اندیشه سیاسی شیعه از دیدگاه فوکویاما
اندیشه سیاسی شیعه از دیدگاه فوکویاما

اندیشه سیاسی شیعه از دیدگاه فوکویاما
فرانسیس فوکویاما نئو محافظه کار ، پژوهشگر و تاریخ نگار ژاپنی الاصل و تبعه ی آمریکاست .وی با شخصیتی نیمه
سیاسـی_فلسفی دارای سابقه ی کار در اداره ی امنیـت آمـریکا و نیز تحلیلگر نظـامی در شرگت «رند» از شرکــت های
وابسته به پنتـاگون می باشــد . وی در سال 1989 با نـگارش مقاله « پایان تاریخ و واپسـین انسـان »که در سال 1991 با
تفضــیل بیشتر و به همین نام ، به صورت کتاب چاپ گردید ، به شهرت جهانی رسید .در این دو نوشته ، فوکویاما به دفاع
تاریخی از ارزشهای سیاسی غرب برخاست و استدلال کرد که رویداد های اواخر قرن بیستم نشان می دهد که اجتماعی
جهانی به نفع دموکراسی لیبرال به وجود آمده است .
فـوکویاما در کنفرانـسی که در اورشـلیـم برگـزار شد به ترسیم اندیـشه سیاسـی شیـعه پرداخت . او در ایـن کنـفرانس که
بازشناسی هویت شیعه نام داشت می گوید:« شیعه پرنده ای است افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست ،پرنده ای
است که دو بال دارد .یک بال سبز ویک بال سرخ .» این مطالب را وی در اوج پیروزی های ما در سال 1365 می گویدو ادامه
می دهد: « بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت خواهی اوست چون شیعه در انتظار عدالت به سر می برد ، امیدوار
است و انسان امیدوار هم شکست ناپذیر است نمی توانید کسی را تسخیر کنید که مدعی است فردی خواهد آمد که در اوج ظلم و جور ، دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد .»
بر اساس نظریه فوکویاما بال سبز شیعه همان فلسفه انتظار یا عدالت خواهی است .او می گوید:« بال سرخ شیعه
شهادت طلبی است که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است. » شیعه با این دو بال افق پروازش خیلی بالاست و تیرهای زهر آگین سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اخلاقی و ... به آن نمی رسد .آن نکته که خیلی اهمیت دارد بعد سوم شیعه است که می گوید : « این پرنده زرهی بنام ولایت ولایت پذیری بر تن دارد که آنها را شکست ناپذیر نموده است .» در بین کلیه مذاهب اسلامی، شیعه تنها مذهبی است که نگاهش به ولایت فقهی است ؛ یعنی فقیه می تواند ولایت داشته باشد. این نگاه ، برتر از نظریه نخبگان افلاطون است. فوکویاما معتقد است:« ولایت پذیری شیعه که براساس صلاحیت هم شکل می گیرد ،او را تهدید ناپذیر کرده است.» در توضیح فنا ناپذیری شیعه می گوید :« شیعه با شهادت دو چندان می شود. شیعه عنصری است که هرچه اورا از بین ببرند بیشتر می شود. » و جنگ ایران و عراق را مثال می زند. و در سال 1364 می گوید:« این ها فاو را تسخیر کردند می روند کربلا را هم بگیرند ، اینها (قدس) را هم قطعا می گیرند.» پیشنهاد می کند که با امتیاز دادن به ایران ، جنگ را متوقف کنید.
وی پس از پایان جنگ ، یک مهندسی معکوس برای شیعه و یک مهندسی صحیح برای خودشان نوشت. مهندسی برای شیعیان ایران این است که ابتدا ولایت فقیه را بزنید . تا این را نزنید نمی توانید به ساحت قدسی کربلا و مهدی تجاوز کنید .
وی نظریه ای با عنوان « میگروپولتیک میل ها و میکروفیزیک قدرت » ارائه می دهد و می گوید برای پیروزی بر یک
کشور باید « میل مردم » را تغییر دهیم اگر میل مردم از شهادت طلبی،ایثار،جوانمردی و دهها عاملی که به عنوان فرهنگ شکل گرفته است به رفاه طلبی ، غرب زدگی و ... تغیی نیابد مانند این است که آب در هاون می کوبید.این میل ها هم تغییر
نمی کنند مگر این که ارکان یک قدرت از آن حمایت کند . وی راه برخورد با این جریان را تضعیف ولایت فقیه می داند. او می گوید در صورت تضعیف ولایت فقیه ، رفاه طلبی جای شهادت طلبی را می گیرد و پس از آن اندیشه عدالتخواهی و انتظار از جامعه رخت بر می بندد.
