة بحث ما خارج است.
ما این نوشتار را بر اساس این سه وظیفه به سه قسمت تقسیم می کنیم . در هر قسمت، به صورت مختصر به گوشه هائی از این وظائف اشاره می کنیم.
الف) وظائف متقابل زن و شوهر 1. احترام متقابل زن و شوهر: احترام زن و شوهر به یکدیگر در سلامت روحی، افزایش محبت و تحکیم خانواده تأثیر بسزائی دارد. دایرة این احترام شامل ارج نهادن به شخصیت یکدیگر، احترام به نظریات، افکار و سلیقة همدیگر شده، و تمام شئون زندگی آنها را تحت تأثیر نیکوی خود قرار خواهد داد.
2. محبت زن و شوهر: انسانها دارای عاطفی فراوانی دارند که نیاز به محبت، یکی از اساسی ترین آنهاست. هر یک از زن و شوهر دوست دارند مورد محبت دیگری قرار گیرد و هم اینکه نسبت به دیگری ابراز علاقه کنند. زندگی بدون محبت جاذبه ندارد و اغلب انسان ها از آن گریزانند. رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:«سخن مرد به همسرش که تو را دوست دارم، هرگز از قلبش بیرون نخواهد رفت.»[1]
3. گذشت و بخشش: گذشت و اغماض هر یک از زن و شوهر از لغزشها و کارهای ناپسند دیگری در محیط خانواده از اهمیت فراوانی برخوردار است و بی توجهی به آن، جوّ صمیمیّت و آسایش حاکم بر خانواده را به محیط اضطراب، بدبینی، عصبانیت و عیب جوئی مستمر هر یک از اعضاء نسبت به دیگری تبدیل خواهد کرد.
ایجاد آرامش روحی، زدودن کینه، فزونی عزت، طول عمر و ... آثاری است که روایات، آنها را بر گذشت و بخشش مترتب دانسته اند. امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید:«سه چیز از بزرگواری های دنیا و آخرت است: از کسی که به تو ظلم کرده در گذری، و یا به کسی که از تو بریده، بپیوندی، و نسبت به کسی که با تو جاهلانه رفتار کرده خویشتن دار باشی.»[2]
4. مسئولیت پذیری: از جمله عوامل مؤثر در تأمین سعادت خانواده، حس مسئولیت پذیری متقابل همسران است. هر یک از زن و مرد باید بدانند که با قبول زندگی مشترک، مسؤلیتهایی بر عهدة آنان قرار می گیرد که پیش از تشکیل خانواده از آن آسوده بودند. این مسؤلیتها با توجه به اختیارات، تواناییها و شرائط خاص هر یک از زن و شوهر بر عهدة آنان قرار می گیرد، مسؤلیتهایی از قبیل تأمین هزینة زندگی، مدیریت خانواده، همسرداری، تربیت اولاد و ... وجود این حس باعث استحکام پیوند خانوادگی و آسایش روحی است.
5. اخلاق: اخلاق، صفتی مهم و برجسته در زندگی انسان است. نیکو خوئی با مردم بویژه با همسر و فرزندان، تأثیر عمیقی در شخصیت انسان می گذارد و جامعه و محیط خانواده را آکنده از صفا و صمیمیت می کند و عدم وجود آن زندگی را تیره و تار کرده و موجب عوارض منفی در قالب تندخوئی، گرفتگی چهره، بی حوصله گی، اخم و بهانه گیری و ... نمایان می شود. و آثاری از قبیل ترس و اضطراب و ضایع شدن شخصیت انسانی و ... را به ارمغان می آورد. خوش زبانی، احترام به اشخاص، فروتنی، سعة صدر، سلام کردن، دلجویی و مهربانی از جمله مصادیق خوش اخلاقی به شمار می رود.
6. حسن ظن: اعتماد طرفینی سرمایه بزرگی برای زندگی مشترک است. در مقابل، بدگمانی آثار منفی زیادی در زندگی بر جا می گذارد. شخص بدگمان دارای روحیة منفی بافی و بیمارگونه است. او از سلامت روحی و تعادل روانی برخوردار نبوده، به رفتار و گفتار دیگران با دیدة بدبینی می نگرد. انسانی که بر اثر روحیه بدبینی، به همسر خود اعتماد و اطمینان ندارد، از آرامش و صفای زندگی خانوادگی محروم خواهد بود. چنین فردی در روابط اجتماعی نیز موفق نخواهد شد چرا که در نتیجة بدگمانی به دیگران، دوستان خود را از دست داده، تنها خواهد ماند. علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید:«بدگمانی بر هر کس چیره شود، بین او و هیچ دوستی، صلح و آرامش باقی نخواهد گذاشت.»[3]
7. رفق و مدارا: یکی دیگر از وظائف متقابل همسران نسبت به یکدیگر رفق و مدارا است. بدین معنا که در مقابل عیب ها و کاستیهای همسر و رفتار ناخوشایند او برخورد تند و خشن نداشته باشیم و با صمیمیت و دوستی با یکدیگر رفتار کنیم. زیرا طبیعی است که هر یک از زن و مرد در رفتار و گفتار خود کاستیهایی دارند که از نظر دیگری ناخوشایند تلقی می شود.
البته معنای مدارا با همسر این نیست که نسبت به عیبها و رفتار ناپسند او بی اعتنا باشیم، بلکه بدین معناست که در مورد اصلاح همسر ملاحظة ظرفیت او را کرده، بیش از توانش از او انتظار نداشته باشیم. و به طور کلی در مورد ویژگیهای نامطلوب او رفتاری بزرگوارانه پیشه کنیم.
8. عفت و پاکدامنی: این صفت را هر چند به طور غالب در جامعة امروزی ما از زنان انتظار دارند، اما روایات نگاهی وسیع تر داشته و آنرا وظیفة متقابل زن و شوهر، و برترین عبادت دانسته است. عفت به تعبیر علی ـ علیه السّلام ـ پایداری در برابر شهوات است.[4] و این از زن و مرد مورد انتظار است. در روایات به هر یک از زن و مرد سفارش شده است که با آراستن خود برای دیگری، به همدیگر در حفظ پاکدامنی یاری رسانید. پاکدامنی آثاری مانند مصونیت همسر از ناپاکان، تحکیم پیوند خانوادگی، جلب اعتماد همسر و ... را به ارمغان می آورد.
9. درک همدیگر: ریشة بسیاری از اختلافات خانوادگی در عدم درک متقابل همسران از یکدیگر نهفته شده است. درک موقعیت و مشکلات همسر موجب می شود که انسان به نیکیهای همسر توجه بیشتری کرده، قدر دان زحمات او باشد. برعکس کسی که همسر خود را درک نمی کند، تمام تلاشهای او را نادیده می گیرد و عیبها و کاستیهای همسر در نظرش بسیار جلوه می کند و نه تنها قدردان و مشوق همسرش نیست، بلکه با زخم زبانهای خود، نشاط زندگی را از او سلب می کند. رها شدن از خودبینی و شناخت روحیات و مشکلات همسر اولین قدمهای درک همسر است.
