سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

بهترین سنّ ازدواج برای افراد مؤمن هم دختر و هم پسر طبق تحقیقات چ

    نظر

بهترین سنّ ازدواج برای افراد مؤمن هم دختر و هم پسر طبق تحقیقات چه سنینی است ؟ توضیح دهید.

 ازدواج برای دختر و پسر امری است غریزی و فطری. هر زمان این غریزه و فطرت و رشد سنی و عقلی و اجتماعی بیدار شود و دختر و پسر نیاز به ازدواج در درونشان بیدار شود؛ این زمان زمان ازدواج آن شخص می باشد. این نیاز به ازدواج اکثراً بعد از سنّ بلوغ شرعی دختر و پسر می باشد. امّا زمان ظهور این نیاز در افراد متفاوت می باشد. اگر جوانی به «بلوغ جسمی» و «بلوغ عقلی» رسیده باشد آمادة ازدواج می باشد. در افراد مؤمن و باهوش این بلوغ جسمی و عقلی زودتر حاصل می شود. پس سنّ ازدواج چیزی است نسبی که در افراد مختلف، جوامع مختلف متفاوت می باشد. ما در اینجا شرایطی را که یک شخص را به سنّ ازدواج می رساند مطرح می کنیم؛ که این شرایط باید در هر دختر و پسری باشد تا یک ازدواج موفّق داشته باشد. همچنین باید گفت که تعیین کردن سنّ برای ازدواج و یک نسخه پیچیدن برای همة افراد امری است اشتباه چون هر کسی در سنّی خاص این شرایط را دارا می باشد.

شرایط لازم برای رسیدن به سنّ ازدواج:

1. رشد جسمانی:

دختر و پس باید از لحاظ جسمی به بلوغ برسند. یعنی دختر و پسر توانایی جنسی داشته باشند. تحقیقات نشان می دهد دختران در سن 13 تا 14 سالگی اکثراً بلوغ جنسی پیدا می کنند و تمام دختران تا سنّ 17 سالگی بالغ می شوند. و در پسران نیز از سنّ 14 الی 17 سالگی تماماً بلوغ جنسی پیدا می کنند. اولین شرط برای ازدواج همین بلوغ جنسی است که عموماً در دختران در 15 سالگی و در پسران در 16 سالگی حاصل می شود. منظور از بلوغ جنسی این است که اندامهای جنسی دختر و پسر آمادگی مسائل زناشویی داشته باشند.[1]

به عبارت دیگر بلوغ جنسی عبارتست از خواسته های فیزیولوژیکی و غریزی یک فرد و ازدواج جوابی است به خواسته ها و هر چه بین این دو سؤال و جواب فاصله بیشتر باشد عقده های روانی بیشتر است.[2]

2. رشد عقلی:

به یقین زمانی که فردی رشد فکری لازم جهت انتخاب همسر را نیافته است، نمی تواند اقدام به تصمیم برای ازدواج خود بنماید و چه بسا قدرت تشخیص مصلحت یا مفسده در ازدواج با فرد مورد نظر را ندارد،[3] رشد فکری پس از بلوغ جسمانی رو به تکامل می رود. پس از بحران های بلوغ، فرد استعدادها، توانائیها و امکانات محیطی خود را بهتر می شناسد و نسبت به شخصیّت خود بیشتر آگاهی می یابد. در نتیجه تصمیماتش بیشتر از عقل نشأت می گیرد تا احساسات.[4]

3. رشد عاطفی:

رشد عاطفی و احساسی از شرایط لازم برای ازدواج است و دارای محاسن و مزایای زیادی است. از جمله اینکه قدرت محرکة انسان است، عامل اتصال و پیوستگی و تلطیف انسانها و جوامع است، از مهمترین عوامل موفقیّت در زندگی زناشویی است. فرد برخوردار از رشد عاطفی، مهار احساسات منفی و مثبت خود را در دست دارد. او در ابراز خشم و ترس، گریه و شادی، محبّت و غیره در محدوده مورد قبول جامعه عمل می کند، نه همانند یک کودک. رشد عاطفی نیز مانند رشد عقلی به سنّ تقویمی نیست، بلکه به میزان یادگیری، تجارب فرد و از همه مهمتر تعامل عاطفی کودک با والدین و دیگر بزرگسالان آموخته می شود.[5]

