عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

چرا ازدواج دانشجویی

    نظر
متأسفانه لغزش گاه های زیادی بر سر راه جوانان کشورمان ایجاد شده، به طوری که در این شرایط واقعاً در جوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبری است.

 

 
این روزها به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی (ع) وحضرت فاطمه (س) بازار ازدواج و خواستگاری و عقد و عروسی و اینکه بعضی ها هم دارند دنبال کیس میگردند و… داغ، داغ است. البته تا باشه از این کارا!
 
البته خدا قسمت همه بکنه انشالله
 
آمین!
 
ازدواج
 
 فلسفه ی ازدواج دانشجویی در کل کار بسیارخوب و پسندیده ای است چرا که در جامعه ایی که سن افرادبرای ازدواج بالا رفته و آمار ازدواج کم شده و آمار طلاق رو به افزایش است. مخصوصا در محیط دانشگاه اگر ترویج ازدواج صورت بگیرد و این امر در دانشگاه نهادینه شود باعث میشود افراد زیادی روی به این کار بیاورندو یک جو خوب و پسندیده ایی ایجاد می شود.
 
در دانشگاهی که فضا یک فضای مختلط است وشاهد آن هستیم که وضع حجاب و عفاف روز به روز بدتر می شود، ازدواج با آگاهی کامل می تواند راهگشای خیلی از مسائل دانشجویان باشد. دانشجوئی که برای تحصیل و فراگیری علم به دانشگاه آمده است و می خواهد در کنار درس خواندن، به مسائل اعتقادی و دینی خود به برسد و دچار آسب نشود، ازدواج می تواند یک راه حل برای این عزیزان باشد. در شرایط کنونی جامعه و با توجه به توسعه ی ارتباطات و تهاجم فرهنگی رسانه ها، میتوان امر ازدواج را از اهم واجبات به شمار آورد؛ زیرا متاسفانه لغزش گاههای بسیار زیادی بر سر راه جوانان کشورمان ایجاد گردیده است به طوری که در این شرایط واقعاً (در جوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبری است)
 
امروزه باتوجه به این همه خطرات و دامهایی که در سر راه جوانان ما هست، ازدواج یک امری واجب و مهم تلقی میشود مخصوصا جوان دانشجویی که در پی کسب علم آمده است. مثلا جوشش غریزه جنسی، توفیق کسب علم ویا عبادتی با حضور قلب را به او نمی دهد و گاه در پی سرخوردگی ها و بیم به گناه افتادن، از روابط اجتماعی خود می کاهد و رفته رفته تاثیرات روانی این رفتار، موجب عصبی شدن و تند خویی او میگردد.
 
از تاثیرات ناشی از این مساله می توان به بی میلی به کار و فعالیت، به درس و مطالعه و بی میلی به معاشرت و مصاحبت با همسالان، اقوام و دوستان نام برد. هرچند موارد یاد شده از گناهان به شمار نمی آید، اما این ناهنجاری ها مقدمات گناهانی را در انسان بوجود می آورد. بارها و به کرار دیده شده کسانی که ازدواج میکنند و این مسئولیت را بر عهده میگیرند، از لحاظ روحیه ی معنوی و روانی به مراتب بهتر از مجردها هستند. البته فراموش نباید بکنیم که بستر یک زندگی آرامش بخش را خودمان باید فراهم کنیم.
 
تحصیلات مهمتر است یا ازدواج؟
 
در اینجا قصد دارم به چند مورد به این که آیا ازدواج مقدم بر تحصیل است یا برعکس بپردازم.
 
پسری که علاقه مند به ادامه ی تحصیل است در صورتی که احساس نیاز به ازدواج ندارد، بهتر است ازدواج را به تاخیر بیاندازد. ولی اگر فرد احساس کند نسبت به جنس مخالف دچارلغزش شده است ، احساس می کند کنترل شهوت برایش سخت شده چه در برخورد با جنس مخالف ، چه همجنس ، چه در تنهایی ، همین که این احساس را کرد، این ها همه نشانه ی ازدواج است و در این صورت نباید به خاطر تحصیلات ازدواج را به عقب بیندازد.
 
البته در مورد خانم ها چه نیاز به ازدواج پیدا شد و چه نشد، اصل اولیه این است که دختر هرچه زودتر اگر امکان ازدواج فراهم بود، ازدواج کند. حال چرا؟
 
به خاطر انواع و اقسام مزاحمت ها
 
دختر می خواهد درس بخواند، مرتب برایش مزاحمت ایجاد میشود، چه باقصد اذیت و چه با نیت خواستگاری که موجب میشود دغدغه ی محیط و افراد را پیدا کند. البته اینها وقت زیادی را از او میگیرد و فکر اورا مشغول میکند.
 
ذهنیت های اطرافیان
 
دختری که دنبال کسب علم است  و میخواهد به مرکزی یا نزد استادی برود و بحث کند، چون مجرد است، همیشه یک ذهنیت منفی به دنبالش هست. این ذهنیت ها مانع خیلی از پیشرفتها می شود و به دنبال خودش اضطراب ها و استرس هایی کاذب می آورد.
 
از دست دادن موقعیت های مناسب
 
در این چندسالی که دختر به دانشگاه آمده است و میخواهد به اهداف علمی خود برسد، خواستگاریهای خوبی داشته  و رد کرده و حالا که مثلا فوق لیسانس گرفته و در ضمن سنش هم بالاتر رفته ولی از آن طرف هم کمیت و هم کیفیت خواستگارها پایین آمده است و در ضمن توقعات اوهم بالا رفته است.در این حالت که دختر به یک تعارض میرسد که خودش لیاقت های ویژه ای دارد ولی طالبین او به این لیاقت ها نرسیده اند و احساس جفا از طرف جامعه میکند و مجبور است به خواستگاری کمتراز آنچه میخواست جواب مثبت بدهد که امکان دارد بعدا دچار مشکل بشود.
 