وظائف اختصاصی شوهر 1. سرپرستی و مدیریت: مرد به حکم عقل و شرع سمت سرپرستی خانواده را به عهده دارد زیرا او در بعد جسمی و عقلی بر زن برتری داشته و برای ادارة خانواده توانائی بیشتری دارد. زن مانند گل تحمّل آفتاب سوزان و باد و طوفان را ندارد. زن نیز توان تحمل مسئولیتهای سنگین و طاقت فرسای زندگی را ندارد. علی ـ علیه السّلام ـ به امام مجتبی چنین اندرز می دهد:«به زن بیش از امور شخصی اش کار مسپار که زن ـ چون ـ دستة گل است نه قهرمان.»[5]
مسئولیتهای مرد، تنها در رسیدگی به بعد مادی خانواده محدود نمی شود بلکه هدایت افراد خانواده، نظارت همیشگی در تربیت آنها، امر به معروف و جلوگیری از انحرافات اخلاقی آنها و ... از وظائف خطیر مرد است. البته باید توجه داشت که موفقیت مرد در مدیریت خانواده تنها با حکومت بر دل افراد خانواده میسر است.
2. تأمین هزینة زندگی: از آنجا که ادارة امور اصلی خانه بر عهدة زن است طبیعی است که مرد باید عهده دار تأمین
هزینه های زندگی باشد. و بدین خاطر نباید هیچ منتی بر خانوادة خود بگذارد چرا که این وظیفه ای است که به واسطة سرپرستی خانواده بر عهدة او قرار گرفته است.
3. توسعه بر خانواده: افراد خانواده برای تأمین زندگی همراه با رفاه نسبی، به سخاوت مرد نیاز دارند، چنانچه از این ناحیه در تنگنا قرار بگیرند لطمه های روحی و جسمی فراوانی به آنان وارد خواهد شد. توسعه بر خانواده به معنای اسراف و تبذیر در امور زندگی نیست، بلکه به معنای بخل نورزیدن و سعی در ایجاد رفاه مناسب برای خانواده، متناسب با امکانات اقتصادی مرد است. امام رضا ـ علیه السلام ـ می فرماید: شایسته است که مرد بر خانوادة خودش توسعه دهد تا آرزوی مرگ او را نکنند.[6]
4. پرهیز از استبداد رأی: مرد اگر چه رئیس و سرپرست خانواده است اما نباید به امر و نهی بپردازد بلکه باید به نظرات همسر و فرزندان خود توجه نماید. خودخواهی و سختگیری بیجا، منجر به ایجاد روش استبدادی در خانواده می شود و به روابط سالم خانوادگی و نیز تربیت صحیح کودکان لطمه می زند. این نکته به اندازه های اهمیت دارد که یکی از علائم ایمان شمرده شده است. رسول خد ا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:«مؤمن به میل خانواده اش غذا می خورد ولی منافق، خانواده اش به میل او غذا می خورند.»[7]
وظائف اختصاصی زن:
1. حفظ اسرار شوهر: هرگز نباید اسرار شوهر را برملا کرد. چون با این کار اعتماد شوهر از بین می رود. علت اینکه بعضی از مردها دربارة کارشان به زن خود مشورت نمی کنند یکی همین است که به راز داری او اعتماد ندارند و می ترسند آنچه گفته اند فردا نُقل! مجلس دوستان خانم شود.[8]
2. عدم مداخلة بیجا در کار شوهر: انسان به طور ذاتی خواستار آزادی و استقلال عمل است و این روحیه در مردها قوت بیشتری دارد. خانم ها گمان نکنند دخالتهای خیر خوهانة آنها همیشه به نفع شوهر تمام می شود،[9] گاهی همین موضوع، بحرانی جدی در زندگی زناشویی ایجاد می کند. بنابراین سعی کنید هرگز به استقلال مرد ضربه نزنید.
3. خانه داری: خانه داری و تدبیر امور منزل گرچه از نظر حقوقی به عهدة زن نیست اما از نظر اخلاقی این وظیفه به عهدة او گذاشته شده است. خانه داری مهمترین شغل است، متأسفانه خانم هایی که فقط به کارخانه داری اشتغال دارند ارزشهای واقعی خود و کارشان را نمی دانند. یک زن خانه دار واقعی، مدیر با لیاقتی است که همة کارهای یک مجموعة مهم را شخصاً انجام می دهد و خود مجری طرح هایی است که پی ریزی می کند. بسیاری از مردان که شهرت و مقام و اهمیت بین المللی دارند، فقط در اثر حسن تدبیر، و اخلاق و لیاقت«یک زن خانه دار» به اوج ترقی و پیشرفت رسیده اند.
4. پاسداری از حریم و ارزشهای خانواده: بزرگترین مسؤلیت زن در مورد همسرش این است که به عنوان ناموس مرد و نمایندة او در خانه، با رفتار و گفتارش، از حریم و ارزشهای خانواده پاسداری کند. چنین زنی هم از مال شوهر محافظت می کند و با اسراف کاری و تجمل گرایی ثروت همسرش را ضایع نمی سازد و هم از آبروی خانوادگی و شخصیت همسر در مقابل خطرات دفاع می کند و هم با حفظ حجاب، خود را از نامحرم می پوشاند و ... .
تمکین و تأمین نیاز جنسی شوهر، قدرشناسی، تشویق و تعریف از شوهر، عدم شرطی کردن محبت ورزیدن و ... از دیگر نکاتی است که رعایت آنها باعث لطافت و شادابی زندگی می شود.
[1] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 20، ص 23، مؤسسة آل البیت.
[2] . اخلاق خانواده،‌ سید علیرضا فاخری و محمد حسین منتظری، نمایندگی ولی فقیه در سپاه 1378، ص 57.
[3] . اخلاق خانواده، سید علیرضا فاخری و محمد حسین منتظری، ص 71.
[4] . غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد آمدی، ج 1، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ص 256.
[5] . نهج البلاغه، نامة 31.
[6] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 21، ص 541، مؤسسة آل البیت.
[7] . همان، ص 542.
[8] . آلبوم زندگی، روح الله شهیر خرقانی و مهدی تلخابی، ج 1، قم : انتشارات وثوق، 1383، ص 164.
[9] . آلبوم زندگی، روح الله شهیر خرقانی و مهدی تلخابی، ص 197

