سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

تبیین اندیشههای حضرت امام خمینی (ره) در رابطه با انقلاب اسلامی

    نظر

تبیین اندیشه‌های حضرت امام خمینی (ره) در رابطه با انقلاب اسلامی

 

 

تبیین اندیشه‌های حضرت امام خمینی (ره) در رابطه با انقلاب اسلامی

 

شاید بتوان گفت امام خمینی(ره) بعد از اهل بیت عصمت(ع) شاخص‌ترین شخصیت ربانی است که در تمامی آفاق دین و گستره ابعاد آن دست به احیاگری زده است به گونه‌ای که می‌توان آن بزرگ را به بزرگترین احیاگر تفکر دینی و مصلح در عصر غیبت ملقب ساخت. در این میان آنچه که برای دین پژوهان و امام شناسان از اولویت جدی برخوردار است، گشودن دریچه یا دریچه‌هایی به دنیای اصول و بنیانهای معرفتی احیای دین بخصوص از نظرگاه احیا‌گری دنیای اسلام، امام خمینی(س) است تا آنکه این مباحث رفته رفته نهادینه شود و جایگاه والا و واقعی خویش را بازیابد.

به طور کلی سخن گفتن از امام خمینی دشوار است به دشواری داوری درباره کار بزرگ و اندیشه بزرگتر همه تاریخ سازان. آنان که برآمده بر بلندای بام تاریخ، آفریننده واقعی شدند که تأثیر اساسی در سیر و مسیر زمانه داشته است و نه تنها خود را از چنبر تنگ و تباه کننده روزمرگی رهیده اند که جامعه ای را نیز به قله سربلندی و وادی سروری رهنموده‌اند.

عمق شخصیت بزرگانی چون امام خمینی که منشأ آثار عظیم در تاریخ اندیشه و احوال بشری بوده‌اند، چه بسا ممکن است از دیدگان خیره مانده در عظمت وجودی آنان پوشیده بماند و هیمنه و آوازه مظاهر و ظواهر تحولی که پدید آمده است، داوری کنندگان را گرفتار سطحی نگری و قشری‌گری کند. این مشکل، بخصوص در مورد بزرگانی که نهضت تحت رهبریشان در زمان حیاتشان به پیروزی رسیده است جدی‌تر و پیچیده‌تر است و شدت و ضعف مشکل نیز با بزرگی و کوچکی حادثه تحول مناسبت مستقیم دارد.

آنطور که در امام خمینی دیدیم می‌توان ادعا کرد که از جمله مهمترین رموز توفیق ایشان در ایجاد و هدایت نهضتی شگرف در سرزمینی که پیشتر و بیشتر شاید انواع جنبش‌ها و حرکتهای سیاسی نافرجام و احیاناً بدفرجام به نام ملت و آزادی و استقلال بوده است مرجعیت او می‌باشد، مرجعیت در معنای اصیل کلمه همان امامت ممتاز اسلامی است که می‌باید در غیبت آفتاب وجود امام معصوم (ع) از مجرای وجود عالمان دین باور اسلام شناس و دردآشنا و پرهیزکار و عارف به زمان و مجتهدان مجاهد در تاریخ جاری باشد.

اهداف انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره)

1ـ استقرار عدل و عدالت خواهی: انقلاب اسلامی‌در ایران از همان آغاز شکل گیری در سال 1342 به عنوان انقلاب مستضعفان و محرومان نام گرفت. انقلاب بزرگی که بزرگترین حادثه قرن در سراسر دنیا شناخته شد و پرچم دار آن دلسوختگانی به تنگ آمده از جبر و ستم زورگویان بودند که تحت رهبری بزرگمردی خداجو جانفشانی کردند. این محرومان و مستضعفان بودند که در صف اول انقلاب از خود و زندگیشان گذشتند تا نهال انقلاب اسلامی جان بگیرد و ریشه بدواند چنان که سرمشق همه گذشتگان و آیندگان گردد.

امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران از همان سالهای آغاز مبارزه، برپایی حکومتی بر پایه اصول عدالت اسلامی‌در جامعه و افشای حق همه اقشار آن از جمله مستضعفان و محرومان به عنوان یکی از متعالی‌ترین اهداف انقلاب اسلامی عنوان کرده اند. مبارزان چه آنانکه سال‌های بسیاری از زندگی‌شان را در فراز و فرود مبارزه سپری کرده و هنوز هم خود را انقلابی می‌دانند، چه آنها که رنگ عوض کرده‌اند و امروز مدعی ادعاهای تازه‌ای و چه آن‌ها که در راه نیل به اهدافشان سر و جان باختند و شهید شدند، همه و همه معترفند که استقرار عدل و عدالت خواهی کمال مطلوب اهداف انقلاب اسلامی ‌بوده است.

در راستای تحقق این هدف عالی خدمت به محرومان و مستضعفان یکی از مسائلی است که مورد توجه جدی حضرت امام بوده است.

از نظر امام خدمت به این قشر ارزشمند، در وهله اول اعطای حق آنها به خودشان است. طبق تعریف، مستضعفان کسانی هستند که توسط حکومت‌های ستمگر و طاغوتیان تحت یک سیستم نابرابر و به دور از قسط و عدل به ضعف کشیده شده‌اند و حق آنها غصب و امکانات و مواهب الهی به ناروا از آنها دریغ شده است، لذا خدمت به مستضعفان قبل از آن که امداد و کمک به آنها باشد، استرداد حق به صاحبان آن است.

اهمیت به قشر محروم

از نظر حضرت امام هدف مادی خدمت به مستضعفان و محرومان، برخورداری آنها از یک زندگی متوسط و آبرومند است تا بتوانند در حد شأن خود از امکانات مساوی با بقیه اقشار جامعه بهره‌مند شوند. اهمیتی که حضرت امام به بهبود شرایط جامعه می‌دادند در سطر به سطر گنجینه ارزشمند صحیفه نور که میراث گرانبهای فرهنگ اسلامی ناب و روزگار ماست به چشم می‌خورد امام خمینی در سال 57 و در مصاحبه معروفی که با تلویزیون سراسری ایتالیا انجام داده اند، فرموده‌اند:

اساس کار یک جمهوری اسلامی‌تأمین استقلال مملکت و آزادی ملت‌ها و مبارزه با فساد و فحشا و تنظیم و تدوین قوانین است که در همه زمینه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با توجه به معیارهای اسلامی، اصلاحات لازم را به عمل می آورد که این اصلاحات با مشارکت کامل همه مردم خواهد بود و هدفش قبل از هر چیز از بین بردن فقر و اصلاح شرایط برای اکثریت قاطع مردم ماست که از همه جهت مورد ظلم واقع شده‌اند.

همانطور که در حدیث نبوی آمده است که جامعه مبتنی بر ظلم از بین می رود و هیچ جامعه‌ای بدون عدل برپا نمی‌ماند حضرت امام نیز همین باور را داشتند. ایشان در همه رهنمودهایشان همواره بر ایفای حقوق همه اقشار جامعه تأکید کرده اند و لازمه برپایی یک حکومت اسلامی‌و راز حفظ بقا و تداومش را در متوازن نگه داشتن ترازوی عدل دانسته اند. همان گونه که در یکی از سخنرانی‌هایشان فرموده‌اند. این نهضت را به آخر برسانید که حکومت اسلامی انشاءا... تأسیس بشود و همه اقشار ملت، تمام مستضعفین به حقوق حقه خودشان برسند.

مبارزه ریشه‌ای با فقر

نظام اسلامی‌در قبال جامعه داری مسئولیت‌های خطیری است که حضرت امام همواره این مسئولیت‌ها را به مسئولان حکومت اسلامی‌در تمام سطوح، اعم از مسئولان اجرایی، نمایندگان مجلس، قضات و دیگر کارگزاران گوشزد می‌کردند.

