سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

راههای پیشگیری از ایجاد خانوده آشفته

    نظر

از بارزترین علائم این خانواده، ارتباط نامطلوب یا اختلال در ارتباط است.
در چنین خانواده هایی باید تبادل احساسات صورت گیرد تا باعث ایجاد آرامش در یکایک افراد گردد. البته این تبادلات باید به صورت جریانی ادامه دار باشد.
رابطه در خانواده نباید از نوع معلّم و شاگردی، یا فرمانده و سربازی باشد چون در این ارتباطات یکی سخنگو و دیگری مطیع است.
زوجین باید آرزوها، انتظارات، غم ها و شادی هایشان را با یکدیگر درمیان گذاشته و با دقّت به آنها گوش فرا داده و انتقاد های طرف مقابل را تحمّل کنند.
علت لزوم اطاعت از اوامر الهی
دو دیدگاه در مورد اوامر الهی وجود دارد:
1- اوامر الهی دستوراتی هستند که ناشی از اراده خداست و انسان بدون هیچ تفحصی باید از آن ها تبعیت نماید.
2- اوامر الهی براساس مصلحت انسان از طرف خدا به بشر داده شده است و انسان حق تفحص در آنها را دارد، که این دیدگاه صحیح تر میباشد.
دین، توسط خداوند خالق، عالم، غنی، عادل، مهربان و حکیم برای بشر فرستاده شده و قوانین الهی بر این پایه ها استوار است. امّا قوانین بشری ساختهً بشر است که هیچ یک از صفات فوق را نداشته و در افعالش دچار حب و بغض میباشد.انسان سعادت طلب، نمی تواند از قوانین بشری پیروی نماید، چرا که نیازهای واقعی روح و جسمش تأمین نخواهد شد.
قرآن تمام احکامی را که غیر حکم خدا باشد حکم جاهلیت معرفی کرده و در سوره زمر، آیه 36 می فرماید: «الیس الله بکاف عبده- آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟» خدا بهترین حاکم، دین او بهترین دین، و دینداری که دین خدا را اطاعت کند، بهترین دیندار است.
دین، مسئول شکوفایی استعدادهای انسان است. خداوند دین اسلام را فطری و مطابق با خلقت بشر معرفی می کند. بنابراین تبعیت از نظام الهی به نفع خود انسان و رافع نیازهای روحی اوست. «و من یتعد حدود الله فقد ظلم نفسه-هر کس از حدود الهی تعدی کند به خودش ظلم می کند. سوره طلاق، آیه 1» خداوند بی نیاز است، اما انسان به میزان سرپیچی از قوانین الهی دچار معصیت شده و به خود ظلم می کند.

عدم منت گذاشتن بر خدا
«لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه- خداوند منت نهاده بر مومنین که از میان خود آنها رسولی را برانگیخت که آیات را برآنها بخواند و آنها را پاک کند و تعلیم کتاب و حکمت دهد. سوره آل عمران، آیه 164»
هرگز فراموش نکنیم؛ نباید برای اطاعتمان بر خدا منت گذارده و بلکه باید شکر گذار او باشیم. همین افتخار بر ما بس که خدا، قرآن، چهارده معصوم و تمام موهبتهای معنوی برای ما و به افتخار ما آفریده شده اند.
کمال بنده به طاعت خداست،چرا که اگر طاعت نباشد، حیات انسانی نیز وجود نخواهد داشت. میزان عقل و کمال و عزت او نیز به مقدار تبعیّتش از خداوند است. هر چه قرب به خدا بیشتر باشد انسان خوشبخت تر خواهد بود.

عاقل و جاهل
رسول خدا (ص) می فرماید: عاقل کسی است که خدا را اطاعت می کند حتّی اگر زشت قیافه و دارای موقعیت اجتماعی پائینی باشد، و جاهل کسی است که معصیت و نافرمانی خدا را کند حتی اگر زیبا رو باشد.
عقل چیزی است که به وسیلهً آن، خدا پرستش می شود و بهشت ها بوسیله آن تحصیل می گردد. حضرت علی (ع) می فرماید: عاقل ترین شما، مطیع ترین شماست چون کاملترین آئین را پیدا کرده است.

مبانی حقوق زوجین
وضع حقوق متقابل میان زوجین از سوی خداوند حکیم، و براساس خلقت آنهاست، چرا که او زن و مرد، و نیازهای آنها را به خوبی می شناسد.
رسول خدا(ص) می فرماید: ای بندگان خدا، شما بیمارانید و من چون طبیب. صلاح بیمار در چیزی است که طبیب می داند، نه آنکه بیمار به زور از طبیب می طلبد.
بنابراین رستگاری انسان، دراطاعت محض از خدا، میباشد. خداوند میفرمایند: ای بندگان عبادت کنید مرا در آنچه امر کردم شما را به آن، و تعلیمم نکنید به آنچه که صلاح شماست، چرا که من خیر و خوبی شما را بهتر از خودتان می دانم.
زوجین باید درمحدودهً اجرای دستورات خدا، دقت کنند که زندگی عرصه رقابت نیست، بلکه معامله ای با خداست.بنابراین هر کدام از طرفین ملزمند بکوشند تا وظایف مشخص خود را، بدون توجه به عملکرد طرف مقابل، انجام دهند.
قرآن نسبت به کسانی که قسمتی از دین را قبول داشته و به قسمت دیگر ایمان ندارند، اعتراض نموده است، مثل زوجینی که نسبت به حقوق طرف دیگر معترض هستند.
حضرت علی (ع) می فرماید:«الغالب بشر مغلوب و المغلوب بشر الغالب- کسی که به ناحق غلبه کرد، او شکست خورده است.» زوجین نباید بدنبال تسلط بر یکدیگر باشند، ، چرا که این تسلط، سلطه ای شیطانیست و خداوند آنها را ذلیل خواهد کرد.