در ابتدای یک زندگی مشترک دانستن چه مسائلی یا انجام دادن چه کارها

    نظر

 http://www.ParsiBlog.com/PhotoAlbum/saidgodari/29.jpg

در ابتدای یک زندگی مشترک دانستن چه مسائلی یا انجام دادن چه کارهایی زندگی را زیباتر می کند؟

سؤال بسیار زیبا و جالب شما بیانگر دغدغه شما برای ایجاد زندگی پویا و شیرین است. اگر همة ما انسانها از ابتدا شروع هر کاری، عوامل سعادت و پویایی آن را شناخته و به کار ببندیم هرگز در گذر زمان گرفتار ناملایمات و شکستها نخواهیم شد، و به نظر یکی از بزنگاههای مهم تربیتی همین شناخت است.
در پاسخ به این سؤال می توان بحثها و گفتارهای زیادی داشته باشیم که هر کدام از دیگری زیباتر و جذاب تر. قرآن و احادیث، علم امروز، تجربه های شخصی، گفتار بزرگان و اندیشمندان و ...، همه و همه، پرداخت هائی به این بحث داشته اند و کوله بار این موضوع را مملو از معلومات و اطلاعات رنگین و زیبا نموده اند که متأسفانه امکان پرداختن، به آن به صورت تفصیلی در این نوشتار وجود ندارد. به همین خاطر به چند مورد آن در قالب نکاتی کاربردی ـ هر چند مختصر ـ اشاره می کنیم تا با دانستن و عمل کردن به آنها، چراغ راهی شود برای همة کسانی که قدم در این مسیر گذاشته و دوستدار تشکیل زندگی زیبا و زیباتری هستند.
1. نخستین گام موفقیت انسان در گسترة حیات و زندگی، بهره مندی از بینشی روشن و بصیرتی آسمانی است. دیدگاهی که، آفرینش را در آئینة نگاه آدمی، با صورتی زیبا و حقیقی به تصویر می کشاند. آنان که از این مائدة الهی بی بهره اند، زندگی خویش را«ساحل تفریح و خوشگذرانی» و یا«میدان بازی و سرگرمی» می دانند و دامنة تلاش خود را در روزهائی زود گذر، به دست فراموشی می سپرند. فاطمة زهرا ـ سلام الله علیها ـ آن بزرگ بانوی اسلام ـ شبی که در سن 9 سالگی به منزل شوهر خود علی ـ علیه السّلام ـ پا نهاد، با چشمانی اشکبار و حالتی نگران رو به همسر خود کرد و فرمود:«دربارة حال و رفتار خود فکر کردم و به یاد پایان عمر خویش و منزلگاه دیگر به نام قبر افتادم، امروز از خانة پدر به خانة شوهر منتقل شدم و روزی دیگر از اینجا به خانة قبر و جایگاه ابدی خود خواهم رفت، در این آغازین لحظه های زندگی تو را به خدا سوگند می دهم که بیا به نماز بایستیم تا با هم در این شب خدا را عبادت کنیم....»[1] آری، داشتن چنین بینشی از زندگی بود که این زوج موفق، در طول تاریخ، الگوی همة مسلمانان قرار گرفتند.
2. با همسرتان با مهربانی و صداقت صحبت کنید. می گویند:«صداقت رمز بزرگ موفقیت در زندگی است حتی اگر وانمود به صداقت کنید باز هم موفقید.» گاهی صادقانه رفتار کردن ـ خصوصاً اگر احساسات منفی فراوانی نسبت به همسرتان داشته باشید ـ بسیار دشوار است. اما اگر به جای زخم زبان زدن و نفرت، با همسرتان صادقانه برخورد کنید، او را وادار خواهید کرد به حرفهای شما گوش بدهد، شما را درک کند و در برابر شما پاسخگو باشد. تغییرات رفتاری می توانند موجب تغییرات فکری شوند. یادتان باشد اگر با همسرتان مهربانانه صحبت کنید خشم و تدافع، بین شما کم می شود و جوّ آرامتری فراهم می آید که می توانید در آن جو آرام، مشکلات خود را به بحث بگذارید و دل به حل آنها ببندید.
3. نقش یک الگو را بازی کنید و با همسرتان همان طور رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود، اگر می خواهید همسرتان محترمانه تر رفتار کند و صبورتر باشد و همکاری، عشق، حمایت و مهربانی بیشتری نشان دهد باید در اکثر مواقع با او همین برخورد ها را داشته باشید. با این کار، احساس خوبی نسبت به خودتان در همسر خود ایجاد می کنید.
4. زوجین باید در برخورد با رفتار ناشایست همسرشان صرفاً همان عمل را تقبیح نمایند نه کل وجود را. چون در اینصورت باعث تحریف شخصیت همسر و تضعیف عزت نفس او می شود و مشکلاتی را در زندگی به بار می آورد.
5. در مورد کارهای خوب همسرتان اظهار نظر کنید. مردان و زنان به یک اندازه نسبت به بازخوردهای مثبت و تشویق، واکنش نشان می دهند. اگر بطور مرتب رفتارهای مسئولانه همسرتان را تشویق کنید، او نیز رغبت بیشتری به برآورده کردن خواسته هایتان نشان می دهد.