مهمترین وظیفه حکومت اسلامی‌خدمت به اقشار مختلف از جمله محرومان و خارج کردن آنها از استضعاف و محرومیت است «همان گونه از بیانات حضرت امام برمی آید این مهم تنها در کمک‌های امدادی و مقطعی خلاصه نمی‌شود بلکه وجه مهمتر آن، مبارزه ریشه‌ای با این ضعف بزرگ یعنی استضعاف در جامعه است. مطالعه در صحیفه نور نمایانگر آن است که به نظر امام مسئولان نظام در ابعاد سیاستگذاری، برنامه ریزی، قانونگذاری و اجرا باید برپایی عدل اجتماعی را به عنوان یک اصل اساسی و روح حاکم بر کلیه قوانین و برنامه‌ها مدنظر داشته باشند. از نظر حضرت امام کمرنگ شدن تأثیر ترازوی عدل اجتماعی مبتنی بر اصول الهی بی تفاوتی و بی‌توجهی نسبت به آن انحراف از اصول و معیارهای اسلامی‌و انقلابی است. فرازهایی از سخنرانی ایشان که در جلد بیستم از صحیفه آمده، از این قرار است: مسئولان محترم کشور ایران علیرغم محاصرات شدید اقتصادی و کمبود درآمدها تمامی ‌کوشش و تلاش خود را صرف فقرزدایی جامعه کرده‌اند و همه آرمان: آرزوی ملت و دولت و مسئولان کشور ماست که روزی فقر و تهیدستی از جامعه ما رخت بربندد...

محرومیت زدایی عقیده و راه و رسم زندگی ماست.

رفاه و رفاه طلبی

هر چه جامعه پیشرفت بیشتری می‌کند و سطح استانداردهای زندگی بالاتر می رود رفاه بیشتری را برای جامعه انسانی به ارمغان می آورد. این سئوال پررنگتر از همیشه در ذهن‌ها متجلی می‌شود که آیا رفاه و رفاه طلبی ارزشمند است یا خیر؟ آیا دستیابی به رفاه در سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های اقتصادی یک جامعه اسلامی‌و انقلابی مانند ایران باید مورد نظر قرار گیرد یا خیر؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا رفاه دارای شرایط و قیود خاصی است یا خیر؟ اصولا تعریف ما از رفاه برای یک جامعه انقلابی و اسلامی چیست؟ در صورت ضدارزش بودن رفاه آیا نقطه مقابل آن یعنی فقر و محرومیت ارزش است؟ رهنمودها و بیانات امام در این باره با روشنی و صراحت پاسخ تمام این سئوالات را داده است.

متأسفانه به دلیل عدم ملاحظه جامعه نظرات امام در مقوله رفاه و رفاه طلبی، افراط و تفریط‌هایی در این مسئله وجود دارد. شماری از افراد تنها بخشی از بیانات امام را در مذمت رفاه و رفاه طلبی ملاحظه کرده و نتیجه گرفته‌اند که به کلی ضدارزش است که نتیجه این برداشت، خودداری از هر گونه تلاش برای ایجاد یا توسعه رفاه در جامعه خواهد بود عده ای دیگر نیز همچنین تلقی می‌کنند که باید به هربهایی رفاه را در جامعه به وجود آورد. الگوی آنها از رفاه نیز، چیزی شبیه رفاه در جوامع غربی و سرمایه داری است. بدیهی است که هر دوتفکر فوق ناقص و و ناصحیح بوده و نمی‌توان هیچ یک را به حضرت امام نسبت داد.

تنها با نگرشی جامع به کلیه بیانات حضرت امام درباره رفاه و رفاه طلبی که می‌توان در این مورد به اندیشه صحیح دست یافت.

از نظر امام رفاه می‌تواند مثبت یا منفی باشد و این امر با توجه به تعریف رفاه ویژگی‌های آن مشخص می‌شود. رفاه به یک معنی و با ویژگی‌های خاصی، باارزش و مثبت و به معنی دیگر و با ویژگی‌های متفاوت، منفی و ضدارزش است. رفاه مثبت، امری پسندیده و لازم است و خدای تبارک و تعالی نیز نسبت به تأمین آن برای مردم عنایت دارد و احکام مقدس اسلام و رهنمودهای ائمه و رهبران دینی نیز تأمین کننده چنین رفاهی برای آحاد جامعه است. نقطه مقابل رفاه یعنی فقیر و تهیدستی در اسلام به شدت مذمت شده و به عنوان یک پدیده ضدارزش تلقی شده است.

