امام حسین (ع) در منابع اهل سنت(1)
امام حسین (ع) در منابع اهل سنت(1)

شهادت فرزند گرامی پیامبر اکرم (ص) و حادثه کربلا، دل تمام دوستداران اهل بیت (ع) را به درد آورد و دیری نپایید که بساط حکومت بنی امیه برچیده شد، حادثه کربلا از سوی تمام مسلمانان اعم از شیعه و سنی مطرود است و برعاملان شهادت سیدالشهداء لعن و نفرین نثار میکنند.
آنچه پیشروی شماست بخش اول گفتوگوی خبرنگار سرویس علمی- فرهنگی مرکز خبر حوزه، با حجتالاسلام والمسلمین نجمالدین طبسی از اساتید و مورخان حوزوی پیرامون امام حسین (ع) در منابع اهل سنت است.
* لطفاً درخصوص نگاه اهل سنت به واقعه عاشورا توضیح دهید؟
اهل سنت نگاه واحدی به عاشورا ندارند ، بر خلاف شیعه که به این مسئله نگاه واحد دارند و امام حسین(ع) را امام معصوم و بر حق میدانند و یزید و طرفدارانش را ظالم و جائر و خروج کننده بر امام زمان خود برمیشمارند؛ زیرا وزر و وبالی که یزید انجام داد کمتر از وزر و وبال کفار و مشرکین نسبت به اصل اسلام نیست، این نگاه تمامی شیعیان است، اما اهل سنت نگاههای متفاوتی دارند عده ای از آنان اهل انصاف هستند که البته کم هم نیستند، کسانی که هوای آلوده وهابیت و نواصب را استنشاق نکرده اند در کنار امام حسین ( علیه السلام ) و جریان کربلا هستند و یزید و طرفداران او را محکوم میکنند به عنوان مثال چند نمونه نقل میکنم :
الف- جناب مناوی در کتاب « الفیض الغدیر » ج 3 ص 14 این روایت را میآورد که « فاطمة بضعة منّى، و مع ذلک فقابل بنو أمیّة عظیم هذه الحقوق بالمخالفة و العقوق » [1] میگوید، پیامبر اکرم(ص) حقوقی داشتند و فرمودند فاطمه پاره تن من است، اما امویان این حق بزرگ را بر عکس انجام دادند و عاق رسول الله شدند، خون اهل بیت(ع) را ریختند و زنان و بچهها ایشان را به اسارت بردند و خانههای اهل بیت(ع) را خراب کردند و شرافت و فضل اهل بیت را منکر شدند و سبّ اهل بیت(ع) را مباح شمردند و با پیامبر اکرم(ص) در وصیتش مخالفت کردند و ضد مقصود پیامبر(ص) عمل کردند، زمانی که مقابل پیامبر قرار بگیرند، چقدر باید خجالت بکشند، وای بر فضیحت ایشان روزی که ایشان محشور میشوند .
ب- عسقلانی (متوفی 852) در فتح الباری ج 9 ص 240 ذیل روایت « یُوذیِنی مَن آذاهها وَ کُلّ مَن وَقَع مِنه فی حَق فاطمة ... » [2] بر اساس این روایت هر کس با فاطمه برخوردی داشته باشد که زهرای اطهر اذیت شده باشد در حقیقت پیامبر(ص) را ناراحت کرده است و هیچ اذیتی بر حضرت فاطمه(س) بالاتر از شهادت فرزند او نیست .
ج- ابن عماد حنبلی در شذرات الذهب (متوفی 1089) ج 1 ص 66 حوادث را نقل میکند و بعد میگوید«قاتل الله فاعل ذلک وأخزاه ومن أمر به أو رضیه ...» [3] خدا بکشت کسی را که امام (ع) را کشت و خاندان اهل بیت(ع) را به اسارت برد و راضی به این عمل بوده است .