6. کلامی که ما در ارتباط با دیگران به زبان می آوریم، بسیار بیشتر از آنچه تصور می کنیم دارای پیام و معنا هستند، حجم و آهنگ صدا، نوع نگاه کردن، وضعیت ایستادن و حتی نفس کشیدن ها، همگی به شنونده کمک می کند تا کلمات ما را تفسیر کند و پیام آنرا دریابد. بنابراین اگر چه ممکن است ناخود آگاه مراقب این موارد در هنگام ارسال پیام خود نباشیم، اما باید توجه داشته باشیم که به هر حال شیوة دریافت و استنباط یک سخن دقیقاً به شیوة ابراز آن برمی گردد. از این روست که بسیار اتفاق می افتد که یک پیام به آسانی، مغایر با منظور ما دریافت می شود. گفتار فقط«7 الی 24» درصد از کل پیام ما را تشکیل می دهد.
7. از وضعیت روحی همسرتان درک درستی داشته باشید و متناسب با آن رفتار کنید. همسرانی که روحیه همسرانشان را می شناسند و می دانند در وضعیت های مختلف روحی او، چگونه با او برخورد نمایند بدون شک زندگی موفقی خواهند داشت. وقتی همسر کسی خندان است، صدایش زنگ شادی دارد، حرکاتش توأم با اعتماد است، همسر تیز بین باید درک کند که همسرش روز خوبی را در پی داشته است و موقعیت خوبی است جهت بحث و گفتگو و ...، برعکس وقتی احساس می کنید همسر شما از روحیة خوبی برخوردار نیست روحیة او را خراب تر نکنید، از مشقت های زندگی ننالید، درخواست نکنید، فشار وارد نیاورید و .... تا بدین ترتیب روابط شما آسیب نبیند.
8. در رابطة با برآوردن توقعات، آنچه مهم است چگونگی خواستن است. ما با عبارات و جملات متفاوتی می توانیم یک موضوع را مطرح کنیم. بهترین و مؤثرترین روش این است که نحوة بیان ما، از لحن آمرانه و دستور به دور باشد و جمله ها، بیانی گرم و زبانی صمیمی داشته باشد. در اینصورت، معمولاً طرف مقابل متقاعد می گردد که در صورت فراهم بودن شرائط، خواسته های ما را تحقق ببخشد. زنان و مردان به طور یکسان و همگون فکر نمی کنند، عمل نمی کنند واکنش نشان نمی دهند. لذا باید این خصیصه جنسیتی را در انتظار داشتن از همسرتان مد نظر داشته باشید و از آنها توقعات غیر واقعی و غیر هماهنگ با جنس آنها نداشته باشید.
9. گاهی انسان در زندگی خود با این گلایه همسرش مواجه می شود که:«تو هیچ گاه به حرف من گوش نمی دهی»، یا«اگر گوش کرده بودی متوجه خواسته من شده بودی» و ..... آیا تا به حال به این گلایه ها توجهی کرده اید؟ گوش دادن یکی از دشوارترین رفتارهایی است که انسان بدان احتیاج دارد. پژوهشگران اثبات کرده اند که 45% از زمان عمدة ارتباطی انسان به «گوش دادن» می گذرد و بقیه، صرف«سخن گفتن»، «خواندن» و «نوشتن» می شود. با این وجود هنوز بسیاری از انسانها «گوش دادن» را یک مهارت نمی دانند بلکه آنرا مساوی با«شنیدن» می پندارند. در حالیکه «گوش دادن» عملی ارادی است که نیاز به دقت و توجه دارد اما «شنیدن» عملی غیر ارادی است که به دقت نیاز ندارد. بنابراین می توان یکی از لوازم زندگی مشترک شیرین را«هنر گوش دادن» دانست و فراگیری آن را ضروری.
10. از کاه، کوه نسازید و مسایل را بزرگ نکنید، بدایندکه در زندگی افراد خوش بین کاه و کوه هر دو وجود دارد ولی در زندگی افراد بدبین فقط کوه وجود دارد، زیرا آنها از هر کاه، کوهی می سازند و در برابر آن اظهار عجز می کنند.
11. بحران ها و مشکلات زندگی، محکِ لیاقت و شایستگی شما به شمار می آیند. سعی کنید با عبور از این بحرانها، لیاقت، جدّیت و توان خود را به اثبات رسانید.
12. از یک بُعد نگری بپرهیزیم. یک بُعد نگری عبارت است از«تمرکز شدید و افراطی بر یک روی سکه»
13. به همسرتان اجازه دهید بعضی مواقع با خودش تنها باشد.[2]
14. و ....
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . همسران، زندگی، الگوی بالندگی، احمد لقمانی، چ 6، قم انتشارات عطر سعادت 1380، ص 18.
[2] . اقتباش از سه کتاب: مردان زمینی، زنان زمینی، کنت ونینگ. ترجمة: مهرداد فیروز بخت، چ 1، تهران انتشارات شناخت، 1378، ص 20 تا 93.
و: چگونه با تفاهم زندگی کنیم. حسن(قاسم) ملکی، چ 3، زنجان: انتشارات نیکان کتاب، 1383، ص 84 تا 113.
و: همسران، زندگی،‌ الگوی بالندگی، احمد لقمانی، چ6، قم: انتشارات عطر سعادت، 1380