حضرت امام در مجموعه بیاناتش به روشنی و با صراحت وظیفه حکومت اسلامی‌در تمام بخش‌ها، اعم از قانونگذاری و اجراء را ایجاد زمینه‌های لازم برای تأمین و تعمیم رفاه مثبت و نابودی فقر و محرومیت دانسته اند.

با این توصیف از نظرگاه امام نیز طلب رفاه به معنای مثبت آن نه تنها ضدارزش نیست بلکه می‌تواند به عنوان یک وظیفه دینی نیز تلقی شود. اسلام چنین رفاهی را نه تنها برای مسلمانان بلکه برای آحاد بشر نیز خواسته است و در جامعه اسلامی حتی اقلیت‌های مذهبی و مخالفان سیاسی هم باید از آن بهره مند شوند.

البته در تأمین چنین رفاهی، اولویت با مستضعفان و مستمندان جامعه است که باید در سیاستگذاری و برنامه ریزی‌های نظام رعایت شود.

فرازهایی از سخنان امام درباره رفاه در جلد ششم صحیفه نور آمده است:

چیزی را که خدای تبارک و تعالی می‌خواهد رفاه عمومی‌و سعادت عمومی‌بشر، سلامت عمومی‌بشر، سعادت روحی بشر است انشاءا... که تحقق پیدا کند. (1)

اسلام آن قدر به رفاه مردم، آسایش مردم و این طور چیزها توجه دارد و هیچ در این جهت فرقی مابین قشری و قشر دیگر نمی‌گذارد. (2)

2ـ استقلال و آزادی: سیاست ما همیشه بر مبنای حفظ آزادی، استقلال و حفظ منافع مردم است که این اصل را هرگز فدای چیزی نمی‌کنیم.

ببینید مردم چه می‌خواهند، آن را بدهید به مردم، بچه و بزرگ می‌گوید: آزادی و استقلال شما آزادی و استقلال را بدهید. آنچه خواندید نظر صریح حضرت امام درباره اعطای حق آزادی به مردم است که به ترتیب در صفحات 295 و 259 از جلد دوم از صحیفه نور آمده است. امام خمینی آزادی را از حقوق اولیه مردم می‌دانستند و به شیوه‌های گوناگون برای اعطای این حق اولیه به جامعه تأکید کرده اند. امام خمینی در زمینه‌های گوناگون همواره بر حضور مردم و تأثیر و نقش آنها صحبت کرده اند و در برهه‌های مختلف زمانی آنان را به صحنه فراخوانده‌اند ایشان با اعتقاد به آزاداندیشی و آزاد بودن مردم در ارائه نظراتشان چه سیاسی و چه اجتماعی و اقتصادی و .... داشته باشند چه سودی دارد. در واقع با وجود آزادی سیاسی است که مردم ما همواره رغبت داشته اند در زمینه‌های گوناگون مشارکت کنند، بر امور حکومتی نظارت کنند و در صورت لزوم انتقاد و اعتراض کنند و به مخالفت برخیزند یا آزادی تمام انتخاب کنند رأی بدهند و سرنوشت و زندگی سیاسی خود را تعیین کنند.

در اندیشه امام خمینی آزادی از حقوق اولیه برشمرده شده است. همان گونه که در جای جای صحیفه می‌خوانیم و درمی یابیم که حضرت امام به حقوق اولیه بشر اعتقاد راسخ دارد. استقلال آزادی دو تا چیزی است که از حقوق اولیه بشر است (ج3) و نیز حق اولیه بشر است که من می‌خواهم آزاد باشم من می‌خواهم حرفم آزاد باشد (ج2) البته اینها همه از آن روست که امام خمینی آزادی را چونان نعمتی بزرگ می‌پندارد که به بشر ارزانی شده و در نهاد آدمی‌به ودیعت گذاشته شده است و نیز ارزش حیات را به آزادی و استقلال می‌داند و بر این اعتقاد است که در جمهوریت اسلام تمام آزادی‌ها وجود دارد. (ج5)

3ـ جمهوری اسلامی: البته اهداف ذکر شده یعنی استقرار قسط و عدل در جامعه و استقلال و آزادی برای ملت ایران در قالب یک هدف اساسی‌تر که ایجاد حکومتی بر پایه تعالیم اسلام و برگرفته از آراء مردم باشد قابل تحقیق است و آن برقراری نظام جمهوری اسلامی است که در فصل بعد و در بحث آرمانهای سیاسی انقلاب اسلامی‌به آن پرداخته می‌شود.