*یزید توبه نکرده است
د- همچنین آلوسی صاحب روح المعانی ( متوفی 1270 ) که مواضع ضد شیعی هم دارد و گاهی از وهابیها دفاع میکند در عین حال در کتاب روح المعانی ج 26 ص 317 ذیل آیه 22سوره محمد(ص) میگوید : ظاهر این است که یزید توبه نکرده است و احتمال توبه او ضعیفتر از ایمانش است و « الظاهر أنه لم یَتُب، و احتمال توبته أضعف من إیمانه، و یلحق به ابن زیاد و ابن سعد و جماعة فلَعنةُ اللّهِ عز و جل علیهم أجمعین، و عَلى أنصارِهم و أَعوانهم و شیعتهم و مَن مال إِلیهم إلى یومِ الدین ما دمعتْ عین على أبی عبد اللّه الحسین » [4] و ابنزیاد و ابنسعد ملحق به او هستند و تا چشمی برای امام حسین اشک میریزد خدا یزید و اتباع او را لعنت کند.
*اشکال آلوسی بر ابنعربی
ابو بکر ابن عربی مالکی ( متوفی 543 )که در اشبیلیه قاضی بوده و بسیار دنیا پرست هم بوده است [5] حرکت امام حسین را محکوم میکند و میگوید « الحسین قتل بسیف جده »، آلوسی از این سخن وی ناراحت شده و نسبت به او میگوید «من اللّه تعالى ما یستحق أعظم الفریة فزعم أن الحسین قُتل بسیف جده صلّى اللّه علیه و سلّم» ابوبکر ابن عربی دروغ بزرگی گفته است که امام حسین با شمشیر جدش به شهادت رسیده است و چه حرف درشتی است که از دهان وی بیرون میآید، بعد آلوسی ادامه داده: ابن جوزی در «سرّ المصون» گفته است که از اعتقادات بعض عامه که خودشان را سنی میدانند این است که: یزید کار درستی انجام داده، ابن جوزی ادامه میدهد که آنها اگر به تاریخ نگاه میکردند میفهمیدند که اصلا یزید خلیفه نبوده و مردم ملزم به بیعت با او شدند « و یزید از هیچ کار قبیحی دوری نکرده است و بر فرض که عقد بیعت او صحیح هم باشد خلافکاریهایی از او سر زده است که همه آنها موجب فسخ بیعت است و با وجود این، به حرف ابوبکر ابن عربی مالکی کسی تمایل پیدا نخواهد کرد مگر انسانهای جاهل.[6]
ما اگر کتابهای اهل سنت را باز کنیم میبینیم پر است از احترام و تعظیم به ساحت قدس حسین بن علی ( علیه السلام ) از نظر ما اباعبدالله الحسین ( علیه السلام ) امام معصوم است و از نظر اهل سنت فرزند رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم) است و سید شباب اهل جنت است [7] و منصفین از اهل سنت غیر از این نمیتوانند بگویند .
*آیا این تفکر در بین اهل سنت غلبه دارد و یا حکومتها در نوع تفکر اندیشمندان سنی موثر نبوده اند ؟
بله، اگر دوران حاکمیت نواصب بود نویسندهای هم که تربیت شده نواصب بوده، جریان فرق میکند، اما در زمانهای دیگر که نواصب حکومت نداشته اند، معمولا اهل سنت جریان یزید و شهادت امام حسین(ع) به دست یزید را محکوم میکنند .