بهترین سنّ ازدواج برای افراد مؤمن هم دختر و هم پسر طبق تحقیقات چ

    نظر

بهترین سنّ ازدواج برای افراد مؤمن هم دختر و هم پسر طبق تحقیقات چه سنینی است ؟ توضیح دهید.

 ازدواج برای دختر و پسر امری است غریزی و فطری. هر زمان این غریزه و فطرت و رشد سنی و عقلی و اجتماعی بیدار شود و دختر و پسر نیاز به ازدواج در درونشان بیدار شود؛ این زمان زمان ازدواج آن شخص می باشد. این نیاز به ازدواج اکثراً بعد از سنّ بلوغ شرعی دختر و پسر می باشد. امّا زمان ظهور این نیاز در افراد متفاوت می باشد. اگر جوانی به «بلوغ جسمی» و «بلوغ عقلی» رسیده باشد آمادة ازدواج می باشد. در افراد مؤمن و باهوش این بلوغ جسمی و عقلی زودتر حاصل می شود. پس سنّ ازدواج چیزی است نسبی که در افراد مختلف، جوامع مختلف متفاوت می باشد. ما در اینجا شرایطی را که یک شخص را به سنّ ازدواج می رساند مطرح می کنیم؛ که این شرایط باید در هر دختر و پسری باشد تا یک ازدواج موفّق داشته باشد. همچنین باید گفت که تعیین کردن سنّ برای ازدواج و یک نسخه پیچیدن برای همة افراد امری است اشتباه چون هر کسی در سنّی خاص این شرایط را دارا می باشد.

