عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

مدعیان دروغین

    نظر

مدعیان دروغینv

مقدمه

برگرفته از آثار آیة الله سید محمد کاظم قزوینی


 

سخن از امام مهدى علیه السلام و اعتقاد به وجود گرانمایه او مساءله جدید یا پدیده نوظهورى نیست بلکه ریشه قرآن دارد و سابقه تاریخى آن به عصر رسالت باز مى گردد.
این اندیشه پویا و عقیده راسخ از زمان پیامبر و امامان نور علیهم السلام تاکنون همواره در جامعه اسلامى ثابت و استوار بوده است .
در آغاز کتاب برخى از آیات قرآن را که به وجود گرانمایه حضرت مهدى علیه السلام تاءویل و تفسیر گردیده است به همراه نویدهایى از پیامبر و امامان نور علیهم السلام آوردیم و روشن شد که این آیات و روایات از ظهور مهدى نجاتبخش در واپسین حرکت تاریخ و آینده جهان سخن مى گوید و با صراحت از شکوه و اقتدار و جایگاه والا و بى نظیر او پیام مى دهد به گونه اى که در تاریخ اسلام هیچ شخصیتى از نظر اقتدار و شکوه و برخوردارى از امکانات و حاکمیت بر کرده زمین پس از ظهور همانند او یافت نمى شود.
این واقعیت بخاطر انبوه روایاتى که در مورد آن حضرت و ابعاد شخصیت والا و ظهور و نقش بى نظیر اصلاحى او آمده است به گونه اى در جامعه اسلامى مشهور و معروف شده بود که هیچ کس جراءت و جسارت انکار آن را نداشت و مساءله مهدویت براى جامعه اسلامى ، یک مساءله قرآنى و روایى و شناخته شده و قطعى بخاطر استوارى این واقعیت عقیدتى و دینى در جامعه اسلامى بود که در تاریخ اسلام ، از یک سو با شخصیتهایى روبرو مى شویم که طرفداران افراطى آنان براى پیشرفت دنیوى و سیاست خویش آنان را به عنوان مهدى نجاتبخش مطرح ساختند و از دگر سو با عناصرى آشنا مى شویم که بر اثر انگیزه هاى جاه طلبانه ، وسوسه قدرت و شهرت و دنیاطلبى ، به دروغ ادعاى مهدویت نموده و خود را همان مهدى نجات بخشى که قرآن و روایات نوید آمدن او را داده است معرفى کردند.
شمار اینها طبق برخى آمارها به 50 نفر رسیده است و نکته در خور یادآورى در رابطه با این مدعیان دروغین این است که اینها به اعتبار بر چهار دسته قابل تقسیم اند:
1- گروهى از اینان از نظر نسب هویت ، هدف و مذهب ناشناخته اند.
2- گروهى با کارهاى جنون آمیز خوى خود را از نظرها ساقط کردند.
3- برخى نام و نشان و دعوت و پیروانشان از صفحه روزگار به گونه اى محو شده است که نشانى از آنها نیست .
4- و برخى نیز مرده اند اما نام و یادى از آنان هست که ما، در این بخش نظرى گذرا به زندگى و عملکرد دجالگرانه شمارى از آنان که در تاریخ بدین عنوان شهرت یافته اند خواهیم افکند.

سه گروه مدعى مهدویت
الف : گروه اول

 

