سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

تجارت خدا برای بنده اش!

    نظر

تجارت خدا برای بنده اش!

 


هر لحظه از زندگی سرشار از مشکلات کوچک و بزرگ است که به نحوی ذهن آدمی و کل زندگی او را تحت الشعاع قرار داده و او را به عرصه امتحان و آزمایش می کشاند، در این حین  است که آدمی لب به شکایت و نعوذ بالله کفر می گشاید و خدای خود را ظالم می شمارد .

 

امتحان

 

حکایت:

زنی به حضور حضرت داود (علیه السلام) آمده و عرض کرد یا نبی الله ! بگو ببینم پروردگار تو ظالم است یا عادل ؟ فرمود: وای بر تو ، خداوند عادل است هرگز ظلم نمی کند ، مگر قصه تو چیست؟ عرض کرد من زنی هستم بیوه . سه دختر دارم که آنها را با پشمی که با دست های خود می ریسم ، پرستاری می کنم. دیروز ریسمان خود را که رشته بودم توی خرقه سرخ نهادم و به سوی بازار روانه شدم تا آنها را بفروشم و تدارک نان فرزندان خود نمایم ناگاه پرنده ای از بالا فرود آمد و خرقه و غزْل را از دست من ربود و برد و من بی اختیار غمگین شدم که در باب خوراک خود چه چاره سازم؟

در همین سخن بودند که در را زندند و اذن دخول خواستند . ناگاه دیدند ده نفر از تجار وارد شدند که در پیش هر یکی صد دینار بود و دینارها را در حضور آن حضرت آورده و گفتند: یا نبی الله به مستحق برسانید. آن حضرت فرمود آیا این مطلب را سبب هست؟ عرض کردند بلی.

ما سوار کشتی بودیم ناگاه باد خیلی شدید و تندی وزید و کشتی را آسیبی رسانید و ما از غرق شدن ترسیدیم. ناگاه دیدیم، طایری ظاهر شد و خرقه سرخی که در آن ریسمان ها بود به طرف ما انداخت. ما عیب کشتی را با آنها برطرف ساختیم و باد هم از شدت افتاد. کشتی روانه شد و ما هر یکی گفتیم ، صد دینار تصدق نماییم. این است قضیه ما. پس به هر کسی که خواهی اینها را تصدق فرما.

حضرت داود (علیه السلام) به سوی زن توجه کرده و فرمود: پرردگار تو در صحرا و دریا به خاطر تو تجارت می کند و تو او را ظالم می خوانی؟ این هزار دینار به جهت نفقه اهل تو کفایت می کند و زن حمد و ثنای الهی را به جای آورد.

خداوند جز خیر و نیکی برای بنده اش نمی خواهد چگونه است که خداوندی که متصف به صفت رحمان و رحیم و عین رحمانیت و رحیمیت است، در حق بنده خویش که که در هر آن و هر لحظه همراه و یاور اوست شر و بدی را خواهد؟ او خود روزی بنده اش را تضمین کرده و خود روزی را به دست او می رساند و این بنده است که با اندک مشکلی صبر را از دست داده و از کوره به در می ورد و تمام خوبی هایی که خدا در حقش داشته را به فراموشی می سپارد

زندگی و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات:

ملحدان حکمت سختی ها و بلاهایى را که بر مردم وارد مى‏شود انکار مى‏کنند. آنان مى‏گویند: اگر جهان هستى آفرینشگر با رأفت و مهربانى داشت، چرا این بلاها و مصیبتها در آن پدید مى‏آید؟ آنان چنین مى‏خواهند که انسان در این دنیا نباید هیچ دشوارى و بلایى بچشد. او باید همواره خوش باشد.

در حالى که اگر انسان این گونه باشد، استکبار، سرمستى و راحتى، او را به فساد در دین و دنیا مى‏کشانند. چنان که بسیارى از رفاه‏طلبان و کسانى که در امن و آسایش رشد مى‏کنند در این فسادها سقوط مى‏کنند. اینان گاه حتى فراموش مى‏کنند که انسان هستند، پروردگار و سرپرستى دارند، زیانى به آنان خواهد رسید، ناخواسته‏اى برایشان واقع مى‏شود، باید ضعیفان را یارى کنند، فقیران را کمک رسانند، بر مبتلایان و گرفتار آمدگان رحم کنند و براى ناتوانان و بیچارگان دل بسوزانند. امّا هنگامى که انسان در سختیهایى گرفتار آمد و طعم تلخ آنها را چشید، موعظه مى‏شود و چشم خود را در برابر آنچه بیش از این نمى‏دانست و از آنها در غفلت بود مى‏گشاید و به بسیارى از وظایف خود آگاه مى‏شود و به آنها مى‏پردازد.

آنان که این بلاها و مصیبتها را بى‏فایده و خالى از حکمت مى‏پندارند مانند کودکانى هستند که داروهاى تلخ و شفابخش را نکوهش مى‏کنند و از اینکه از غذاهاى زیانبار منع مى‏شوند به خشم مى‏آیند، از ادب شدن و کار مى‏گریزند و دوست دارند که همواره بیکار باشند تا به سرگرمیها و بازیها بپردازند و هر غذا و شرابى میل کنند. آنان از پیامدها و آثار وخیم بیکارى و خوشگذرانى بى‏خبرند و نمى‏دانند که غذاهاى خوشمزه و زیانبار بر ایشان چه زیانى و غذاهاى بد مزه و مفید چه سودى دارد. خبر ندارند که ادب اگر چه ناگوار امّا چه پیامد و میوه شیرینى و داروى شفابخش اگر چه تلخ امّا چه سود و منفعتى دارد.

آنان که این بلاها و مصیبتها را بى‏فایده و خالى از حکمت مى‏پندارند مانند کودکانى هستند که داروهاى تلخ و شفابخش را نکوهش مى‏کنند و از اینکه از غذاهاى زیانبار منع مى‏شوند به خشم مى‏آیند، از ادب شدن و کار مى‏گریزند و دوست دارند که همواره بیکار باشند تا به سرگرمیها و بازیها بپردازند و هر غذا و شرابى میل کنند

خدا بندگان خود را دوست دارد:

شواهد کتاب و سنت بر این است که خداوند سبحان بندگان خود را دوست دارد و آن دو نوع است:

1. دوستی عام، که او را نسبت به جمیع مخلوقات از حیث اینکه همه از آثار آن ذات مقدس اند.

2. دوستی خاص، همچنان که از آیات و اخبار مستفاد می شود که خدا را نسبت به بعضی از بندگان نظر خاص و محبت مخصوصی است که با دیگران آن نظر و محبت را ندارد .

مراد از دوستی خدا در مورد بنده غیر عاصی این است که پرده را از پیش دل او برمی دارد و جمال خود را به دیده دل او می نماید و علامت بنده محبوب خدا این است که او خدا را دوست داشته باشد و او را بر همه محبوب های خود اختیار کند و ببیند که اسباب توفیق و سعادت او باطناً و ظاهراً مهیا شود و او را از معاصی باز دارد.

خداوند جز خیر و نیکی برای بنده اش نمی خواهد چگونه است که خداوندی که متصف به صفت رحمان و رحیم و عین رحمانیت و رحیمیت است، در حق بنده خویش که که در هر آن و هر لحظه همراه و یاور اوست شر و بدی را خواهد؟ او خود روزی بنده اش را تضمین کرده و خود روزی را به دست او می رساند و این بنده است که با اندک مشکلی صبر را از دست داده و از کوره به در می ورد و تمام خوبی هایی که خدا در حقش داشته را به فراموشی می سپارد، با این حال باز این خداوند است که مهربانی می کند.