شرایط لازم برای رسیدن به سنّ ازدواج:

1. رشد جسمانی:

دختر و پس باید از لحاظ جسمی به بلوغ برسند. یعنی دختر و پسر توانایی جنسی داشته باشند. تحقیقات نشان می دهد دختران در سن 13 تا 14 سالگی اکثراً بلوغ جنسی پیدا می کنند و تمام دختران تا سنّ 17 سالگی بالغ می شوند. و در پسران نیز از سنّ 14 الی 17 سالگی تماماً بلوغ جنسی پیدا می کنند. اولین شرط برای ازدواج همین بلوغ جنسی است که عموماً در دختران در 15 سالگی و در پسران در 16 سالگی حاصل می شود. منظور از بلوغ جنسی این است که اندامهای جنسی دختر و پسر آمادگی مسائل زناشویی داشته باشند.[1]

به عبارت دیگر بلوغ جنسی عبارتست از خواسته های فیزیولوژیکی و غریزی یک فرد و ازدواج جوابی است به خواسته ها و هر چه بین این دو سؤال و جواب فاصله بیشتر باشد عقده های روانی بیشتر است.[2]

2. رشد عقلی:

به یقین زمانی که فردی رشد فکری لازم جهت انتخاب همسر را نیافته است، نمی تواند اقدام به تصمیم برای ازدواج خود بنماید و چه بسا قدرت تشخیص مصلحت یا مفسده در ازدواج با فرد مورد نظر را ندارد،[3] رشد فکری پس از بلوغ جسمانی رو به تکامل می رود. پس از بحران های بلوغ، فرد استعدادها، توانائیها و امکانات محیطی خود را بهتر می شناسد و نسبت به شخصیّت خود بیشتر آگاهی می یابد. در نتیجه تصمیماتش بیشتر از عقل نشأت می گیرد تا احساسات.[4]

3. رشد عاطفی:

رشد عاطفی و احساسی از شرایط لازم برای ازدواج است و دارای محاسن و مزایای زیادی است. از جمله اینکه قدرت محرکة انسان است، عامل اتصال و پیوستگی و تلطیف انسانها و جوامع است، از مهمترین عوامل موفقیّت در زندگی زناشویی است. فرد برخوردار از رشد عاطفی، مهار احساسات منفی و مثبت خود را در دست دارد. او در ابراز خشم و ترس، گریه و شادی، محبّت و غیره در محدوده مورد قبول جامعه عمل می کند، نه همانند یک کودک. رشد عاطفی نیز مانند رشد عقلی به سنّ تقویمی نیست، بلکه به میزان یادگیری، تجارب فرد و از همه مهمتر تعامل عاطفی کودک با والدین و دیگر بزرگسالان آموخته می شود.[5]

4. رشد اجتماعی:

رشد اجتماعی رابطة نزدیکی با رشد عقلی و رشد عاطفی دارد. انسان دارای چهار دنیای اجتماعی است: خانواده، مدرسه، شغل و دوستان که فرد را باید از نظر اجتماعی در آنها مورد ارزیابی و بررسی قرار داد. فردی که از رشد اجتماعی برخوردار است روابط اجتماعی (از جمله رابطه بین زن و شوهر) را بهتر درک می کند، به دیگران احترام می گذارد، حقوق دیگران را محترم می شمارد، نقش، وظایف و مسئولیتهای مربوط به خویش را به نحو أحسن انجام می دهد.[6]

5. رشد اخلاقی:

روابط زناشویی همانند هر ارتباط اجتماعی دیگر بین انسانها با در نظر گرفتن ارزشهای اخلاقی و معنوی زن و مرد است که منجر به سعادت و معنویت زندگی آنان می گردد. بسیاری از امور و مسائل زندگی زناشویی در چهارچوب اخلاق و فضایل اخلاقی قابل حلّ است و هر اندازه زن و شوهر متخلّق به اخلاق و رفتار پسندیده مانند صداقت و گذشت، درستی و فداکاری و... باشند زندگی شان از سلامت و آرامش بیشتری برخوردار خواهد بود.[7]

