مهدى در قرآن مقدمه
برگرفته از آثار آیة الله سید محمد کاظم قزوینی
قرآن کتاب پرشکوه خداست . کـتـابـى اسـت کـه نـه کـتـابـهـاى آسـمـانـى پـیـشـیـن آن را خـدشـه دار و باطل مى سازد و نه واقعیتهاى آینده .(62) بـیـانـگـر هر چیزى است (63) و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در (این ) کتاب روشن و روشنگر آمده است .(64) در ایـن کـتـاب از هیچ چیز فروگذار نشده (65)... آخرین پیام آسمان به زمین و زمان است همانگونه که اسلام ، آخرین دین آسمانى و آخرین برنامه زندگى است . بـا ایـن وصـف ، آیـا براستى مى توان فکر کرد که قرآن در مورد این رخداد بزرگ ، که عمیقترین و وسیعترین دگرگونى حیات انسان شناخته مى شود ساکت باشد؟ و در مورد آن بدون نوید و پیام ؟ ایـن قـرآنـى کـه از چـیـرگـى ((روم )) بـر ((ایـران )) و از بـرپـایى دولت غاصب و پوشالى یهود، بر اساس سازش با قدرتهاى مسلط روزگار خبر مى دهد.(66) ایـن قـرآنـى کـه از آن ((یـاجوج )) و ((ماءجوج )) و سرانجام آینده آنها خبر مى دهد، این قـرآنـى که از امکان گذشتن از جو و راهیابى انسان به کرات آسمانى گزارش مى کند و مى فرماید: (( یامَعْشرَ الجِْنِّ وَ الانسِ إِنِ استَطعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السمَواتِ وَ الأَرْضِ فَانفُذُوا لا تَنفُذُونَ إِلا بِسلْطانٍ ...)) (67) یـعـنى : هان اى گروه جن و انس ! اگر مى توانید که از کرانه هاى آسمانها و زمین بیرون روید، بیرون بروید اما بیرون نخواهید رفت مگر با داشتن قدرت علمى و صنعتى ... آیـا فـکـر مـى کـنـیـد چنین کتابى از ظهور اصلاحگر بزرگ تاریخ انسانیت و بنیاد حکومت جهان گستر و عادلانه او، خبر نمى دهد و در مورد آن ساکت است ؟ هرگز چین نیست ... قـرن از امـام مـهـدى عـلیـه السـلام و بـرپـایـى حـکـومـت مـهـر و عدل او، در موارد متعدد و آیات بسیارى سخن گفته است و از این حقیقت بزرگ خبر داده است . و ایـن آیـات بـر شـخـصـیـت گـرانـمـایـه آن حـضـرت و ظـهـور او تاءویل گردیده است . همانگونه که امامان نور علیه السلام که قرآن در خانه آنان فرود آمـده اسـت ، بـدیـن واقـعـیـت تـصـریـح کـرده انـد و مـى دانـیم که صاحبان معصوم و مطهر و راستگوى خانه یعنى اهل بیت پیامبر به آنچه در خانه است ، داناتر و آگاه ترند. نمونه هاى نوید قرآن درباره امام مهدى : 1- وارثان زمین
1ـ قرآن در نویدى مى فرماید: (( وَ نُرِیدُ أَن نّمُنّ عَلى الّذِینَ استُضعِفُوا فى الأَرْضِ وَ نجْعَلَهُمْ أَئمّةً وَ نجْعَلَهُمُ الْوَرِثِینَ * وَ نُمَکِّنَ لهَُمْ فى الأَرْضِ وَ نُرِى فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُمَا مِنْهُم مّا کانُوا یحْذَرُونَ .)) (68) یـعـنـى : و مـا اراده کـردیـم بـه کـسـانـى کـه در روى زمین تضعیف شده اند نعمتى گران ، ارزانى داریم و آنان را پیشوایان (راستین ) و آنان را وارثان گردانیم . و بـه آنـان در زمـیـن اقـتـدار و مـنـزلتـى شـایـسـتـه دهـیـم و از آنان به فرعون و ماهان و سپاهیانشان چیزى را که از آن مى هراسیدند، نشان دهیم . امیر مؤ منان علیه السلام در تاءویل این آیه شریفه مى فرماید: ((دنیا پس از چموشى و سـرکـشـى ، بـسـان شـترى که از دادن شیر به دوشنده اش خوددارى مى کند و آن را براى بچه اش نگه مى دارد، به ما روى خواهد آورد.))