آرمان‌های انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره)

مبحث «تغییرات اجتماعی » از دیرباز مورد توجه متفکران مختلفی، از ارسطو و افلاطون گرفته تا نظریه پردازان جدید متاخر همانند مارکس، مارکوزه و آرنت، بوده و در این خصوص طیف متنوعی از تئوری‌ها پیشنهاد شده است. با این حال حساسیت و اهمیت موضوع می طلبد تا از منظر تازه ای این پدیده مهم سیاسی، مورد بازنگری قرار گیرد . به همین دلیل مشاهده می‌شود که علی رغم حجم عظیم تحقیقات به عمل آمده، در زمینه «شناسایی انقلاب » ، هنوز هم گفتنی‌های بسیاری وجود دارد که جای آنها در مطالعات موردی، خالی است . مهم ترین نمونه این ادعا وقوع انقلاب اسلامی‌در ایران می‌باشد که تعدادی از متفکران بنام این رشته را به تجدید نظر در یافته‌های قبلی شان وادار کرده است. ضرورت این بازنگری از صبغه مذهبی انقلاب ما ناشی می‌شود و این که انقلاب اسلامی‌در نوع خود منحصر به فرد می‌باشد و لازم است تا در گونه شناسی انقلاب، جایگاه متمایزی را به خود اختصاص دهد، لذا ما در این نوشتار به ارائه یک تقسیم بندی جدید از انقلاب‌ها همت می‌گماریم که در آن انقلاب‌ها بر اساس آرمان‌های انقلابیون، از یکدیگر تفکیک می‌شوند . این تقسیم بندی در کنار دیگر موارد مشابه ـ تقسیم بندی‌هایی که بر اساس ملاک‌های فلسفی، تاریخی، اقتصادی، انسانی، اخلاقی و . . . صورت پذیرفته اند می‌تواند در معرفی هرچه بهتر انقلاب اسلامی‌مؤثر باشد .

 انقلاب‌ها را می‌توان از این دیدگاه به سه دسته تقسیم نمود:

نخست: انقلاب‌هایی که آرمان عالی و اولیه آنها نیل به یک جامعه بی طبقه ـ جامعه ای که در آن مساوات اقتصادی نمود کامل داشته باشد. تحولات انقلابی رخ داده در کشورهای مارکسیستی را می‌توان در این قسمت جای داد .

دوم: انقلاب‌هایی که تاسیس یک جامعه مبتنی بر آزادی فردی و رفاه شخصی را به عنوان آرمان متعالی خود برگزیده اند و هر آنچه را که به نحوی در تقابل با این آزادی افسار گسیخته باشد به کناری می نهند. جوامع به اصطلاح لیبرال چنین فرآیندی را پشت سر گذاشته اند و هم اکنون سعی دارند در قالب شعارهای انسان دوستانه، کالاهای فرهنگی خود را به دیگر کشورها صادر نمایند .

سوم: انقلاب‌هایی که اصل را بر تربیت «انسان‌های الهی » گذارده اند و تاسیس یک جامعه خداپسند را آرمان عالی خود قرار داده اند . در این انقلاب‌ها فقط تامین معاش دنیوی و آسایش عمومی‌ملاک نیست، بلکه غرض اصلی به کارگیری این ابزار برای تحقق یک وضعیت متعالی تر در درون جامعه می‌باشد و آن این که جامعه ای صالح و پاک ایجاد شود که افراد در درون آن بتوانند به تکامل معنوی خویش نایل آیند . انقلاب بزرگ حضرت رسول (ص) نمونه عالی این دیدگاه است و در عصر حاضر «انقلاب اسلامی ایران » را داریم که در نوع خود منحصر به فرد می‌باشد .