اگر دختر و پسر این شرایط را دارا بودند می توانند ازدواج نمایند. البته باید دانست مناطق، محیطها، جامعه ها، نسلها، نژادها، قبلیله ها، خانواده ها و افراد (تفاوتهای فردی)، در این زمینه یکسان نیستند، بلکه تفاوتهایی با هم دارند، مثلاً در سرزمینهای «گرمسیر» بلوغ جنسی زودتر فرا می رسد تا مناطق «سردسیر»؛ و در محیطهای باز و شلوغ که برخورد زن و مرد و دختر و پسر بیشتر است، و در محیطهای غیرمذهبی و بی بند و بار که مسائل محرم و نامحرم و حجاب و عفّت کمتر رعایت می شود، بلوغ جنسی زودتر فرا می رسد تا در محیطهای مذهبی و پاک و با عفّت و پایبند به قوانین شرعی؛ و در خانواده های غیرمؤدب و بی فرهنگ که رعایت حفظ مسائل جنسی را نمی کنند و احیاناً بچه ها شاهد مسائل جنسی (کلامی و غیرکلامی) پدر و مادر خود هستند، بلوغ جنسی زودتر فرا می رسد تا خانواده هایی که این مسائل را رعایت می کنند. کمیّت و کیفیّت خوراک و غذا نیز در این موضوع تأثیر دارد؛ آنهایی که غذای بیشتر و قوی تر می خورند، بلوغ جنسی شان سریعتر است. آنچه که آمار و تحقیقات نشان می دهد، حاکی از آن است که بهترین سن ازدواج برای پسران 19 سال و برای دختران 16 سال می باشد. البته این سن متوسط است ممکن است پسر یا دختری زودتر از این نیاز به همسر داشته باشد، که باید اقدام شود.[8] در مسأله ازدواج نباید بیشتر به مسائل اقتصادی توجه کرد و ازدواج را به تأخیر انداخت که اگر به تأخیر بیفتد باید شاهد فساد و فحشاء در جامعه بود. جوان اگر هنگام ازدواج نتواند ازدواج نماید تحت فشارهای جنسی و روانی از راههای غیرصحیح خود را ارضاء خواهد کرد. تحقیقات نشان می دهد که اگر جوانان خوب آموزش ببینند هم زندگی لذّت بخشی بعد از ازدواج خواهند داشت و هم فرزندانِ کسانی که در سنین گفته شده ازدواج کنند سالم تر و باهوش تر خواهند بود و در آینده با فاصلة سنی کم ارتباط بهتری با فرزندان خود خواهند داشت.[9]

منابع بیشتر:

1. جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، انتشارات پارسایان، چاپ 22.

2. ازدواج مکتب انسان سازی، شهید پاک نژاد، انتشارات اخلاق، چاپ سوم، 1379.

3. سن ازدواج دختران، زهره حبیبیان، زهرا آیت اللهی، مریم گدازگر، نشر سفیر صبح، چاپ اول، 1380.

پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ :

با همسان و هم شأن خود ازدواج کنید، بعضی مؤمنان مناسب و هم شأن یکدیگرند.[10]

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . سن ازدواج دختران، زهره رجبیان، و...، ناشر سفیر صبح، چاپ اول، 1380، ص 165.

[2] . ازدواج مکتب انسان سازی، شهید دکتر سید رضا پاک نژاد، انتشارات اخلاق، چاپ سوم، 1379، صفحة 103.

[3] . سن ازدواج دختران، همان، ص 166.

[4] . جوان و تشکیل خانواده، استادان طرح جامع آموزش خانواده، چاپ سوم، 1376، ص 134.

[5] . همان، ص 135.

[6] . همان، ص 136.

[7] . همان، ص 137.

[8] . جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، انتشارات پاساریان، چاپ 22، 1383، صفحة 28.

[9] . سن ازدواج دختران، همان، ص 156.

[10] . وسایل الشیعه. ج 7، محمد بن الحسن حرّ العاملی، داراحیاء التراث العربی، 1412 هجری، ص 5


آیا در آن بحران فکرى و روحى و جسمى و تزلزل شخصیّت، ازدواج موفّقی

    نظر

آیا در آن بحران فکرى و روحى و جسمى و تزلزل شخصیّت، ازدواج موفّقیت آمیز است؟

سوال: انسان با سنّ بلوغ باید ازدواج کند. آیا در آن بحران فکرى و روحى و جسمى و تزلزل شخصیّت، ازدواج موفّقیت آمیز است؟ آیا بهتر نیست تا فراهم شدنِ شرایط مناسب صبر کنند؟

پاسخ :

فرایند بلوغ، یکى از حساس ترین دوره هاى زندگى هر فرد است. نوجوانان در این دوره، تمایلات و خواهش هاى گوناگون و متفاوتى داشته، این دوران براى آنان نوعى تولد مجدّد به حساب مى آید.

عدّه اى از روان شناسان، رشد و تحوّل انسان را یک پدیده ى مداوم و پیوسته نمى دانند; بلکه آن را متشکل از مراحل و دوره هاى مختلف مى دانند که از جمله دوره هاى آن «بلوغ» است که مى توان آن را نوعى بحرانِ بلوغ نامید که با آن، بى سروسامانى روانى آغاز مى شود.[2] و حدّ فاصلى میان کودکى و بزرگى است.

اما در مقابل این گروه، برخى دیگر از روان شناسان، رشد را امرى مداوم و پیوسته مى دانند که از کودکى شروع شده، بدون انقطاع، ادامه داشته، در هنگام بلوغ، آهنگى سریع تر مى یابد; بنابراین آن را نمى توان بحران بلوغ نامید.[3] چرا که:

1. کلّیه ى نوجوانان، بحران و انقلاب عمیق و شدید شخصیّتى را نمى گذرانند و تحمّل بلوغ بر حسب وضعیّت اجتماعى و شخصى افراد مختلف تغییر مى کند.

2. تغییرات بیولوژیک (زیستى) را نمى توان، بحران در تمام زمینه هاى روانى و رفتارى دانست.

3. در روان شناسى اجتماعى و تحلیل روانى، تعارض ها را منحصر به دوره ى بلوغ نمى دانند و نشانى از بحران خاصّى در دوره ى بلوغ نمى بینند.