(69) سپس به تلاوت این آیه شریفه پرداخت که : (( وَ نُرِیدُ أَن نّمُنّ عَلى الّذِینَ استُضعِفُوا فى الأَرْضِ وَ نجْعَلَهُمْ أَئمّةً وَ نجْعَلَهُمُ الْوَرِثِینَ ...)) ((ابن ابى الحدید)) در این مورد مى نویسد: ((بزرگان دینى و همفکران ما با این واقعیت تـصـریـح مـى کـنـنـد کـه ایـن بـیـان امـیرمؤ منان علیه السلام نوید از آمدن امام و پیشواى بزرگى است که فرمانرواى زمین و زمان مى گردد و همه کشورها در قلمرو قدرت او قرار مى گیرند...))(70) آرى ! سـخـن امیرمؤ منان علیه السلام بیانگر آن است که دنیا پس از سختى و بیداد بسیار نـسـبـت بـه خـانـدان پیامبر(ص ) سرانجام بسوى آنان روى خواهد آورد. آنان بر کران تا کـران گـیـتـى حاکم و بر دشمنان کینه توز خویش پیروز مى گردند. انبوه مشکلاتى که بـسـان سـنـگـهـا و صـخره ها سر راه نهضت آسمانى عدالت خواهانه و مقدس آنان قرار درد هـمـگى رام و کنار مى رود و دنیا پس از سختى و بدرفتارى با آنان برایشان آسان و پس از تلخى و مرارتش شیرین و پس از سرکشى اش خاضع و پس از گردن فرازیش مطیع و منقاد آنان مى گردد. و نیز از امیرمؤ منان علیه السلام آورده اند که فرمود ((مستضعفان یاد شده در قرآن کریم کـه خداوند اراده فرموده است آنان را پیشواى مردم روى زمین قرار دهد ما خاندان پیامبریم . خـداونـد سـرانـجـام ((مهدى )) این خانواده را بر مى انگیزد و بوسیله او، آنان را به اوج شکوه و عزت و اقتدار مى رساند و دشمنانشان را به سختى ، به ذلت مى کشد.))(71) سخن کوتاه در تاءویل آیات ایـنـک کـه سـخن به تاءویل آیات رسید مناسب است جهت آگاهى بیشتر شما خوانندگان گرامى ، سخنى در این مورد ترسیم گردد. تاءویل واژه شـنـاسـان ((تـاءویـل )) را بـرگـردانیدن واژه و سخن از معناى ظاهرى به معناى حقیقى و باطنى آن ، معنا کرده اند.(72) تاءویل و تعبیر خوابها نیز اینگونه است . بـراى نـمـونـه : حـضرت یوسف علیه السلام در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه را مى بیند که در برابر او سجده مى کنند و آنگاه پس از سالهاى طولانى که حضرت یعقوب و فـرزنـدانـش به مصر مى روند، آن خواب و معناى حقیقى آن ، روشن مى گردد که قرآن مى فرماید: ((... هَذَا تَأْوِیلُ رُویَاى مِن قَبْلُ ...)) (73) هنگامى که آنان بر یوسف وارد شدند، پدر و مادرش را نزد خویشتن جاى داد و گفت : ((این است تعبیر آن خواب من که اینک پروردگارم آن را تحقق بخشیده است .)) و درسـت هـمـیـن بـیـان در تـاءویـل و تـعـبـیـر خـوابـهـایـى اسـت کـه ((یـوسـف )) در تـاءویـل آنـهـا مـى فرماید: ((غذاى روزانه شما را هنوز نیاورده باشند که من پیش از آن ، شما را از تعبیر آن خوابها، چنانکه پروردگارم به من آموخته است ، خبر دهم ....)) امیرمؤ منان علیه السلام در روایت از پیامبر(ص ) در مورد آموزش و فراگیرى دانشش از آن حـضـرت مـى فـرمـایـد: ((هـیـچ آیـه اى نـیـسـت جـز ایـنـکـه آن گـرامـى ، مـعـنـاى نـهـان و تاءویل آن را به من آموخت .))