*چرا اهل سنت این رویکرد را نسبت به معاویه ندارند؟
عبد الرزاق صنعانی از بزرگان اهل سنت است ( متوفی 211) و شخصیتی است که بسیار مورد احترام اهل سنت میباشد، میگویند که منبر درس او بعد از پیامبر(ص) شلوغترین منبرها بوده است، وقتی در درس ایشان، اسمی از معاویه برده میشد؛ میگفت : با بردن نام «آل ابوسفیان» هوای کلاس را آلوده نکنید «لا تقذروا مجلسنا بذکر آل ابی سفیان» ( شرح حال صنعانی در کتاب میزان اعتدال ) [8] و حمانی نیز که از علمای اهل سنت است میگوید معاویه پیرو اسلام نبود ، «علی بن جعد» هم نسبت به معاویه نظر مثبتی نداشته است از طرفی مدتها حکومت در دست معاویه بود و احادیث فراوانی در شان او جعل کردند و جالب است که «نسائی» و «حاکم نیشابوری» و «عینی شارح بخاری» و عسقلانی تصریح میکنند که «ما در مدح و فضائل معاویه حتی یک روایت صحیح نداریم»، معاویه خیلی پنهانی کار میکرده و هر چند روی کار آوردن یزید از بزرگترین جنایتهای او بود، ولی از بزرگترین جنایات او کشتار شیعیان بود که ریشه اش به معاویه بر میگردد، در کتاب «الغارات» که یکی از نزدیکان مختار نوشته، آورده که معاویه گروههای ترور و جوخههای اعدام داشته که به روستاهای شیعه نشین حمله میکرده و شیعیان را میکشتند، ولی همه این اعمال زشت معاویه، پشت پرده بوده است. ولی یزید بر خلاف معاویه عملا تظاهر به فسق میکرد. 2
*آیا اهل سنت واقعه کربلا را در منابعشان بیان کرده اند ؟
علی رغم فشارهایی که از جانب امویان بوده و بعد از واقعه کربلا مدتها حکومت میکردند، تلاش داشتند خاطره و یاد حادثه کربلا محو و سانسور شود و خیلی از مسائل مخفی بماند با این همه فشار، اولین کسی که کتابی در تاریخ کربلا و عاشورا نوشت جناب «اصبغ بن نباتة» از خواص امیر المومنین(ع) بود و الان اصل کتاب موجود نیست. یا ابو مخنف [9] کتابی در تاریخ عاشورا نوشت که ایشان با سه واسطه به «مخنف بن سلیم ازدی» میرسد که از اصحاب امیرالمومنین (ع) بوده و او هم مقتلی در این خصوص دارد و البته آنچه که در بازار موجود هست و معروف به مقتل ابو مخنف است و اشتباهات و جعلیاتی هم دارد و در آن دست برده شده است و معروف است که مقتل ابو مخنف همانی است که طبری عامی نقل میکند، باز جناب نصر بن مزاحم و نیز ابو منذرهشام بن محمد کلبی هم کتاب خوبی در تاریخ کربلا و حادثه عاشورا نوشتهاند؛ همچنین واقدی نیز مقتل نوشته است.
در بین اهل سنت علی بن محمد مدائنی در تاریخ عاشورا کتابی دارد ؛ شرف الدین قاهری ( متوفی 827 هـ ق) و خوارزمی (متوفی 568) کتاب خوبی نوشته و امروز سلفیها او را متهم میکنند که شیعه است، چون سلفیها دوست ندارند کسی امویها را سرزنش کند و ؛ آقای کاشفی بیهقی سبزواری (متوفی 910 ) و ایشان اولین کسی است که داستان کربلا را به فارسی نوشته، با عنوان «روضة الصفاء».
اهل سنت کتابهای متعددی در این باره نوشته اند ؛ از دیگر کسانی که واقعه عاشورا را نقل کرده است، ابن کثیر شاگرد ابن تیمیه است که او نسخه بدل معاویه در دشمنی با اهل بیت(ع) است ولی با وجود این در کتاب « البدایه و النهایه » مقتل را نوشته است، اما طوری گفته است که حکومت و یزید را مطرح نکند و اگر سرزنشی است به پایین دستها نسبت بدهد.
[1]- به نقل ازعبقات الانوار، ج19، ص: 738
فاطمة بضعة منّى، و مع ذلک فقابل بنو أمیّة عظیم هذه الحقوق بالمخالفة و العقوق، فسفکوا من اهل البیت دماءهم، و سبوا نساءهم، و أسروا صغارهم، و خرّبوا دیارهم، و جحدوا شرفهم و فضلهم، و استباحوا سبّهم و لعنهم؛ فخالفوا وصیّته صلّى اللَّه علیه و سلّم، و قابلوه بنقیض قصده؛ فوا خجلتهم إذا وقفوا بین یدیه! و یا فضیحتهم یوم یعرضون علیه
[2]- فتح الباری ج 9 ص 329 بر اساس نسخه مکتب الشاملة