4. رشد اجتماعی:

رشد اجتماعی رابطة نزدیکی با رشد عقلی و رشد عاطفی دارد. انسان دارای چهار دنیای اجتماعی است: خانواده، مدرسه، شغل و دوستان که فرد را باید از نظر اجتماعی در آنها مورد ارزیابی و بررسی قرار داد. فردی که از رشد اجتماعی برخوردار است روابط اجتماعی (از جمله رابطه بین زن و شوهر) را بهتر درک می کند، به دیگران احترام می گذارد، حقوق دیگران را محترم می شمارد، نقش، وظایف و مسئولیتهای مربوط به خویش را به نحو أحسن انجام می دهد.[6]

5. رشد اخلاقی:

روابط زناشویی همانند هر ارتباط اجتماعی دیگر بین انسانها با در نظر گرفتن ارزشهای اخلاقی و معنوی زن و مرد است که منجر به سعادت و معنویت زندگی آنان می گردد. بسیاری از امور و مسائل زندگی زناشویی در چهارچوب اخلاق و فضایل اخلاقی قابل حلّ است و هر اندازه زن و شوهر متخلّق به اخلاق و رفتار پسندیده مانند صداقت و گذشت، درستی و فداکاری و... باشند زندگی شان از سلامت و آرامش بیشتری برخوردار خواهد بود.[7]

اگر دختر و پسر این شرایط را دارا بودند می توانند ازدواج نمایند. البته باید دانست مناطق، محیطها، جامعه ها، نسلها، نژادها، قبلیله ها، خانواده ها و افراد (تفاوتهای فردی)، در این زمینه یکسان نیستند، بلکه تفاوتهایی با هم دارند، مثلاً در سرزمینهای «گرمسیر» بلوغ جنسی زودتر فرا می رسد تا مناطق «سردسیر»؛ و در محیطهای باز و شلوغ که برخورد زن و مرد و دختر و پسر بیشتر است، و در محیطهای غیرمذهبی و بی بند و بار که مسائل محرم و نامحرم و حجاب و عفّت کمتر رعایت می شود، بلوغ جنسی زودتر فرا می رسد تا در محیطهای مذهبی و پاک و با عفّت و پایبند به قوانین شرعی؛ و در خانواده های غیرمؤدب و بی فرهنگ که رعایت حفظ مسائل جنسی را نمی کنند و احیاناً بچه ها شاهد مسائل جنسی (کلامی و غیرکلامی) پدر و مادر خود هستند، بلوغ جنسی زودتر فرا می رسد تا خانواده هایی که این مسائل را رعایت می کنند. کمیّت و کیفیّت خوراک و غذا نیز در این موضوع تأثیر دارد؛ آنهایی که غذای بیشتر و قوی تر می خورند، بلوغ جنسی شان سریعتر است. آنچه که آمار و تحقیقات نشان می دهد، حاکی از آن است که بهترین سن ازدواج برای پسران 19 سال و برای دختران 16 سال می باشد. البته این سن متوسط است ممکن است پسر یا دختری زودتر از این نیاز به همسر داشته باشد، که باید اقدام شود.[8] در مسأله ازدواج نباید بیشتر به مسائل اقتصادی توجه کرد و ازدواج را به تأخیر انداخت که اگر به تأخیر بیفتد باید شاهد فساد و فحشاء در جامعه بود. جوان اگر هنگام ازدواج نتواند ازدواج نماید تحت فشارهای جنسی و روانی از راههای غیرصحیح خود را ارضاء خواهد کرد. تحقیقات نشان می دهد که اگر جوانان خوب آموزش ببینند هم زندگی لذّت بخشی بعد از ازدواج خواهند داشت و هم فرزندانِ کسانی که در سنین گفته شده ازدواج کنند سالم تر و باهوش تر خواهند بود و در آینده با فاصلة سنی کم ارتباط بهتری با فرزندان خود خواهند داشت.[9]

منابع بیشتر:

1. جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، انتشارات پارسایان، چاپ 22.

2. ازدواج مکتب انسان سازی، شهید پاک نژاد، انتشارات اخلاق، چاپ سوم، 1379.

3. سن ازدواج دختران، زهره حبیبیان، زهرا آیت اللهی، مریم گدازگر، نشر سفیر صبح، چاپ اول، 1380.

پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ :

با همسان و هم شأن خود ازدواج کنید، بعضی مؤمنان مناسب و هم شأن یکدیگرند.[10]

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . سن ازدواج دختران، زهره رجبیان، و...، ناشر سفیر صبح، چاپ اول، 1380، ص 165.

[2] . ازدواج مکتب انسان سازی، شهید دکتر سید رضا پاک نژاد، انتشارات اخلاق، چاپ سوم، 1379، صفحة 103.

[3] . سن ازدواج دختران، همان، ص 166.

[4] . جوان و تشکیل خانواده، استادان طرح جامع آموزش خانواده، چاپ سوم، 1376، ص 134.

[5] . همان، ص 135.

[6] . همان، ص 136.

[7] . همان، ص 137.

[8] . جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، انتشارات پاساریان، چاپ 22، 1383، صفحة 28.

[9] . سن ازدواج دختران، همان، ص 156.

[10] . وسایل الشیعه. ج 7، محمد بن الحسن حرّ العاملی، داراحیاء التراث العربی، 1412 هجری، ص 5


آیا در آن بحران فکرى و روحى و جسمى و تزلزل شخصیّت، ازدواج موفّقی

    نظر

آیا در آن بحران فکرى و روحى و جسمى و تزلزل شخصیّت، ازدواج موفّقیت آمیز است؟

سوال: انسان با سنّ بلوغ باید ازدواج کند. آیا در آن بحران فکرى و روحى و جسمى و تزلزل شخصیّت، ازدواج موفّقیت آمیز است؟ آیا بهتر نیست تا فراهم شدنِ شرایط مناسب صبر کنند؟

پاسخ :

فرایند بلوغ، یکى از حساس ترین دوره هاى زندگى هر فرد است. نوجوانان در این دوره، تمایلات و خواهش هاى گوناگون و متفاوتى داشته، این دوران براى آنان نوعى تولد مجدّد به حساب مى آید.

عدّه اى از روان شناسان، رشد و تحوّل انسان را یک پدیده ى مداوم و پیوسته نمى دانند; بلکه آن را متشکل از مراحل و دوره هاى مختلف مى دانند که از جمله دوره هاى آن «بلوغ» است که مى توان آن را نوعى بحرانِ بلوغ نامید که با آن، بى سروسامانى روانى آغاز مى شود.[2] و حدّ فاصلى میان کودکى و بزرگى است.

اما در مقابل این گروه، برخى دیگر از روان شناسان، رشد را امرى مداوم و پیوسته مى دانند که از کودکى شروع شده، بدون انقطاع، ادامه داشته، در هنگام بلوغ، آهنگى سریع تر مى یابد; بنابراین آن را نمى توان بحران بلوغ نامید.[3] چرا که:

1. کلّیه ى نوجوانان، بحران و انقلاب عمیق و شدید شخصیّتى را نمى گذرانند و تحمّل بلوغ بر حسب وضعیّت اجتماعى و شخصى افراد مختلف تغییر مى کند.

2. تغییرات بیولوژیک (زیستى) را نمى توان، بحران در تمام زمینه هاى روانى و رفتارى دانست.

3. در روان شناسى اجتماعى و تحلیل روانى، تعارض ها را منحصر به دوره ى بلوغ نمى دانند و نشانى از بحران خاصّى در دوره ى بلوغ نمى بینند.

پس به صورت کلّى و فراگیر نمى توان قائل شد که همه ى نوجوانان و جوانان دچار بحران شدید فکرى و تزلزل شخصیّت مى شوند; به صورتى که قادر به تصمیم گیرى درست نیستند، و همین دو دسته شدنِ روان شناسان، مى تواند شاهدى بر عمومیّت نداشتن این قضیّه باشد که همه ى جوانان دچار این بحران نشده، بلکه به دو گروه تقسیم مى شوند. اما بر این نکته نیز ادغان مى کنیم که جوانى، بدون دغدغه هاى مختلف روحى و فکرى نیست و جوان در پى جستوجوى مفاهیم و صفاتى است که تشکیل دهنده ى شخصیّت و هویّت اوست و او در پى بازسازى و پى ریزى هویّت شخصى است و از جمله مشغله هاى ذهنى او اهداف بلند، انتخاب شغل، رفتار و تمایل جنسى و مذهب و ارزش هاى اخلاقى است.[4]

بدیهى است، همان گونه که گفتیم، در ایّام جوانى، شوقِ جنسى و احساسات، بر روان آدمى سایه انداخته، ناخودآگاه به رفتار و سخن و نگاه جوان رنگ و لعاب دیگر مى بخشد. در این میان، التهاب و هیجان چنان به اوج مى رسد که آهنگ صدا و رفتار و حرکات را تحت تأثیر قرار مى دهد.