(74) بازگشت به بحث در آیـه مـورد بحث که ظاهر سخن از جنایات فرعون است قرآن به این واقعیت تصریح مى کند که : ((... وَ نُرِیدُ أَن نّمُنّ عَلى الّذِینَ استُضعِفُوا فى الأَرْضِ وَ نجْعَلَهُمْ أَئمّةً وَ نجْعَلَهُمُ الْوَرِثِینَ .)) یـعـنى :... و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روى زمین نعمتى گران ارزانى داریم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم . در ایـنـجـا مـعـنـاى ظـاهـرى ایـن اسـت کـه خـداونـد عـزت و اقـتـدار بـنـى اسـرائیـل را بـه آنـان بـاز پس مى دهد و ((فرعون )) و ((ماهان )) و سپاهیانشان را به بوته هلاکت مى سپارد. اما معناى نهان آیه شریفه غیر از معناى ظاهرى و روشن آن است . آن معنا این است که : مقصود از تـضـعـیـف شـدگـان در آیه شریفه ، خاندان پیامبرند. مردم آنان را تضعیف نموده و بر آنان ستم کرده و آنان را به قتل رسانده و رانده و سخت ترین بیدادگرى را در مورد آنان روا داشته اند. پیامبر گرامى (ص ) در تبیین این مطلب فرمود: ((انتم المستضعفون بعدى )) (75) یعنى : شما تضعیف شدگان پس از من هستید. و این واقعیت تاریخى که پیامبر از آن خبر داد، هیچ نیازى به اثبات ندارد. تـاریخ اسلامى و روند آن ، به صراحت و با رساترین صداى خویش گواهى مى کند که مـردم از هـمـان روز رحـلت پـیـامـبـر، خـانـدان او را بـا کمال تاءسف مورد هجوم قرار دادند و آنان را بسختى تضعیف کردند. اگر شما خواننده عزیز به کتابهایى نظیر ((مقاتل الطالبین )) مراجعه کنى ، با انواع مصیبتها و رنجها و بیدادگریهایى روبرو مى گردى که بر خاندان پیامبر باریده است ، چـرا کـه زورمندان و سلطه گران این نسل پاک و پاکیزه را بشدت تضعیف نمودند و آنچه دلهـاى لبـریـز از کـیـنـه و جـاه طلبى شان خواست ، در دشمنى با آنان انجام دادند و کار بـجـایـى رسـیـد کـه مـردم دنـیـا پـرسـت در راه تـقـرب بـه فرمانروایان و بدست آوردن دل آنـان سـرهـاى مـقـدس فـرزنـدان پـیـامـبـر(ص ) را بـه حـاکـمـان هدیه بردند،(76) همانگونه که ((جعفر برمکى )) و عنصرى از این قماش چنین کردند.... و راستى چه تضعیفى از این بدتر و ظالمانه تر...؟!!! امـا اراده خـدا بـر آن قرار گرفت که بر این نسل پاک و مظلوم تاریخ و بر رهروان راه و پیروان ستمدیده آنان ، که همواره زیر فشار و سرکوب و تحقیر و ذلت قرار داشته و از سـاده تـریـن حـقـوق بـشـرى نـیـز مـحـروم هـسـتـنـد و زورمـنـدان آزادى و کـرامـت آنـان را پایمال ساخته اند، تفضیل فرموده و حکومت و فرمانروایى زمین و زمان را بر آنان ارزانى دارد. حکومت و اقتدارى که مرزهاى آن دو اقیانوس منجمد شمالى و جنوبى باشد و همه مناطق گـونـاگـون و مـحـیـطـهـاى بـهـم پـیـوسـتـه مـیـان ایـن دو را شـامـل گـردد. حـکومت منحصر به فرد و بى نظیرى که بدون هیچ مزاحم و رقیب و مخربى حـکـم رانـد و از اقـتـدار و نـیروى کامل و کارآیى و خلاقیت بى نظیرى براى اداره شایسته خانواده بزرگ بشرى برخوردار باشد و زمین و زمان و دلها را آباد سازد که در این مورد بزودى بحث خواهیم کرد... نکته