کسانى که در تاریخ بدین عنوان شهرت یافته اند به اعتبارى بر سه گروه قابل تقسیم اند:
1- کسانى که دیگران روى انگیزه هاى خاصى ، آنان را ((مهدى )) نجات بخش خواندند.
2- کسانى که به انگیزه جاه طلبى و قدرت خواهى چنین ادعاى دروغینى نمودند.
3- کسانى که طبق نقشه استعمار و به اشاره بیدادگران ، به چنین دجالگرى و فریب دست یازیدند و بیشرمانه خود را مهدى نجات بخش ، معرفى کردند.
از تاریخ این واقعیت دریافت مى گردد که برخى از کسانى که مهدویت بدانان نسبت داده شده است ، نه از سوى خود آنان سرچشمه گرفته و نه خود بدان ادعا راضى بودند، بلکه یاران و پیروان آنان چنین عنوانى را به آنها داده و این اندیشه را در آن روزگاران در میان گروههایى و در مراکزى گسترش دادند. البته بجا بود که خود آنان چنین ادعاهاى دروغین و نسبتهاى نادرست را بشدت نفى کنند. اما روشن نیست که چرا خود آنان در برابر این عنوان ساختگى ، فریاد اعتراض بلند نکردند و پیروان آنان کوشیدند تا برخى علائم و نشانه هاى حضرت مهدى علیه السلام را که در انبوه روایات آمده است به چهره ها تطبیق و تفسیر نمایند.
براى نمونه از این گروه مى توان بدین چهره ها اشاره کرد:
1- محمد حنفیه
در روایاتى که از پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله در مورد امام عصر علیه السلام رسیده است از جمله این روایت است که مى فرماید:
((ان المهدى اسمه اسمى ....))
یعنى :
مهدى نجات بخش ، همنام من است .
یاران و پیروان ((مختار)) با چنگ انداختن به این روایت پیامبر، ((محمد حنفیه )) را مهدى نجات بخش ‍ عنوان دادند و روایت را بدو منطبق ساختند.
با اینکه پیامبر صلى الله علیه و آله در دهها روایت ، نشانه هاى دیگرى را براى آن حضرت برشمرده است که جز خود آن گرامى ، همه فاقد آن نشانه ها و علائمند.
به قول شاعر عرب باید به آنان گفت :
((قل للذى یدعى فى العلم فلسفة
حفظت شیئا و غابت عنک اشیاء))
به آن عنصر گزافه گو که در قلمرو دانش ، ادعاى ژرف نگرى مى کند و مى پندارد همه چیز را مى فهمد، بگو! تو چیزى را حفظ کرده اى اما چیزهایى از نظرت غایب شده است و آنها را نمى دانى .
2- زید، فرزند امام سجاد
در روایت دیگرى از پیامبر صلى الله علیه و آله آمده است که :
((ان المهدى من ولد الحسین و انه یخرج بالسیف و انه ابن سبیة .))
(1)
یعنى :
مهدى علیه السلام از فرزندان حسین علیه السلام است و او با شمشیر بپا مى خیزد و مادرش بهترین کنیزان خواهد بود.
هنگامى که ((زید)) فرزند امام سجاد بر ضد دستگاه پلید امویان قیام کرد، پیروان او ادعا کردند که او همان مهدى نجات بخش است ، چرا که اولا از نسل حسین علیه السلام است و ثانیا شهامتمندانه قیام کرده و ثالثا از سوى مادر، فرزند اسیر است .
اما آنان از یاد بردند که پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله در انبوه روایات در نوید از مهدى علیه السلام و ترسیم نشانه هاى او از جمله فرمود:
((الائمة بعدى اثنا عشر، تسعة من صلب الحسین ، تاسعهم قائمهم .))
(2)
یعنى :
امامان پس از من دوازده نفرند، نه نفر آنان از نسل فرزندم حسین خواهند بود و نهمین آنان قائم آل محمد است .
و جناب زید، نهمین امام از نسل پاک حسین علیه السلام نبود تا مهدى نجات بخش باشد.
اما پیروان انقلابى زید، بخاطر جلب توجه توده ها و تسخیر عواطف و احساسات مذهبى و به انگیزه هاى نفسانى خویش ، به این ادعاى دروغین دست یازیدند.
و هنگامى که زید به شهادت رسید و به دار آویخته شد یکى از شعراى اموى تبار ضمن اشعارى ، آنان و ادعایشان را به باد تمسخر گرفت که :
((صلبنا لکم زیدا على جذع نخلة
ولم نر مهدیا على الجذع یصلب ))
یعنى :
قهرمان شما زید را بر شاخه نخل به دار آویختیم و هرگز ندیده بودیم که مهدى نجات بخش خود به چوبه دار آویخته شود.
و بدینوسیله این عنصر کینه توز و بد زبان ناسزاگویى و شماتت ، به زید شهید، به اصل اندیشه و عقیده به مهدى علیه السلام که ریشه قرآن و روایى دارد، اهانت روا داشت و اصل مهدویت را به باد تمسخر گرفت .
و سرانجام مذهب ((زیدیه )) بوجود آمد و از آن روزگار تاکنون به حیات خویش ادامه داد که پیروان آن بیشتر در ((یمن )) هستند و متاءسفانه از مذهب شیعه و راه و رسم اهل بیت علیهم السلام جدا شده و در فقه و اصول و فروع و از مذاهب دیگرى پیروى مى کنند.
زیدیها، متاءسفانه در برابر امامان معصوم علیهم السلام مواضع ناستوده و ناپسندى دارند که بسیار شایسته است به اصل و نسب و اصالت خویش باز گردند و در مذهبشان به راه و رسم و مذهب پاک پیامبر صلى الله علیه و آله تمسک جویند، به راه و رسم آسمانى و افتخار آفرین کسانى که خدا و پیامبرش به همگان ، فرمان پیروى از آنان را داده اند؛ به همان مذهبى که در آغاز راه بر آن بودند، به مذهب شیعه و امامان معصوم علیهم السلام .
3- محمد بن عبدالله محض
پس از گذشت سالها زید، فرزند امام سجاد علیه السلام ، محمد، فرزند عبدالله که به ((محمد بن عبدالله محض )) معروف گردید، دیده به جهان گشود. او را نواده هاى حضرت مجتبى علیه السلام بود به همین جهت فرصت طلبان و عناصر زورپرست با استفاده از فرصت ، او را مهدى نجات بخش لقب دادند و یک روایت ساختگى را که مى گوید:
((المهدى .... و اسم ابیه اسم ابى ....))
یعنى :
مهدى از فرزندان من است ، نام او نام من و نام پدرش نام پدر من است ...
آرى ! آنان این روایت ساختگى را بر او تطبیق کردند، با اینکه مى دیدند این روایت با صدها روایت مسلم و قطعى مخالفت است که حضرت مهدى علیه السلام را، فرزند حضرت عسکرى و دوازدهمین جانشین پیامبر صلى الله علیه و آله و نهمین امام از نسل حسین علیه السلام معرفى مى کند.
(3)
اما فرصت طلبان با وانهادن همه روایات پیامبر صلى الله علیه و آله به این روایت ساختگى چنگ انداختند و آن را به ((محمد بن عبدالله محض )) تطبیق دادند و آنگاه او را ((نفس زکیه )) نامیدند و برخى از مردم نیز با او دست بیعت فشردند.
خنده دار اینکه پدر او نیز با پسرش به عنوان بیعت با مهدى نجات بخش دست بیعت داد. و نیز کسانى که با او دست بیعت فشرد ((منصور دوانیقى )) بود که پس از تشکیل حکومت عباسى ، بیعت خویش را نقض کرد و پایه هاى مهدویت محمد بن عبدالله نیز فرو ریخت .

