عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

خیال میکنید ما از حال شما مطلع نیستیم؟!

    نظر

خیال می‌کنید ما از حال شما مطلع نیستیم؟!

آقایی از مدرّسان می‌گفت: هر وقت ابتلا و همّ و حزنی در نجف به من دست می‌داد، غسل و طهارت می‌نمودم و به حرم می‌رفتم. گویا به حضرت امیر(ع) پناه می‌بردم و برای ابتلا و همّ و حزن من راه چاره و علاجی مشخص می‌شد. حضرت امیرالمؤمنین(ع) و نیز هر کدام از ائمة اطهار(ع) نسبت به قاصدان و مجاوران و زائران، مانند پدر مهربان نسبت به اولادش می‌باشند.

آقای دیگری می‌گفت: هر وقت گرفتار و مهموم و مغموم می‌شوم، در ایوان طلای حضرت امیرالمؤمنین(ع) می‌نشینم و به بارگاه آن حضرت نگاه می‌کنم و همّ و غم یا گرفتاری‌ام رفع می‌شود. در توسّلات به حضرات معصومان(ع) به بعضی نقداً چیزی می‌رسد و گرفتاری آنها رفع می‌شود، ولی بعضی دیگر بدون اینکه به آنها چیزی برسد، آسوده می‌شوند و با خیال راحت برمی‌گردند. آقای دیگری می‌گفت: مدّت‌ها به فقر و گرفتاری مبتلا بودم، چهل روز به امام زمان(ع) متوسل شدم و به آن حضرت عریضه نوشتم و در آب جاری انداختم، روز آخر صدایی شنیدم که مرا با نام و نام پدر خواند و گفت: «خیال می‌کنید ما از حال شما مطلع نیستیم»؟! بدون اینکه چیزی بدهد. آن صدا، سوز دل مرا آرام کرد، مثل اینکه آب روی آتش بریزند.