سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

رهنمـودهـاى تـربیتـى امـام کـاظم(ع)

    نظر
http://www.ParsiBlog.com/PhotoAlbum/saidgodari/16.jpg
رهنمـودهـاى تـربیتـى امـام کـاظم(ع)

آنچه در امر تربیت مهم و اساسى است ارائه شیـوه هاى اطمینان بخـش تربیتـى است که ضمـن در برداشتـن همه ابعاد زندگى انسان او را به سعادت حقیقى که همان مقام قرب الهى است نائل گرداند و بـى شک چنیـن شیـوه هاى تربیتـى جز از سیره قـولى و عملـى اسـوه هاى راستین دین یعنـى معصـومین(علیهم السلام) میسـر نیست. بـدیـن جهت ضرورى مـى نمایـد که زنـدگـانـى معصـومیـن(علیهم السلام) را بطـور کـامل و دقیق از منظر تربیت نگریست و از خلال سیره رفتارى و گفتارى آنها تربیت صحیح را عرضه نمـود. در ایـن مقاله تلاش بر آن است که گـوشه هایـى از سیره امام کاظم(ع) در تربیت فرزندان را هر چند ناقص به تصویر بکشانیم.
گام نخست در تربیت از ویژگیهاى انحصارى اسلام نگاه عمیق و ریشه اى به امـر تـربیت است, از دیدگاه اسلام زمینه هاى تربیت را نه از لحظه تـولـد که از مدتها قبل باید فراهـم نمـود, از بزرگتریـن اهـداف ازدواج تـربیت فـرزنـدان صالح و شایسته است, ازدواج تنها یافتـن شریک در زندگى مشترک و پیـوند ساده میان زن و مرد نیست بلکه مرد بایـد مادرى شایسته و زن پـدرى لایق براى فرزندان آینده خـود بـرگزینـد امام کاظم(ع) فرمـوده است: ... واختاروا لنطفکـم ... براى نطفه هاى خـود انتخاب کنیـد [مادران شایسته اى براى فرزندان آینـده تان برگزینید] و نیز آن حضرت ویژگیهایـى را براى انتخاب همسر فرمود که رعایت آنها شرط مـوفقیت در زندگى آینده است, برخى از این معیارها عبارتند از:
صالح بـودن آن حضرت از پیامبر اکرم(ص) نقل مى کند که رسـول خدا(ص) فرمود: خداوند فایده اى بهتر از همسر صالحه به انسان نداده تا وقتـى او را مى بیند خـوشحال گردد و هر گاه شوهر خارج از منزل است خـود و مال شـوهـر را حفظ نمایـد. همچنیـن آن حضرت دعایى را به اصحاب تعلیـم دادند که از خداوند طلب همسر صالح و مهربان کنند (اللهم ارزقنـى زوجه صالحه ودودا ...) و سفارش کردند که ایـن دعا را بعد از نماز و قرائت سـوره فاتحه و یـس بخـوانند. کفو بودن همشاءن بـودن والدیـن, در تربیت اولاد نقـش بسزایى دارد, چنانچه والدیـن از نظر سطح سـواد و فرهنگ و مسائل اخلاقى و اعتقادى به هـم نزدیک نباشند دچار تضاد و ناهماهنگى در تربیت خواهند شد و تربیت مطلـوب حاصل نخـواهد گشت. امام کاظم(ع) در حـدیثـى مـى فرماید: وانکحـوا الاکفاء ... با همسرانى که همسطح و کفـو شما باشند ازدواج کنید ... عاطفه همسر فرزند بیـش از هر چیز بویژه در دوران کـودکـى نیاز به محبت دارد, با محبت بـودن همسر از دو جهت اهمیت دارد از طرفى کانون خانـواده را صفاى بیشتر مى بخشد و باعث نیرو و تـوان بیشتر مدیر خانواده یعنى شـوهر مى گردد و از طرف دیگر فرزندان تشنه محبت, خـود را از چشمه زلال محبت سیـراب و روان آنها را طـراوت مـى بخشـد. امام کاظم(ع) در دعایى که به اصحاب تعلیـم دادند طلب همسر ودود و باعاطفه زیاد را از خـداوند, سفارش نمـودند. عفاف و پاکدامنى همسر عفاف و پاکـدامنـى از معیارهاى ضرورى انتخاب همسر است; زیرا فرزندان طیب و پاکیزه از دامان مادران پاکـدامـن و با عفت پرورش خواهند یافت.