ب : گروه دوم

 

اینان کسانى بودند که به انگیزه هاى فریبکارانه و جاه طلبانه ادعاى مهدویت نمودند و براى جلب عواطف و احساسات ، تسخیر دلها و قلبها و بدست آوردن قدرت و عظمت به دروغ و دجالگرى ، خود را مهدى نجاب بخش ‍ معرفى کردند.
این گروه بسیارند، از جمله آنان ((مهدى عباسى )) است ، پدرش منصور دوانیقى ادعا کرد که پسرش مهدى عباسى ، همان مهدى موعود است ، با اینکه این عنصر فریبکار پیش از این ادعا، به محمد بن عبدالله محض ، به عنوان مهدى نجات بخش دست بیعت فشرده بود و او را مهدى نجات بخش مى دانست .
راستى که رسواییهاى فرصت طلبان و دنیاپرستان و فریبکاران را تماشا کن و بنگر که آنان چگونه با عقاید و اندیشه ها و مفاهیم مقدس ، بر اساس هواى دل خویش و طبق شرایط و اوضاع ، بازى مى کردند! و هر چند گاهى یکى از آنان طبق هواها، کششها و تمایلات خویش با دستاویز ساختن این اصل عقیدتى و دینى ، ظهور مى کرد و به دروغ خود را مهدى نجات بخش عنوان مى ساخت .
شگفتا! از بى حیایى این گروه و گزافه گویى اینان که چگونه آشکارا در برابر خدا و خلق به این دروغ رسوا و فصاحت بار، دست مى یازیدند با اینکه خود به خوبى مى دانستند که ادعایشان دروغى رسوا بیش نیست ، چرا که امام مهدى علیه السلام را که پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان اهل بیت علیهم السلام نوید آمدنش را دادند، داراى صفات ویژه و نشانه ها و علائم خاص و ویژگیهاى مشخص و معین و معلومى است که هیچ دجال و دروغ پردازى نمى تواند آن روایات و آن ویژگیها را بر خود منطبق سازد و خود را بجاى آن امام راستین جا بزند.
مشهورترین ویژگیهاى آن حضرت این است که : او در نقش اصلاحگرى بى نظیر است که زمین را سرشار از عدل و داد مى کند آن هم پس از آنکه از ظلم و بیداد لبریز گردد.
اینک باید پرسید که : ((آیا این دروغ پردازان توانستند چیزى از ستم و بیداد جهانى را که جامعه ها و تمدنها و کران تا کران گیتى را فرا گرفته است ، از میان بردارند؟))
و عجیب تر از این فریبکاران ، آن ابلهانى بودند که ادعاهاى پوچ و دروغین اینان را باور نمودند و به آنان و بافته هاى خرافیشان دل بستند با اینکه مى دیدند که روایات رسیده از پیامبر و امامان نور علیهم السلام در این مورد، بر این فریبکاران هرگز تطبیق نمى کند.
این بلاهت و آفت پذیرى برخى ، هر دلیلى داشته باشد، یک دلیل آن فقدان اندیشه و عقیده صحیح و فقر فرهنگى و دینى است که این آفت پذیران بدان گرفتار بوده ، و از آن رنج مى برند. و به همین دلیل هم با هر صدایى هم آوا مى شوند و با هر بادى به راه مى افتند.