نظام قانون مندی در اسلام

اسلام، حق حاکمیت برای احدی قائل نیست، مگر از ناحیه خدا. هیچ انسانی بدون توجه به قوانین الهی، توانایی تصمیم گیری و قانون گذاری برای دیگران را ندارد.تمام زوجین در نظام هستی تحت هدایت تکوینی قرار دارند، اما در نظام بشری، هدایت، از نوع تشریعی است. بشر دارای استعداد نامحدود است، وشریعت مقدّس، موجبات شکوفایی و به فعلیّت رساندن آنها را فراهم میسازد.

دیدگاه کشورهای غربی به ازدواج
نظام خانواده سیستم بسیار پیچیده ایست، و تشکیل آن نیازمند قانون مندی خاصی میباشد که تخلّف از آن، ضربه های محکم بر پیکرهً نسل وارد میسازد.
جوامع غربی، فطرت را نفی کرده و ازدواج را تنها وسیله ای جهت ارضاء غریزه می دانند.
بشر، تنها محتاج پیشرفت تکنولوژی نیست. جنایتهای رخ داده در کشورهای غربی بسیار شدیدتر از دوران جاهلیت است و همهً اینها، عواقب تخلّف از نظام طبیعی الهی است.

تساوی حقوق زن ومرد
تساوی حقوق را اگر به معنای قائل شدن حق مشابه برای زن و مرد در نظر بگیریم امری برخلاف سیستم واقعیّت ها بوده و شکست را به دنبال دارد. تساوی یعنی اعطای حق لایق شأن هر کسی به او، که این عین عدالت بوده و پس از شناخت مرد به عنوان مرکز تدبّر، و زن به عنوان کانون عاطفه مفهوم می یابد.
زن و مرد هر کدام در موطن خود یک موجود صد درصد کاملند؛ و مقایسه آنها غلط است. تبدیل زنان به ملعبه ای جهت افزایش نیروی مردان در کارخانه های اروپایی ناشی از عدم شناخت زن میباشد.

حقوق متفاوت زن و مرد
پوشش:وظیفه مردان در جامعه، انجام کارهای بنیادی و سخت، آنهم به سبب قدرتیست که خداوند در وجود آنها قرار داده است. وظیفه زنان نیز، حفظ پوششان میباشد. پوشش زن یک حق شخصی نیست که در رعایت آن مختار باشد، بلکه مربوط به تمام جامعه است که ایجاب می کند زنان از پوششی مشروع برخوردار باشند. عدم رعایت حجاب موجب تهی شدن نیروی مردان و صدمه به جامعه خواهد شد. انجام کارهای دشوارتوسط زن نیز باعث از دست رفتن عاطفه و بالندگی اش در محیط خانواده گشته و آرام آرام او را به سمت صفات مردانه سوق میدهد. بنابراین عدالت بین زن و مرد باید همسان با موقعیّت وجودی آنها باشد.
- سهم الارث: در نگاه اوّل اینگونه به نظر میرسد که مردان دو برابر زنان ارث می برند. اما از آنجا که شارع مقدّس تمام مخارج زن را بر عهده شوهر گذاشته «حتی در صورت تمکن مالی زن نیز»، این حق متوجه او نمی گردد.
- زنان در جامعه از بسیاری از مزایا و عبادات از قبیل رفتن به جبهه و یا حضور واجب در نماز جماعت محرومند، امّا، در موارد دیگراز امتیازات دیگری برخوردارند. زن در موطن خانواده همان اجری را می برد که شهید در موطن خود می برد.
- مرد از نظر قدرت بدنی، قدرتمند تر و زن ضعیف تر است. قدرت عمده در مدیریت زندگی به مرد داده شده است امّا این به معنای اجحاف در حق زنان نیست؛ چرا که خداوند چنان قدرت جاذبه و طنازی به زن داده که چندین برابرمرد است. زن به کمک قدرت جاذبه، قدرت کنترل کنندگی بر مرد را دارد.
- حق طلاق به علّت تصمیم گیری عجولانه و حاکمیت عاطفه بر زن با مردان است.
چرا تعدد زوجات جایزاست؟
گرچه تعداد متولدّین دختر و پسر تقرببا مساوی است، امّا به علّت وجود آفات بیشتری که به مرگ مردان منجر می شود، خانواده های بی سرپرستی ایجاد می گردد که ممکن است منشا ایجاد فساد، فضای مسموم و بروز مشکلات اخلاقی در تمام جامعه گردد.
بنابراین برای حفظ سلامت خانواده ها، باید عامل فساد را از بین برد.
نیاز زن به شوهر جزء حقوق الهی اوست. زن، همواره به مرد به عنوان پشتیبان و مدافع نیاز داشته و کمبود او را، هم از جهت نیاز غریزی و هم امنیت خاطر به عنوان خلأ احساس می کند. حق تعدّد زوجات این خلأ را در زنان بی سرپرست از بین می برد. حکم جایز بودن تعدد زوجات توسط شارع مقدس، به منظورارضاء نیروهای شهوانی مردان نیست، بلکه بهداشتی است برای جامعه، که آن را از گزند آسیبهای گوناگون حفظ می نماید.
درعین حال اسلام به رعایت حقوق زن اهمیت بسیار داده است. پیامبر اکرم (ص) می فرماید : هر کس به عائله خود رسیدگی نکند ملعون است. بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهترین باشد و من برای خانواده ام از شما بهترم.