امام کاظم(ع) از رسـول خـدا(ص) نقل مـى کند که فرمـود: با زنان فلان طایفه ازدواج کنیـد زیـرا آنها با عفت هستنـد و زنان آنان نیز با عفتنـد و با زنان فلان طایفه ازدواج نکنید زیرا آنان با عفت نیستند و زنانشان نیز با عفت نخـواهنـد بـود و نیز على بـن جعفر مى گوید از برادرم سوال کردم آیا استفاده از شیر زنى که از راه زنا بچه زاییده صلاح هست؟
فـرمـود: استفاده از شیر او و شیر دختـر او که از زنا متـولـد شـده صلاح نیست. امام هفتم(ع) بیش از آنکه دیگران را به انتخاب همسر شایسته توصیه کند خود بدیـن امر اساسى اهمیت مى داد و براى فرزندان خـود مادران صالح و شایسته انتخاب نمـود, نکته قـابل تـوجه اینکه هـر کـدام از همسـران ایشـان که از نظر تقـوى و فضیلت برجسته تر بـودند فرزندان بلند مرتبه ترى داشتنـد براى نمـونه به منزلت دو نفر از همسران آن حضرت اشاره مى کنیم:
1 ـ مادر امام رضا(ع) از عون بـن محمد کندى روایت شده که مـن مردى را آگاهتر از على بـن میثم به کارهاى ائمه(علیهم السلام) و ازدواجشان ندیدم او مى گفت که حمیده مصفاه مادر حضرت ابوالحسن موسى بـن جعفر(ع) که از اشراف و بزرگان عجم بود کنیزى خرید و اسـم آن تکتـم بود و او در عقل و دین و احترام به حمیده بهتریـن زن بـود بطـوریکه به احترام حمیده هیچگاه در مقابل او نمـى نشست, حمیـده به فرزنـدش گفت:
پسرم مـن کنیزى بهتر از تکتـم سراغ ندارم و شکـى ندارم اگر فرزنـدى داشته باشـد خداوند او را پاکیزه مى گرداند و مـن این کنیز را به تو بخشیدم, درباره او سفارش به نیکـى کـن, آنگاه که حضرت رضا(ع) از آن بانـو متـولد شـد او را طاهره نامید, نوزادش سالـم بود و از او شیر زیادى مى خورد, آن بانو درخواست کرد دایه اى بگیرند که در شیر دادن به او کمک کند. از او پرسیدند مگر شیر تـو کم شده؟ گفت شیرم کـم نشده اما مـن اوراد, اذکار و عبادتهایـى داشتـم و از هنگامـى که فرزندم به دنیا آمد, کمتر به آنها مـى رسـم. 2 ـ ام احمد (مادر شاهچراغ) ام احمد تنها زنى است که امام کاظم(ع) در وصیتنامه خـود از او یاد مـى کنـد, مـرحـوم مجلسـى درباره او مى نویسد:
مادر احمـد از زنان مـورد احترام بـود و امام کاظم(ع) علاقه شـدیـدى به او داشت, هنگامى که حضرت مـى خـواست از مـدینه به سـوى بغداد حرکت کند, ودیعه هاى امامت را پیش او سپرد و فرمـود: هرگاه کسى پیـش تـو آمد, در هر وقتـى از اوقات که باشد و این امانت را از تو طلب کرد, بدان که من به شهادت رسیدم و او جانشین بعد از مـن و امامـى است که اطاعت او بـر شما و دیگران واجب است. اولیـن نیکـى به فرزنـد انتخاب نام نیکـو از حقـوق فرزنـد بـر والـدیـن و نشانه احترام و اهمیت آنها به آینده فرزند مى باشد. نام علامتـى است که فرزند آن را تا پایان عمر به همراه دارد اگر نیکـو باشد مایه سرور و شادى فرزند و اگر ناپسند و زشت باشـد باعث انـدوه و حسرت او مى گردد. موسى بـن بکر از امام کاظم(ع) نقل مى کند