و اگر به این بیدارى طبیعىِ غریزه، محرّکاتِ عصر ارتباطات (فیلم و عکس و...) را ضمیمه کنیم در مى یابیم که کفِّ نفس و صبر، بسیار مشکل است و اگر این تمایلات شدید از راه صحیح و قانونى ارضا نشود، امکان انحراف جوان مى رود و این انحراف، اغلب به صورت کام جویى بدلى تجلّى مى کند که آثار مخرّبى بر روح و روان و جسم او نهاده، سلامت فرد و جامعه را به خطر مى اندازد. از جمله ى انحرافات، ابتلا به خودارضایى، هم جنس بازى، خود فروشى و چشم چرانى را مى توان نام برد.

حال باید بدانیم با طبیعت و غریزه چه رفتارى کنیم؟ آیا طبیعت حاضر است خواسته هاى خود را به تأخیر بیندازد؟ آیا تا ما آمادگى لازم را تحصیل نکردیم، غریزه ى جنسى ما را رها مى کند؟

آیا باید به خاطر خطرات ناشى از دوران بلوغ، از ازدواج سرباز زد و رهبانیّت و یا انحراف در مفاسد را پذیرفت؟

این جاست که بسیارى از دست اندرکاران امور جوانان، ازدواج را به عنوان تنها راه صحیح و کامل، پیشنهاد نموده، بر این باورند که جامعه، دولت و خانواده، باید تمام تلاشِ خود را براى تسریع در امر ازدواج جوانان معطوف سازند. خود جوانان نیز خواستار تسهیلات هر چه بیش تر در این امرند تا پاسخ گوى نیازهاى روحى و جسمى آنان باشد. بنابراین دین حیات بخش اسلام تأکید فراوانى بر ازدواج داشته، آن را مایه ى سلامت دین و روان جوان مى داند.[5] البتّه تنها بلوغ جسمى را نمى توان شرط ازدواج دانست; بلکه رسیدن به سنّ رشد نیز لازم است. شهید «مطهرى»(رحمهم الله) در این باره مى گوید:

از نظر اسلام مسلّم است که پسران اگر به سن بلوغ برسند و واجد عقل و رشد باشند، اختیاردار خود هستند.[6]

از شرایط لازم ازدواج، شناخت درست دختر و پسر از یک دیگر و رعایت شرایط همسانى در مسائل اعتقادى و خانوادگى و تحصیلات است و جوان و نوجوان مى تواند براى جبران ضعف هاى ناشى از این دوره، از کمک خانواده و مشاوران دلسوز استفاده نموده، از تجارب آنان بهره مند شود.

در پایان، خاطرنشان مى شود که نقش ازدواج در رشد و تعالىِ فکرى و روحى جوانان، نباید مورد غفلت واقع شود. ازدواج، ظرفیّت ها و استعدادهاى خفته ى جوان را شکوفا کرده، به آهنگ رشدِ آن سرعت مى بخشد. جوان با احساس مسئولیّت در رفتار و اعمال خود دقیق تر شده، سریع تر به پختگى اجتماعى مى رسد و نسبت به مسائل جامعه نیز حساس تر مى شود و با دقت و تیزبینى بیش ترى بدان ها مى پردازد.

[1]. از پرسش هاى رسیده به مرکز.

[2]. احمد احمدى، روان شناسى نوجوان و جوانان، ص 20; نماینده ى این گروه پیاژه و الون هستند.

[3]. نماینده ى این گروه، گزل مى باشد; روان شناسى نوجوان و جوانان، ص 19.

[4]. دکتر ایزدى، مسائل نوجوانان، ص 22; به نقل از روان شناسى نوجوان و جوانان، ص 118.