آرمان‌های سیاسی انقلاب اسلامی

تحول در ساختار سیاسی نمود اولیه هر انقلابی است، لذا می‏بینیم که داعیه رهبران انقلابی ما نیز آن بود که از پی خرابی نظام شاهنشاهی، نظام تازه‏ای را آورده‏اند که آرمان‏های ویژه خود را دارد. گفتنی است که تأسیس چنین نظامی اساسا بزرگ‏ترین آرمان سیاسی امام(ره) را تشکیل می‏داد، چرا که بعد از حکومت اسلامی حضرت امیرالمؤمنین(ع) تاریخ اسلام از داشتن یک «حکومت اسلامی» به زعامت ولیّ آگاه، مدیر و مدبّر محروم مانده بود و انقلاب اسلامی زمینه حاکمیت چنین نظامی را فراهم آورد.

1 ـ تأسیس جمهوری اسلامی

«جمهوری اسلامی» در دیدگاه امام خمینی(ره) تعریف و ویژگی‏های‏خاصی‏دارد که از همان ابتدا مورد تأکید امام(ره) بوده‌اند.

«حکومت اسلامی حکومتی است بر پایه قوانین اسلامی. در حکومت اسلامی استقلال کامل حفظ می‏شود، ما خواستار جمهوری اسلامی می‏باشیم، جمهوری فرم و شکل حکومت را تشکیل می‏دهد و اسلامی یعنی محتوای آن فرم، که قوانین الهی است».(3)

لذا اعتبار جمهوری اسلامی به «پیاده کردن احکام الهی» و «احقاق حقوق مستضعفان» است و این که سیره عملی «حضرت رسول(ص)» و «امیرالمؤمنین(ع)» را فراروی قرار داده، برای تحقّق عملی آنها در عصر حاضر تلاش نماید.(4)

2 ـ احقاق حقوق مستضعفان

«حکومت اسلامی» بنابر نصّ الهی، خود را موظّف می‏داند که از مظلوم حمایت کرده و بر ظالم بتازد و به نفی عملی کاربرد «پول» و «قدرت» در تعیین سیاست‏های اجرایی نظام بپردازد.(5) لذا می‏بینیم که ایشان با صراحت تمام می‏فرمایند:

«بحمدالله امروز همه دست اندرکارهایمان کاخ نشین نیستند. دولت ما یک دولت کاخ نشین نیست. آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم... خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسؤولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه‏داری گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار بشوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیاء و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ سازگار نیست».(6)

تأکید حضرت امام(ره) بر جایگاه رفیع ملت سخت کوش ایران و بیان خصال نکوی ایشان که در طول تاریخ اسلام کمتر سابقه دارد، در همین رهگذر انجام پذیرفته است و این کلام امام(ره) سرلوحه کار همه عاشقان، «خدمت به ملت» می‏باشد که:

«به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه می‏کنم که قدر این ملت را بدانند و در خدمت‏گزاری به آنان... فروگزار نکنند».(7)

3 ـ جلب رضایت مردم در چارچوب دستورات الهی

در نظر امام «دولت مزاحم» نمی‏تواند یک نمونه خوب از حکومت اسلامی به حساب آید، چرا که حکمت جعل دولت رفع حوائج ـ دنیایی و اخروی ـ مردم است، لذا یک دولت اسلامی آرمانی آن است که برای مردم ایجاد زحمت نکند، بلکه با ارائه خدمات لازم، رضایت آنها را جلب نماید:

«ایجاد زحمت برای مردم و مخالف وظیفه عمل کردن حرام و خدای نخواسته گاهی موجب غضب الهی می‏شود... بنابراین حقیقت ملموس باید کوشش در جلب نظر ملّت [نمود]».(8)

به همین منظور است که امام(ره) ایجاد یک رابطه صمیمی بین دولت و مردم،(9) عدم بهانه‏جویی و نپرداختن به کاغذبازی (10) را جلوه‏های عملی از این وضعیّت آرمانی مورد تأکید قرار می‏دهند.

.