که فرمـود: اولیـن کار نیک پدر براى فرزند ایـن است که نام نیکو برایـش انتخاب نماید. در حدیث دیگرى آن حضرت بـرخـى از اسامى نیکـو را ذکر مى نماید. سلیمان جعفرى مـى گـویـد از حضرت کاظم(ع) شنیدم که فرمود: خانه اى که یکى از اسمهاى محمد, احمد, على, حسـن, حسین, جعفر, طالب و فاطمه در آن باشد فقر در آن داخل نمى شـود. اهمیت نام نیکـو بدان حد است که گاهى حضرت از نامهاى ناپسند نهى مى فرمـود و حتى در کـودکى نسبت به آن حساس بـود: یعقـوب سراج نقل مـى کند که بر حضرت ابـى عبدالله (امام صادق)(ع) وارد شـدم در حالیکه بـر بالیـن فرزنـدش (امام کاظم(ع) ایستاده بـود و مـوسـى(ع) در گاهـواره جاى داشت و حضرت با او نجـوى مى کرد و آهسته سخنانى مـى گفت آنقدر تاءمل کردم تا سخنانـش با فرزند تمام شد, آنگاه فرمـود: نزدیک بیا و سلام کـن, رفتـم و سلام کردم, آن طفل با بیانى فصیح و روشـن جـواب سلام مرا داده و فرمود: برو و نام دخترت را که دیروز[ حمیراء] نام نهاده اىe غeیe eدe, به درستـى ایـن نامى است که خـداونـد را به غضب مـىآورد, آنگـاه حضـرت صـادق(ع) به مـن فـرمود:
زود برو و آنچه مـوسى(ع) گفت عمل کـن تا کامیاب شـوى, سپـس مـن نام دخترم را از حمیراء تغییر دادم. سیره عملـى امام کاظم(ع) گـواه صادقـى بر اهمیت نام نیکـو براى فرزندان است, آن حضرت با کثرت فرزنـدان براى آنها نام نیکـو برگزید و حتـى در مواردى اسامى مشترک انتخاب نمـوده و با پسـوند اکبر, کبرى, وسطى و صغرى آنها را از هـم جدا مى کرد. مرحـوم مجلسى در بحارالانـوار تعداد فرزندان آن حضرت را 37 نفـر ذکـر مـى کنـد و از اسـامـى آنـان چنیـن یـاد مـى کنـد:
الف) پسران: على (رضا(ع), ابراهیـم, عباس, قاسـم, جعفر, اسماعیل, هارون, حسـن, احمـد, محمـد, حمزه, عبـدالله, اسحـاق, عبیـدالله, زیـد, حسیـن, فضل و سلیمـان.
ب) دختـران: فـاطمه کبـرى, فاطمه صغرى, رقیه, حکیمه, ام ابیها, رقیه صغرى, کلثـوم, ام جعفـر, لبـانه, زینب, خـدیجه, علیه, آمنه, حسنه, بریهه, عائشه, ام سلمه, میمـونه و ام کلثـوم. همچنیـن از عمده الطالب, ابراهیم اکبر و ابراهیـم اصغر را نقل مى کند. علاوه بر مرحـوم مجلسـى برخـى, نامهاى مشترک دیگرى را چـون زینب, زینب الکبرى, خدیجه, خدیجه الکبرى, ام کلثوم الکبرى, ام کلثـوم الـوسطى و ام کلثـوم الصغرى را بـراى فرزندان امام کاظم(ع) ذکر کرده انـد. عقیقه و ولیمه فرزنـد عقیقه و ولیمه علاوه بر آثار اجتماعى چـون اطعام فقراء و مـومنیـن, بـراى کودک نیز موثر خواهد بـود; زیرا از طرفى نشانه احترام والدیـن به کودک است و از طرف دیگر به منزله تاءمیـن و حفظ سلامتـى فرزند است. از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: کل مـولـد مرتهن بالعقیقه: هر نـوزادى در گروه عقیقه است. اهمیت عقیقه تا بـدانجاست که امام کاظم(ع) فرمـود: هنگام تـولـد فرزنـد عقیقه بـراى او واجب است, تعبیـر به وجـوب هـر چنـد از نظر فقهى واجب