[5]. وسائل الشیعه، ج 14، کتاب النکاح، ص 1 ـ 30.

[6]. مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 77.


ازدواج بدون شغل.سوال: من خودم می خواستم ازدواج کنم ولی وقتی دو د

    نظر

ازدواج بدون شغل

سوال: من خودم می خواستم ازدواج کنم ولی وقتی دو دو تا چهار تا می کنم می بینم تا وقتی نرفتم سر کار محاله بتونم ازدواج کنم بابام می گه از عهده مخارجش بر میایی بسم الله! آخه من چه کار کنم.

نیاز اقتصادی و داشتن شغل و درآمد از نیازهای اساسی انسان در زندگی است، بنابراین برای مدیریت زندگی مشترک و پس از ازدواج این نیاز وجود خواهد داشت و باید به شکلی ( هر چند از طریق مساعدت والدین و...) تأمین شود، ولی برای اقدام به ازدواج نیاز نیست که حتما شغل و درآمدی داشته باشید. به این معنی که از همان لحظه عقد، نیازی به شغل ندارید و این نیاز خود را بیشتر پس از شروع زندگی مشترک نشان می دهد.
به نظر ما بهترین گزینه در شرایط فعلی اقدام به خواستگاری و فراهم نمودن مقدمات ازدواج است و این امر باعث می شود که شما انگیزه بیشتری برای دستیابی به شغل مناسب پیدا کنید زیرا باعقد بستن احساس مسؤولیت شما چند برابر می شود و همین باعث می شود که با جدیت بیشتری دنبال کسب و کار بروید.
برخی افراد فقر و نداشتن شغل مناسب را بهانه برای ازدواج نکردن، قرار می دهند. قرآن این فرهنگ را غلط دانسته و با صراحت اعلام می دارد هرکس پا به عرصه ازدواج و خانواده گذارد خداوند وضع اقتصادی او را نیز دگرگون می کند: «و أنکحوا الأیمی منکم والصلحین من عبادکم و اما یکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم: (32 سوره نور )
و مردان و زنان بی همسر را همسر دهید، و همچنین غلامان و کنیزانی را که صلاحیت ازدواج دارند. و اگر نیازمند و فقیر باشند خداوند از فضلش آنان را بی نیاز خواهد ساخت و خداوند گشایش دهنده و داناست.»
البته با به تاخیر انداختن برخی مراحل بعدی شما می توانید آمادگی اقتصادی و روحی و اجتماعی لازم را نیز پیدا نموده و خود را برای پذیرش مسئولیت آماده کنید.
دوست عزیز آنچه اهمیت دارد شناسایی فرد مناسب و اعمال تدابیر صحیح برای برخورداری از حسن سلوک با همسر و خانواده تان می باشد لذا توصیه می شود جهت خواستگاری اقدام کنید و مدتی را در عقد بمانید تا انشاالله مشکل شغل و درآمد نیز حل شود. با این روش هم ازدواج کرده و از مواهب آن برخوردار می شوید و هم فعلا نیاز به تامین اقتصادی خانواده ندارید و مدتی فرصت دارید تا در این زمنیه تلاش کنید.
جهت اطلاعات بیشتر و دقیق تر و تصمیم گیری واقع بینانه تر برای مهمترین تصمیم دوران زندگی از تدابیر زیر غفلت ننمایید
1- تفکر بیشتری داشته باشید.
2- با خانواده محترمتان به گفتگو و مشورت بپردازید.
3- از نظرات مشورتی افراد با تجربه استفاده نمایند.
4-کتاب های معرفی شده را نیز مطالعه فرمایید.
- جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، انتشارات پارسایان
- انتخاب همسر، آیت الله ابراهیم امینی، سازمان تبلیغات اسلامی
- تشکیل خانواده از سری آموز خانواده، جمعی از مؤلفان، انجمن اولیاء مربیان

مبعوث نبی اکرم آمد

    نظر

مبعوث نبی اکرم آمد

به به که چه روزخرم آمد

عیدی نبود چنین مبارک

بس عید فرا رسید بی شک

گیتی چو بهشت جاودان شد

از بعثت او جهان جوان شد

بر جمله مسلمین مبارک

این عید به اهل دین مبارک

آن ذات خجسته ی نکو را

از غیب ندا رسید او را

برخیز و به خلق رهبری کن

کای ذات نکو پیمبری کن

در کوه" حِری" پیمبری یافت

چون قدر و مقام رهبری یافت

شد خاتم انبیا"محمد(ص)"