من یتأذى النبی صلى الله علیه و سلم بتأذیه لأن أذى النبی صلى الله علیه و سلم حرام اتفاقا قلیله وکثیره وقد جزم بأنه یؤذیه ما یؤذی فاطمة فکل من وقع منه فی حق فاطمة شیء فتأذت به فهو یؤذی النبی صلى الله علیه و سلم بشهادة هذا الخبر الصحیح ولا شیء أعظم فی إدخال الأذى علیها من قتل ولدها
[3]- شذرات الذهب ج 1 ص 61 به نسخه مکتبة الشاملة
[4]- روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج13، ص: 228
قال ابن الجوزی علیه الرحمة فی کتابه السر المصون: من الاعتقادات العامة التی غلبت على جماعة منتسبین إلى السنة أن یقولوا: إن یزید کان على الصواب و إن الحسین رضی اللّه تعالى عنه أخطأ فی الخروج علیه و لو نظروا فی السیر لعلموا کیف عقدت له البیعة و ألزم الناس بها و لقد فعل فی ذلک کل قبیح ثم لو قدرنا صحة عقد البیعة فقد بدت منه بواد کلها توجب فسخ العقد و لا یمیل إلى ذلک إلا کل جاهل عامی المذهب یظن أنه یغیظ بذلک الرافضة. هذا و یعلم من جمیع ما ذکره اختلاف الناس فی أمره فمنهم من یقول: هو مسلم عاص بما صدر منه مع العترة الطاهرة لکن لا یجوز لعنه، و منهم من یقول: هو کذلک و یجوز لعنه مع الکراهة أو بدونها و منهم من یقول: هو کافر ملعون، و منهم من یقول: إنه لم یعص بذلک و لا یجوز لعنه و قائل هذا ینبغی أن ینظم فی سلسلة أنصار یزید و أنا أقول: الذی یغلب على ظنی أن الخبیث لم یکن مصدقا برسالة النبی صلّى اللّه علیه و سلّم و أن مجموع ما فعل مع أهل حرم اللّه تعالى و أهل حرم نبیه علیه الصلاة و السلام و عترته الطیبین الطاهرین فی الحیاة و بعد الممات و ما صدر منه من المخازی لیس بأضعف دلالة على عدم تصدیقه من إلقاء ورقة من المصحف الشریف فی قذر، و لا أظن أن أمره کان خافیا على أجلة المسلمین إذا ذاک و لکن کانوا مغلوبین مقهورین لم یسعهم إلا الصبر لیقضی اللّه أمرا کان مفعولا، و لو سلّم أن الخبیث کان مسلما فهو مسلم جمع من الکبائر ما لا یحیط به نطاق البیان، و أنا أذهب إلى جواز لعن مثله على التعیین و لو لم یتصور أن یکون له مثل من الفاسقین، و الظاهر أنه لم یتب، و احتمال توبته أضعف من إیمانه، و یلحق به ابن زیاد و ابن سعد و جماعة فلعنة اللّه عز و جل علیهم أجمعین، و على أنصارهم و أعوانهم و شیعتهم و من مال إلیهم إلى یوم الدین ما دمعت عین على أبی عبد اللّه الحسین
[5]- این مطلب را ذهبی ؛ سیراعلام النبلا در ج 20 ص 202
- [6]قال ابن الجوزی علیه الرحمة فی کتابه السر المصون: من الاعتقادات العامة التی غلبت على جماعة منتسبین إلى السنة أن یقولوا: إن یزید کان على الصواب و إن الحسین رضی اللّه تعالى عنه أخطأ فی الخروج علیه و لو نظروا فی السیر لعلموا کیف عقدت له البیعة و ألزم الناس بها و لقد فعل فی ذلک کل قبیح ثم لو قدرنا صحة عقد البیعة فقد بدت منه بواد کلها توجب فسخ العقد و لا یمیل إلى ذلک إلا کل جاهل عامی المذهب یظن أنه یغیظ بذلک الرافضة.
[7]- احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج33، ص: 10
[8]- میزان الاعتدال فی نقد الرجال ؛ شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی ؛ سنة الولادة / سنة الوفاة 748 ، تحقیق الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود ، الناشر دار الکتب العلمیة ، سنة النشر 1995
[9]- مقتل ابومخنف از معتبرترین و جامعترین و ارزشمندترین آثار نگاشته شده درباره ی حادثه کربلاست که متأسفانه متن کامل و اصلی آن در دست نیست. این کتاب به سبب اهمیت و ارزشی که داشته مورد توجه ویژه ی مورخان قرار گرفته و متن آن به طرق گوناگون نقل شده، و تأثیر آن به حدی است که نویسنده ی آن سرآمد مقتل نویسان و پدر علم مقتل نویسی به شمار می آید.