سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

تمسک به ثقلین

    نظر

تمام تشریعات ازاول دین تا آخر آن براى یک کلمه است و آن بندگى خداست و نباید آنى از این کلمه غفلت کنیم.
کار بندگى به جایى مى رسد که مى فرماید:
ولا فرق بینک و بینهم الاّ انّهم عبادک .هر کدام از ما به انبیاء و اوصیاء و وصىّ وقت (عج ) شبیه تر باشیم به هدف نزدیک هستیم و هر کدام از این وصایت و از این یادگار که ثقلین باشند دورتر باشیم از خدا دورتریم و هر چه به این دو ثقل که قرآن و عترت است نزدیکتر باشیم به خدا و هدف خلقت نزدیک تریم .ما نباید خیال کنیم که توانائى اتکاء به افکار و آراء خودمان را داریم . کسانیکه به این ثقلین اعتماد و تمسک ندارند از هدف خلقت که همان بندگى خداست دور هستند.کسانى که مى گویند: ما قرآن را مى خواهیم ولى عترت را نمى خواهیم در واقع قرآن را هم نمى خواهند.در قرآن آمده است : الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا(مائدة/3).چه چیزى خصوصیّت دارد که آن موجب اکمال است ، و چه چیزى سبب اکمال اسلام است ؟همیشه اسلام دین مرضى خداست . پس امروز روز تکمیل و اکمال این دین است و تمام رضاى خدا در این مى باشد واگر کسى هم بگوید من عترت را مى خواهم و قرآن را نمى خواهم ، در واقع عترت را نمى خواهد و عترت را ندارد.عترت و قرآن شى ء واحدند. عترت شارح (احکام ...) قرآن براى ما است و قرآن شارح (تعلیمات ...) عترت است و ما نمى توانیم با تمسک به یکى از تمسک به دیگرى مستغنى شویم .اگر کسى بگوید: کتاب خدا ما را بس است . این به معناى اینست که کتاب خدا از کتاب خدا کفایت مى کند! آیا مى شود یک هم چنین چیزى را گفت ؟!


و اگر کسى هم بگوید:
نه خیر ،عترت براى ما کافى است ، به قرآن کارى نداریم .این فرد در واقع با عترت کارى ندارد زیرا عترت اول و آخرش ‍ قرآن است ، متشابهات قرآن برگشت به عترت مى کند و تعلیمات از عترت برگشت به قرآن دارد.به طورى که حضرات معصومین (علیهم السلام)در روایات فرموده اند: ما خالف کتاب اللّه لم اقله .
بالاخره ما باید در اعتقادات و اعمال ، چه عمل شخصى مان و یا عمل نوعى و اجتماعى مان و در عباداتمان از تحصیل رضایت خدا لحظه اى غافل نشویم و مسامحه نکنیم . که اگر مسامحه بکنیم در همان آن خاسر و زیانکار شده ایم . این مطلب کى براى مردم معلوم شود ،ممکن است طول بکشد، اما در واقع و نفس امر همان آنى که ما خودمان را از ثقلین دور کنیم ، از خدا خود را دور کرده ایم پس قهرا براى رسیدن به خدا باید به همین وسائل یعنى مقربین درگاه الهى متوسل شویم .
الا قرب فالا قرب تا برسد به امام زمان (صلوات اللّه علیه ).باید بدانیم که مطلب فقط یکى است و آن بندگى خداست و بندگى خدا در طاعت خداست و طاعت خدا در ترک معصیت خدا در اعتقادات و در عمل است . به طورى که ما جز طاعت خدا و یا چیزى که بوجود آورنده طاعت خداست مثل عقاید و تفکرات حقّه ، و یا چیزى که طاعت خداوند بوجود آورنده آنهاست مثل دور شدن از محرمات الهیه از قبیل کبر و حسد و... نداشته باشیم .طاعت خدا چیزى جز طاعت نمى آورد و طاعت جز از طاعت به وجود نمى آید. ما باید به این معنا معتقد باشیم .مبادا که آنى غفلت کنیم که در همان آن گرگها آماده هستند.عالم غفلت عالم مهیّا شدن براى شیاطین انس و جن است .


پس قهرا ما باید از خدا بخواهیم که ما را آن به آن از جمیع آفات و بلّیات معنویه و صوریه ، ظاهریه و باطنیه ، دنیویه و اخرویه سالم و محفوظ بدارد. از سعادت محروم نباشیم و در آن روز واپسین از تمامى عمر خودمان پشیمان نباشیم .


مطلبى از عمروعاص ملعون نقل شده همان کسى که این همه کارها را کرد، تا به روز قیامت راه را برگرداند، سرچشمه را خون آلود و زهر آلود کرد بطوریکه بشر تا آخر مبتلا به این بلا باشد مگر آنکه ظهور ولى مطلق (عج) آنرا جبران کند. در همان آخر حیاتش انگشت خود را به دندان گرفت و به آن حال هم وفات کرد و گفت :
اگر من به حقوق و حدود خودم قانع مى شدم این همه بلاها بر سر خودم و بر سر بشریت تا روز قیامت نمى آوردم  .
من این مطلب را از کسى دیگر نشنیده ام و در کتابى هم ندیده ام حتّى از کسانیکه راه اهل بیت (علیهم السلام)را نرفته و عملى نکرده اند بلکه ضد آنرا طى کرده اند.خدا ما را حفظ کند تا کارى نکنیم که آخر کار پشیمان شویم . کارى نکنیم که آخرش دست خالى برویم . کارى نکنیم که براى خوشحالى چند روزه دنیا از آن هدف اصلى که تمام انبیاء و اوصیاء به آن هدف دعوت مى کنند، غافل باشیم .اگر به شما بگویند: یکى از این دو را انتخاب کنید، یا یک مقدار سختى امروز را تحمل کنید
(حفّت الجنة بالمکاره )
و تا ابد خوشحال باشید و یا خوشحالى چند روزه دنیا را ترجیح دهید. هیچ عاقلى نمى گوید: من خوشحالى امروز را بر خوشحالى ابدى ترجیح مى دهم .قهرا ما باید از این وسائطى که بین ما و بین مبداء اجل و اعزّ هستند هیچوقت دور نباشیم .
الحمدللّه الّذى جعلنا من التمسّکین بولایة امیر المؤ منین علیه السلام والا ئمّة الا طهار (علیهم السلام) من ذریّته.

 

فیضى از وراى سکوت)رهنمودها و ارشادات شیخ الفقهاء و العرفا حضرت آیت الله العظمى بهجت