بشنید چو این ندا محمد(ص)

با آمدنش محمدی شد

هر روح که دوراز بدی شد

آیین خدا پرستی آورد

قانون حیات و هستی آورد 

بشکست اساس بت پرستی

پیدا چو شد آن جمال هستی

بتخانه به کعبه شد مبدل

با بعثت آن نبی مرسل

بر احمد و بر علی و آلش

هر دم صلوات بر جمالش

قرآن مقدسش کتابم

صد شکر به دین آن جنابم

در سایه دین و رحمت اوست

خوشبخت کسی که امت اوست

شد ختم پیمبری به نامش

از عرش ملک دهد سلامش

بر پاکی ذات تو گواهی

ای داده زماه تا به ماهی

لولاک لما خلقت الافلاک

در شأن تو گفت ایزد پاک

یک قصه توست شام معراج

ای بر سر هر پیمبری تاج

خوشبخت کسی کز امت توست

قرآن کریم حجت توست

اسلام نبود و حق پرستی

گر زانکه تو بت نمی شکستی

بتخانه و بت به باد دادی

توحید به ما تو یاد دادی

ای خواجه کائنات دریاب

ای معنی ممکنات دریاب

دریاب که هیچکس نداریم

ما غیرتو دادرس نداریم

فریادرس و گره گشائی

ای آنکه تو یار بینوائی

امید شفاعت از تو داریم

دریاب که ما گناهکاریم

غم از دل هر که هست بردار

تنها نه منم به غم گرفتار

"شهری" است غلام آستانت

ای جان جهان فدای جانت

 


اوصاف پیامبراکرم صلوات الله علیه

    نظر
 اوصاف پیامبراکرم صلوات الله علیه

در مورد بعثت نبی اکرم حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله، سخنهای بسیاری گفته شده و شاعران، ادیبان، حکیمان و نویسندگان، هر یک به فراخور حال خود، این واقعه شگرف را به نظم و نثر کشیده اند.

اما هیچ کس مانند خاندان پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله، که در درک اسرار بعثت، یگانه همه اعصار و در شیوایی و رسایی سخن، سرآمد روزگار بوده اند، نتوانسته است حق مطلب را ادا کند و چنان که شایسته این رویداد عظیم است در مورد آن سخن گوید.

از این رو گزیده ای از بیانات گل سرسبد خاندان رسالت، امیر بیان مولا علی بن ابی طالب علیه السلام را تقدیم می نماییم.

" فتأس بنبیک الأطیب الأطهر( صلی) فان فیه أسوة ... فعند الصباح بحمد القوم السری."؛ پس به پیامبر پاکیزه و پاکت اقتدا کن، که راه و رسم او الگویی است برای الگوطلبان، و مایه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد، و محبوب ترین بنده نزد خدا کسی است که از پیامبرش پیروی کند، و گام بر جایگاه قدم او نهد.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا چندان نخورد که دهان را پُر کند، و به دنیا با گوشه چشم نگریست، دو پهلویش از تمام مردم فرو رفته تر، و شکمش از همه خالی تر بود، دنیا را به او نشان دادند اما نپذیرفت، و چون دانست خدا چیزی را دشمن می دارد آن را دشمن داشت، و چیزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، و چیزی را که خدا کوچک شمرده کوچک و ناچیز می دانست. اگر در ما نباشد جز آن که آنچه را خدا و پیامبرش دشمن می دارند، دوست بداریم، یا آنچه را خدا و پیامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداریم، برای نشان دادن دشمنی ما با خدا، و سرپیچی از فرمان های او کافی بود!.