شـرعى نیست و عقیقه یک عمل مستحبـى است, اما نشانه اهمیت آن مى باشد. در مـورد ولیمه, على بـن حکـم از بعضى اصحاب نقل مى کند که امام کاظم(ع) براى بعضى فرزندانـش ولیمه داد و اهل مدینه را تا سه روز از اقسام فالـوده ها (غذاى معمـول آن زمان) در دیگهاى بزرگ در مساجد و برزنها طعام دادند, بعضـى از اهل مـدینه به خاطر ایـن کار بر حضرت عیب گرفتنـد, خبر به گـوش حضرت(ع) رسیـد, فرمـود: خـداوند هیچ چیزى را به پیامبـرى نـداده الا اینکه مانند آن را به پیامبر[ خاتـم] عطا کرده و بلکه به او چیزهایى داده که به دیگران نداده است, به سلیمان فرمـود (هذا عطائنا فامنـن او امسک بغیر حساب) محمـد(ص) فـرمـود:
(ما اتیکم الرسـول فخذوه و ما نهیکـم عنه فانتهوا) هر آنچه پیامبـر به شما آمـوخت فـرا گیرد و عمل کنیـد و از آنچه شما را منع کرده پـرهیز نمایید. احترام به فرزند افراد نسبت به رعایت ادب و احترام دیگران متفاوتنـد, برخـى به نحـو شایسته اى نسبت به دیگران رعایت ادب و احترام مـى نماینـد و در اصل احترام و ادب فرقى میان بزرگترها و کوچکترهاى اعضاى خانواده خـود و دیگران قایل نیستند, برخى دیگر در خارج از کانون خانواده خویـش و نسبت به دیگران بسیار مودب مـى نمایند و چه بسا به رعایت ادب و احترام شهرت یافته اند اما در کانون خانـواده خـویـش چنان احترامـى را لازم نمـى داننـد و رفتار و گفتارى مـودبانه و محتـرمانه آنچنان که مـى بایست در مقابل فـرزندان خـود ندارنـد, عده اى دیگـر هستنـد که فقط بزرگترها را شایسته رعایت ادب و احترام مى دانند و به کـودکان وقعى نمى نهند و با پندار خود آنان را بچه مى انگارند غافل از آنکه گرچه ما آنان را کودک مى پنداریـم اما آنان خود را کوچک و کـودک نمـى پندارند بلکه در حد فهم خـود تصـور بزرگـى از خـویشتـن دارند, باید دانست که رعایت ادب و احترام صرفا نه در خارج منزل شایسته است و نه هـم فقط نسبت به بزرگترها بایسته, بلکه همچنانکه احتـرام به بزرگتـرها لازم است و شایسته نسبت به کوچکتـرها نیز ضـرورى است و بایسته زیـرا کـودک ادب و احتـرام را در آمـوزشگاه خانـواده فـرا گرفته و آن را در صحنه اجتماع به نمایـش مـى گذارد. از سلیمـان بـن حفص مـروزى نقل شده که گفت:
مـوسـى بـن جعفر فرزند خـود علـى را (رضا) نامید و هر زمان که نام او را بدون خطاب به او بر زبان جارى مى کرد, مى فرمود: بگویید فرزند من رضا, نزد مـن بیاید و به فرزند خود (رضا) چنیـن گفتـم و فرزند مـن رضا چنان گفت و هرگاه آن جناب را مخاطب قـرار مـى داد, مـى فـرمـود: یا ابـالحسـن(). امام(ع) نه تنها در زمان حیات فرزندان آنها را احترام مـى نمـود که بعد از مرگ آنها نیز براى آنها احترام قائل مـى شد و ایـن رفتار براى فرزندانى که در قید حیات بـودند بسیار جالب و با اهمیت بـود. یـونـس بـن یعقـوب نقل مى کند هنگامى که امام مـوسـى(ع) از بغداد به مدینه بـرگشت, فـرزنـد او در (فیـد) وفـات یافت.