فرآیند « فروپاشی ایدئولوژیک » در پروژه « ناتوی فرهنگی » یک اصل بنیادین دارد که در هر دوره تاریخی به شکلی
ظهور می کند. او کلید این فروپاشی را « نابودی روحیه مقاومت » در میان ایرانیان دانست و گفت که :« برای پیروزی بر یک ملت باید میل و ذائقه مردم را تغییر داد ، و کافی است شهادت طلبی این ها را به رفاه طلبی تبدیل کنید .»
فوکویاما در آن کنفرانس اسرائیلی ، « سینما » را یکی از ابزارهای این تئوری ناامید که می تواند به « نابودی مقاومت شیعی » مدد رساند و از سینمای هالیوود خواست تا در تولیداتش به خلق فرهنگی ، جایگزین برای « اسلام » بیاندیشد.حتی بعدها در سال 2002 که ریدلی اسکات فیلم «سقوط شاهین سیاه » را برای پنتاگون ساخت ، تحلیلگران گفتند که این فیلم بر اساس همان تئوری فوکویاما ساخته شده است .فوکویاما در نظریه اش می گوید :«برابر اسناد تاریخی، سال رویارویی غرب با شیعه می دانیم.باید با برنامه دقیق شیعه را جمع کنیم و خودمان گسترش بیابیم.»
در نبرد آرماگدون دو عنصر مقابل هم قرار می گیرند : جیزز کرایس ( الگوی مقدس) و آنتی کرایس(شیطان).از نظر آنها
آنتی کرایس همان«سفیانی»و جیزز کرایس همان «مهدی» است.فوکویاما می گوید:« ما هلالی داریم به نام شیعه که از سوریه و عراق و عربستان می گذردو تیری را در دست دارد که عقبه اش در قندهار است و به سمت قدس نشانه رفته است. در آرماگدون ما با این تیر مواجه هستیم.از قدس تا قندهار منطقه استراتژیک شیعه است.» می گوید:«آمریکا باید افغانستان را اشغال کند تا این تیر نتواند از این طرف شلیک شود» فوکویاما در ادامه می گوید:« شما باید ولایت فقیه را بزنید، بعد اگر بپرسید چگونه می شود ولایت فقیه را زد؟ من می گویم در قانون اساسی»
در قانون اساسی آنچه موجب قوام و بقای ولایت فقیه است شورای نگهبان است اگر بتوانید این رکن را از قانون اساسی حذف کنید خود به خود ولایت فقیه هم دریک رفرائدوم زده می شود!شما باید این فیلتر را از بین ببرید. شورای نگهبان هم جز با حمله به نظارت استصوابی از بین نمی رود. ایشان می گوید:« اگر توانستید ولایت را بزنید بلافاصله پرنده شیعه افت می کند و سقف پروازش کاهش می یابد و تیرهای شما به راحتی به او می خورد» آن وقت میکروپولتیک میل های شما اثر می کند،فنا ناپذیری و تهدید ناپذیری هم به طریق اولی از بین می رود.چنین جامعه ای از درون فرو می ریزد بدون این که یک تیر شلیک کنید.
می گوید: اگر ولایت فقیه را زدید در گام بعدی ،شهادت طلبی این ها را ، به رفاه طلبی تبدیل کنید. اگر این دو تارا زدید خود بخود اندیشه امام زمانی ، از جامعه شیعه رخت بر می بندد.این لاابالی گری ها در جامعه گسترش می یابد.
در ادامه می گوید :«شما بیایید برای غرب هم امام زمان و کربلا و ولایت فقیه بتراشید» برای این کار ایشان مکتب جدیدی به نام «اوانجلیس» عرضه کرد که قدمتش به 1989 بر می گردد یعنی شش ماه بعد از نظریه جدید آقای فوکویاما. آنها معتقدند عیسی ناصری خواهد آمد.هرچه درباره طول و عرض و ارتفاع امام زمان هست به عیسی ناصری نسبت داده اند!
گفته اند زمانی که دنیا پر از ظلم و جور شود عیسی ناصری خواهد آمد تا آن را پر از عدل و داد کند ! بهد شبکه ای درست
کردند به نام تی.بی.ان که کارش تحلیل محتوایی وقایعی است که در جامعه رخ می دهد، وقتی سونامی در این منطقه رخ داد پروفسور هالدینگ زی (شاگرد فوکویاما) بیش از بیست ساعت تفسیر کرد که این یکی از علائم ظهور عیسی مسیح
است.هرواقعه ای رخ بدهد می گوید این هم یکی از آن نشانه هاست