و همانا پیامبر" که درود خدا بر او باد" بر روی زمین می نشست و غذا می خورد، و چون برده، ساده می نشست، و با دست خود کفش خود را وصله می زد، و جامه خود را با دست خود می دوخت، و بر الاغ برهنه می نشست، و دیگری را پشت سر خویش سوار می کرد. پرده ای بر در خانه او آویخته بود که نقش و تصویر در آن بود، به یکی از همسرانش فرمود، این پرده را از برابر چشمان من دور کن که هرگاه  نگاهم به آن می افتد به یاد دنیا و زینت های آن می افتم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با دل از دنیا روی گرداند، و یادش را از جان خود ریشه کن کرد، و همواره دوست داشت تا جاذبه های دنیا از دیدگانش پنهان ماند، و از آن لباس زیبایی تهیه نکند و آن را قرارگاه دائمی خود نداند، و امید ماندن در دنیا نداشته باشد، پس یاد دنیا را از جام خویش بیرون کرد، و دل از دنیا بَرکند، و چشم از دنیا پوشاند.

و چنین است کسی که چیزی را دشمن دارد، خوش ندارد به آن بنگرد، یا نام آن نزد او بر زبان آورده شود. در زندگانی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای تو نشانه هایی است که تو را به زشتی ها و عیب های دنیا راهنمایی کند، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با نزدیکان خود گرسنه به سر می برد. و با آن که مقام و منزلت بزرگی داشت، زینتهای دنیا از دیده او دور ماند.

پس تفکر کننده ای باید با عقل خویش به درستی اندیشه کند که: آیا خدا، محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به داشتن این صفتها اکرام فرمود یا او را خوار کرد؟ اگر بگوید: خوار کرد، دروغ گفته و بهتانی بزرگ زده است، و اگر بگوید: او را اکرام کرد، پس بداند، خدا کسی را خوار شمرد که دنیا را برای او گستراند و از نزدیک ترین مردم به خودش دور نگهداشت.

پس پیروی کننده باید از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کند، و به دنبال او راه رود، و قدم بر جای قدم او بگذارد، وگرنه از هلاکت ایمن نمی باشد، که همانا خداوند، محمد صلی الله علیه و آله و سلم را نشانه قیامت، و مژده دهنده بهشت، و ترساننده از کیفر جهنم قرار داد، او با شکمی گرسنه از دنیا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد، و کاخ های مجلل نساخت ( سنگی بر سنگی نگذاشت) تا جهان را ترک گفت، و دعوت پروردگارش را پذیرفت.

وه! چه بزرگ است منتی که خدا با بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر ما نهاده، و چنین نعمت بزرگی به ما عطا فرموده، رهبر پیشتازی که باید او را پیروی کنیم و پیشوایی که باید راه او را تداوم بخشیم. به خدا سوگند آنقدر این پیراهن پشمین را وصله زدم که از پینه کننده آن شرمسارم.

یکی به من گفت:" آیا آن را دور نمی افکنی؟" گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستایش می شوند.(31)

- نهاد اصلی وجود پیامبر

" حتی افضت کرامة الله سبحانه و تعالی الی محمد(ص) ... و غباوة من الأمم."؛ تا این که کرامت اعزام نبوت از طرف خدای سبحان به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم رسید. نهاد اصلی وجود او را از بهترین معادن استخراج کرد، و نهال وجود او را در اصیل ترین وعزیزترین سرزمین ها کاشت و آبیاری کرد، او را از همان درختی که دیگر پیامبران و اَمنیان خود را از آن آفرید به وجود آورد، که عترت او بهترین عترت ها، و خاندانش بهترین خاندانها، و درخت وجودش از بهترین درختان است، در حرم أمن خدا رویید، و در آغوش خانواده کریمی بزرگ شد، شاخه های بلند آن سر به آسمان کشیده که دست کسی به میوه آن نمی رسید.

پس، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیشوای پرهیزکاران، و وسیله بینایی هدایت خواهان است، چراغی با نور درخشان، و ستاره ای فروزان، و شعله ای با برق های خیره کننده و تابان است، راه و رسم او با اعتدال، و روش زندگی او صحیح و پایدار، و سخنانش روشنگر حق و باطل، و حکم او عادلانه است.

خدا او را زمانی مبعوث فرمود که با زمان پیامبران گذشته فاصله طولانی داشت و مردم از نیکوکاری فاصله گرفته، و امت ها به جهل و نادانی گرفتار شده بودند.(32)

- طبیب دوّار

" واختاره من شجرة الأنبیاء، و مشکاة الضیاء و ذؤابة العلیاء... متتبع بدوائه مواضع الغفلة، و مواطن الحیرة."؛ پیامبر(ص) را از درخت تنومند پیامبران، از سرچشمه نور هدایت، از جایگاه بلند و بی همانند، از سرزمین بطحاء(33) از چراغ های برافروخته در تاریکی ها، و از سرچشمه های حکمت برگزید. پیامبر طبیبی است که برای درمان بیماران سیار است.