حضرت او را در همانجا دفـن نمـود و به بعضى از دوستانـش سفارش کرد که قبر او را با گچ بسازند و نام او را بر لـوحـى نـوشته, بر قبرش بگذارند. فرزندان و محبت فـرزنـدان گلهاى بـوستان زنـدگینـد و کام تشنه آنها جز با محبت والـدیـن سیـراب نمـى گردد, هر نـوع کـوتاهى در سیراب نمـودن آنها اثرى جز پژمرده شدن ایـن گلهاى معطر به دنبال ندارد, برخـى والدیـن از نقـش محبت در رشد معنـوى و حتـى جسمانـى فرزندان خـود غافلند و کمتر به اهمیت و تاءثیر سحرآمیز آن تـوجه دارند در حالـى که محبت داروى شفابخـش بسیارى دردهاست, بسیارى از ناسازگاریها و پـرخـاشگـریهاى فرزندان را با محبت مى تـوان پیشگیرى نمود, نکته مهم در محبت و عاطفه به فرزندان اظهار و ابـراز آن است چه بسـا والـدینـى که فـرزنـدان خـود را بسیـار هـم دوست مى دارند, اما کمتر این عاطفه قلبـى خـود را ابـراز مـى کننـد. از بهتریـن شکلهاى اظهار محبت در آغوش گرفتـن و بـوسیدن فرزند در کودکى و هدیه دادن در نوجـوانى و جـوانى است. مفضل بن عمر نقل مى کند که بر مـوسى بـن جعفر(ع) وارد شدم در حالیکه فرزندش علـى(ع) در کنارش نشسته بود و او را مى بـوسید و زبان او را مـى مکید و او را بر شانه خود مى گذاشت و او را به خـود مى چسباند و مـى فرمـود: پـدر و مادرم به فداى تو باد چقدر خوشبو و پاکیزه است بـوى تو و چقدر خلقت تـو پاک و طاهر است و چقدر فضل تو ظاهر است ...

زادگاه امام کاظم(ع)

زادگاه امام مـوسـى بـن جعفـر روستاى بزرگـى به نام ابـواء است که در کنار منطقه (ودان) (بیـن مکه و مـدینه و 19 میلـى سقیـا و 27 میلـى جحفه) واقع است.(1) حموى در کتاب یاقوت(2) مى نویسد:
کـوهى در همان نواحى به ایـن نام وجـود دارد. برخى دیگر ابـواء را به معناى محل گرد آمدن سیلابها و گردهمایى گروههاى مختلف مردمى دانسته اند.(3) ایـن منطقه علاوه بـر اینکه محل تـولـد امام کاظم(ع) است, از جهت تاریخـى اتفاقات مختلفـى را نیز شاهد بـوده است از جمله; قبر آمنه بنت وهب, مادر حضرت محمـد(ص) که هنگام مراجعت از مـدینه به مکه در سـال 46 قبل از هجـرت وفـات یـافت, در آنجاست.
نقل است که وقتى گروهى از قریـش براى خونخواهى شهداى خـود به منطقه بدر رسیدند, خواستند این قبر را نبـش کنند اما ابوسفیان پس از مشورت با بزرگان قریش از ایـن کار منصرف شد.(4) ابـن سعد نیز در طبقات مى نـویسد: پیامبر در واقعه حدیبیه بر سر قبر آمنه در ابـواء آمد و بر آن گریست و قبر را بازسازى کرد.(5) همچنین نخستیـن غزوه پیامبـر در ایـن منطقه اتفاق افتـاد.(6) نزول آیاتـى از قـرآن از جمله آیه تیمـم (نسـاء 43/4) نیز درایـن منطقه اتفـاق افتاد.(7)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پى نوشت ها:
1 ـ ابـن رسته 178/7 ـ حمـدالله مستـوفـى(ص15) فـاصله سقیـا و ابـواء را 29 میل و همـدانـى (300ـ301) فـاصله بیـن ابـواء و جحفه را 23 میل ذکـر مـى کنـد.
2 ـ یاقوت, 1 / 100.
3 ـ همان.
4 ـ واقدى, 1 / 206.
5 ـ ابن سعد 1 / ;116 قمى 1 / 44.
6 ـ ابن هشام 2 / ;8 بخارى5 / 1.
7 ـ ابن سعد 8 / ;75 ابن حنبل 1 / 220.