دیگر در پـایـان بـحـث ، در مـورد آیـه 4 و 5 از سـوره مـبـارکـه قـصـص ، نـکته دیگرى نیز شایسته طرح است و آن اینکه : مـمـکـن اسـت ایـن تـاءویل و معناى نهان آن از آیه شریفه که امامان نور علیهم السلام آن را آشـکـار سـاخـتـه انـد از ظـاهـر آیـه نـیـز دریـافـت گردد، چرا که در صدر آیه 5، دو واژه ((نرید)) و ((نمن )) بصورت مضارع که از آینده خبر مى دهد، بکار رفته است . از آنـجـایـى کـه ایـن آیات پس از گذشت هزار سال از عصر ((موسى )) بر قلب مصفاى پـیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرود آمده است مى توان گفت که : اگر در مورد بنى اسـرئیـل بـود مـى تـوانـسـت بـصـورت مـاضـى کـه از گـذشـتـه پـیـام دارد، نـازل گـردد، ایـنـگـونـه : ((واردنـا ان نـمـن )) و یـا ایـنـگـونـه : ((مننا على الذین استضعفوا)) همانگونه که در دیگر آیات قرآن بصورت ماضى بکار رفته است . براى نمونه : 1ـ ((لَقَدْ مَنّ اللّهُ عَلى الْمُؤْمِنِینَ ...))(77) 2ـ ((...فَمَنّ اللّهُ عَلَیْکمْ ...))(78) 3ـ ((وَ لَقَدْ مَنَنّا عَلَیْک مَرّةً أُخْرَى ))(79) 4ـ ((وَ لَقَدْ مَنَنّا عَلى مُوسى وَ هارُونَ )) (80) خـداوند در همه این آیات ، واژه مورد نظر را به صورت ماضى به کار برده است ، اما در آیه مورد بحث بصورت مستقبل ((و نرید ان نمن )) آیـا خـود ایـن نـکـتـه ، نـشـانـگـر ایـن واقـعـیـت نـمـى تـوانـد بـاشـد کـه مـعـنـاى نـهـان و تاءویل آیه شریفه را از ظاهر و تفسیر آن نیز مى توان دریافت ؟ در آیه بعد نیز همینگونه است : ((و نرى فرعون و هامان ...)) و جاى این سؤ ال که چرا نفرمود: ((و اءورینا فرعون و هامان ؟)) و نـیـز در واژه هاى : ((نرید)) و ((نجعلهم )) و باز ((نمکن )) و ((نرى ))(81) این واژه هـاى شـشـگـانـه بـصـورت مـسـتقبل آمده اند و نه ماضى ، در صورتى که مى توانست ماضى باشند. یک سؤ ال : مـمـکن است این سؤ ال طرح گردد که : ((فرعون )) و ((هامان )) و سپاهیانشان ، هزار سال پیش از نزول قرآن نابود شده اند با این وصف ، چگونه مى توان آیه مورد بحث را به واپسین حرکت تاریخ و آینده جهان تاءویل نمود؟ پاسخ : پـاسـخ ایـن اسـت کـه واژه ((فـرعـون )) در فـرهـنـگ دیـن و دیـن شـناسان ، به مفهوم خـودکـامـگى و بیدادگرى و تجاوز و خود برتر بینى است و نام همه زمامداران خودکامه و خـودپـرسـت و تـجـاوز کـار، ((فـرعـون )) مـى بـاشـد، چـرا کـه هـر عـصـر و زمـانـى را ((فرعونى )) خواهد بود و هر جامعه و امتى را فرعونها. از دو امـام گـرانـقـدر حـضـرت بـاقـر و صـادق عـلیـهـمـاالسـلام در تاءویل آیه مورد بحث روایت کرده اند که : ((در این آیه شریفه ، منظور از ((فرعون )) و ((هـامـان )) دو عـنصر خودکامه از قریش اند. خداوند آن دو را به هنگام ظهور مهدى علیه السـلام زنده مى کند و از آنان به خاطر آنچه مرتکب شدند بازخواست مى نماید و آنان را بـه کـیـفـر جـنـایـتـشـان مـى رسـانـد. و مـنظور از سپاهیان آن دو نیز، پیروان این دو عنصر خـودکـامه اند، همانانى که با آن دو همکارى کردند و بر خط آنان گام سپردند و نام آنان را سر زبانها انداختند.))(82)
|