پس به صورت کلّى و فراگیر نمى توان قائل شد که همه ى نوجوانان و جوانان دچار بحران شدید فکرى و تزلزل شخصیّت مى شوند; به صورتى که قادر به تصمیم گیرى درست نیستند، و همین دو دسته شدنِ روان شناسان، مى تواند شاهدى بر عمومیّت نداشتن این قضیّه باشد که همه ى جوانان دچار این بحران نشده، بلکه به دو گروه تقسیم مى شوند. اما بر این نکته نیز ادغان مى کنیم که جوانى، بدون دغدغه هاى مختلف روحى و فکرى نیست و جوان در پى جستوجوى مفاهیم و صفاتى است که تشکیل دهنده ى شخصیّت و هویّت اوست و او در پى بازسازى و پى ریزى هویّت شخصى است و از جمله مشغله هاى ذهنى او اهداف بلند، انتخاب شغل، رفتار و تمایل جنسى و مذهب و ارزش هاى اخلاقى است.[4]

بدیهى است، همان گونه که گفتیم، در ایّام جوانى، شوقِ جنسى و احساسات، بر روان آدمى سایه انداخته، ناخودآگاه به رفتار و سخن و نگاه جوان رنگ و لعاب دیگر مى بخشد. در این میان، التهاب و هیجان چنان به اوج مى رسد که آهنگ صدا و رفتار و حرکات را تحت تأثیر قرار مى دهد.

و اگر به این بیدارى طبیعىِ غریزه، محرّکاتِ عصر ارتباطات (فیلم و عکس و...) را ضمیمه کنیم در مى یابیم که کفِّ نفس و صبر، بسیار مشکل است و اگر این تمایلات شدید از راه صحیح و قانونى ارضا نشود، امکان انحراف جوان مى رود و این انحراف، اغلب به صورت کام جویى بدلى تجلّى مى کند که آثار مخرّبى بر روح و روان و جسم او نهاده، سلامت فرد و جامعه را به خطر مى اندازد. از جمله ى انحرافات، ابتلا به خودارضایى، هم جنس بازى، خود فروشى و چشم چرانى را مى توان نام برد.

حال باید بدانیم با طبیعت و غریزه چه رفتارى کنیم؟ آیا طبیعت حاضر است خواسته هاى خود را به تأخیر بیندازد؟ آیا تا ما آمادگى لازم را تحصیل نکردیم، غریزه ى جنسى ما را رها مى کند؟

آیا باید به خاطر خطرات ناشى از دوران بلوغ، از ازدواج سرباز زد و رهبانیّت و یا انحراف در مفاسد را پذیرفت؟

این جاست که بسیارى از دست اندرکاران امور جوانان، ازدواج را به عنوان تنها راه صحیح و کامل، پیشنهاد نموده، بر این باورند که جامعه، دولت و خانواده، باید تمام تلاشِ خود را براى تسریع در امر ازدواج جوانان معطوف سازند. خود جوانان نیز خواستار تسهیلات هر چه بیش تر در این امرند تا پاسخ گوى نیازهاى روحى و جسمى آنان باشد. بنابراین دین حیات بخش اسلام تأکید فراوانى بر ازدواج داشته، آن را مایه ى سلامت دین و روان جوان مى داند.[5] البتّه تنها بلوغ جسمى را نمى توان شرط ازدواج دانست; بلکه رسیدن به سنّ رشد نیز لازم است. شهید «مطهرى»(رحمهم الله) در این باره مى گوید:

از نظر اسلام مسلّم است که پسران اگر به سن بلوغ برسند و واجد عقل و رشد باشند، اختیاردار خود هستند.[6]

از شرایط لازم ازدواج، شناخت درست دختر و پسر از یک دیگر و رعایت شرایط همسانى در مسائل اعتقادى و خانوادگى و تحصیلات است و جوان و نوجوان مى تواند براى جبران ضعف هاى ناشى از این دوره، از کمک خانواده و مشاوران دلسوز استفاده نموده، از تجارب آنان بهره مند شود.

در پایان، خاطرنشان مى شود که نقش ازدواج در رشد و تعالىِ فکرى و روحى جوانان، نباید مورد غفلت واقع شود. ازدواج، ظرفیّت ها و استعدادهاى خفته ى جوان را شکوفا کرده، به آهنگ رشدِ آن سرعت مى بخشد. جوان با احساس مسئولیّت در رفتار و اعمال خود دقیق تر شده، سریع تر به پختگى اجتماعى مى رسد و نسبت به مسائل جامعه نیز حساس تر مى شود و با دقت و تیزبینى بیش ترى بدان ها مى پردازد.

[1]. از پرسش هاى رسیده به مرکز.

[2]. احمد احمدى، روان شناسى نوجوان و جوانان، ص 20; نماینده ى این گروه پیاژه و الون هستند.

[3]. نماینده ى این گروه، گزل مى باشد; روان شناسى نوجوان و جوانان، ص 19.

[4]. دکتر ایزدى، مسائل نوجوانان، ص 22; به نقل از روان شناسى نوجوان و جوانان، ص 118.

[5]. وسائل الشیعه، ج 14، کتاب النکاح، ص 1 ـ 30.

[6]. مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 77.