مرهم های شفابخش او آماده، و ابزار داغ کردن زخم ها را گداخته. برای شفای قلب های کور و گوش های ناشنوا و زبان های لال آماده، و با داروی خود در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است.(34)

- گزینش خدا

" أرسله بالضیاء، و قدمه فی الاصطفاء ... عن یمین و شمال."؛ خدا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را با روشنایی اسلام فرستاد، و در گزینش، او را بر همه مقدم داشت؛ با بعثت او شکاف ها را پُر، و سلطه گران پیروز را در هم شکست، و سختی ها را آسان، و ناهمواری ها را هموار فرمود تا آن که گمراهی را از چپ و راست تار و مار کرد.(35)

- پارسایی پیامبر

" قد حقر الدنیا و صغرها، و أهون بها و هونها،...  و دعا إلی الجنة مبشراً و خوف من النار محذراً."؛ پیامبر(ص) دنیا را کوچک شمرده و در چشم دیگران آن را ناچیز جلوه داد. آن را خوار می شمرد و در نزد دیگران خوار و بی مقدار معرفی فرمود و می دانست که خداوند برای احترام به ارزش او دنیا را از او دور ساخت و آن را برای ناچیز بودنش به دیگران بخشید. پیامبر(ص) از جان و دل به دنیا پشت کرد، و یاد آن را در دلش میراند. دوست می داشت که زینت های دنیا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن لباس فاخری تهیه نسازد، یا اقامت در آن را آرزو نکند، و برای تبلیغ احکامی که قطع کننده عذرهاست تلاش کرد، و امت اسلامی را با هشدارهای لازم نصیحت کرد، و با بشارت ها مردم را به سوی بهشت فراخواند و از آتش جهنم پرهیز داد.(36)

- قرارگاه پیامبر(ص)

" مستقرة خیر مستقر، و منبته اشرف منبت... و صمته لسان."؛ قرارگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بهترین قرارگاه و محل پرورش و خاندان او شریف ترین پایگاه است. در معدن بزرگواری و گاهواره سلامت رشد کرد، دل های نیکوکاران شیفته او گشته، توجه دیده ها به سوی اوست. خدا به برکت وجود او کینه ها را دفن کرد و آتش دشمنی ها را خاموش کرد. با او میان دلها الفت و مهربانی ایجاد کرد و نزدیکانی را از هم دور ساخت. انسان های خوار و ذلیل و محروم در پرتو او عزت یافتند، و عزیزانی خودسر ذلیل شدند. گفتار او روشنگر واقعیت ها، و سکوت او زبانی گویا بود.(37)

- مصلح جامعه بشریت

" فصدع بما أمربه، و بلغ رسالات ربه... والضغائن القادحة فی القلوب."؛ پیامبر اسلام (ص) آنچه را که به او ابلاغ شد آشکار کرد، و پیام های پروردگارش را رساند. او شکاف های اجتماعی را به وحدت اصلاح، و فاصله ها را به هم پیوند داد و پس از آن که آتش دشمنی ها و کینه های برافروخته در دل ها راه یافته بود، میان خویشاوندان یگانگی برقرار کرد.(38)

پس از بیان این تفاسیر در باب بعثت، دریافتیم که پیامبران با تعالیم و برنامه های خود، روح و روان ما را که با یک سلسله صفات عالی روحیات و احساسات پاک، عجیبن شده است را به مقتضای فطرت باز می گردانند.

پبامبران وظیفه دارند که احکام فطرت و وجدان را برای انسان بازگو نمایند و او را به صفاتی که در خود نهفته است متوجه سازد. مربیان الهی با نور وحی و برنامه ای صحیح شرایط رشد و نمو را برای انسان فراهم می سازند و انحرافات را تعدیل می نمایند. و در یک کلام انسان را به تکامل که هدف خدا از خلقت بوده است، می رسانند و او را در مسیر صحیح خدایی قرار داده تا طی طریق نماید که سعادت بشر در آن نهفته است