عدم سازگاری
انسان به طور کلی هرچه سنش بالا میرود، قوه ی سازگاری و انعطاف پذیریش کمتر میشود.لذا چه دختر و چه پسر بهتر است زودتر ازواج کنند.
 
عدم تناسب تحصیلی
 
میانگین سطح تحصیلی دخترها از پسرع بالاتر رفته است.بنابراین بخشی از دختران تحصیل کرده مچبورند با پسری ازدواج کنند که از نظر تحصیلی پایین تر از آنها هستند. بنابراین یا ازدواج نمیکنند و یا ازدواج میکنند و زندگی برای آنها سخت میشود. در هر حال اگر میبینید که شرایط اردواج برایتان مهیا است چرا ازدواج نمیکنید. نترسید و به صحبتهای دیگران هم توجه نکنید که میگویند ازدواج دردسر است و یا میگویند به مخارج سنگینش نمی ارزد و از این قبیل دسته حرفهای بی ریشه و اساس!
 
اگر همه ی شرایط را در نظر بگیریم ، تحصیل مانع ازدواج نخواهد بود البته ازدواج کمیت وقت را پایین می آورد، ولی برکتش را زیاد می کند. ازدواج به کار و تحصیل و… برکت میدهد به شرطی که متناسب و مناسب باشد. شرایط متناسب ضمن ادامه ی تحصیل یعنی اینکه شما که وضعیت آنچنانی ندارید، از طرف مقابلتان هم انتظار آنچنانی نداشته باشید.
 
یک نکته ایی را که خیلی هم بارها از این وآن شنیده ام و حیفم می آید که نگویم این است که متاسفانه خیلی ها دچار این توهم شده اند و فقط این دو کلمه را یاد گرفته اند که ما تا "فرد مناسبی” پیدا نکنیم ازدواج نمیکنیم. البته منظورم از فرد مناسب هم ایده آل بودن است؛ سوال من این است از این عزیزان که مگر خود شما ایده آل هستید که میخواهید طرف مقابلتان ایده آل باشد!!؟(منظور از مناسب یعنی به خود،خانواده و فرهنگت نگاه کن و انتخاب کن)
 
پس ازدواج مانع تحصیل نیست، اما باید توجه داشته باشیم که نوع ازدواج مانع تحصیل است. موضوع این نیست که کسی رو پیدا کنیم که همانند ما درس بخواند، بلکه گاهی همسر با آنکه خود نتوانسته است ادامه تحصیل بدهد، ولی واقعا احساس علاقه به تحصیلات همسرش دارد و این را میتوان در زندگی دید. عشق به تحصیل، بعضی اوقات در وجود فردی هست ولی به خاطر شرایط زندگی نمی تواند برود دنبال تحصیل. این عشق را انتقال میدهد به وجود همسرش. این افراد زوج های موفقی هستند.
 
بنابراین دخترخانم ها بااین نکته توجه کنند که اگر فرد مناسبی برای ازدواج پیدا شود، آنچه مقدم می باشد ازدواج است نه تحصیل. البته با در نظر داشتن این نکته که در حال سپری کردن مقاطع حساس تحصیلی(کنکورو امتحانات ترم و…)نباشند. بعضی ها تصورشان این است که درحین این که دارند درس میخوانند اگر ازدواج کنند برنامه ی تحصیلیشان بهم می خورد و از نظر درسی افت میکنند.
 
البته در پرتوازدواج(ازدواج درست و با آگاهی کامل نه از روی احساسات و عاشق شدن های کاذب و بی اساس ) شما و همسرتان میتوانید یکدیگر را در این راه یاری کنید به هم دلگرمی و امید دهیدکه این مسئله در تحصیلات علمی بسیار موثر است. این به تجربه ثابت شده است.ولی خب باید به این موضوع هم توجه داشت که در ماههای اول زندگی فرد تحت الشعاع قرار میگیرد و گاهی دچار تزلزل میشودکه با توجه به روحیه ی خانم ها، این امر در آنها بیشتر است؛ پس توجه به این نکته که شروع ازدواج نباید در مقاطع حساس تحصیلی باشد. توصیه ی من به شما این است بگردید دنبال آن کسانی که زندگی را با ازدواج دانشجویی شروع کردند از آنها سوال کنید، زندگیشان را بررسی کنید و از تجربیات آنها استفاده کنید تا دچار تشویش ذهنی و اضطرابها و حساسیت در این زمینه هانشوید.
 
جالب است یکی از رفقا رفتند به خواستگاری یک دختری که(حالا شما فرض کنید طرف مذهبی ،بسیجی و کلا حزب اللهی) در جواب سوال اینکه شما با بنده ازدواج میکنید یا نه این  را شنیده بود که من قصد ازدواج ندارم برای اینکه به درسم لطمه وارد میشود و نمیتوانم شاگرد اول بشوم!!!!!!!!!!!!!!! دیگه قضاوت این حرف باخود شماست.
 
 
در آخر صحبتهایم چند نکته ی مهم برای آن دسته از کسانی که نهایتا مسیر ازدواج در حین تحصیل را برگزیدند و نگران مشکلاتی که با آن مواجه میشوند خواهم گفت:
 
1- میتوانید با مقدمات ساده و بدون تشریفات عقد شرعی کنید، اما زندگی مشترک را به تاخیر بیاندازید. اصطلاحا زندگی نیمه مستقل داشته باشید.
 
2- کار کردن در حین تحصیل می تواند مشکلات اقتصادی شمارا کاهش دهد. البته زندگی دانشجویی بیشتر از دوطرف خانواده ها تامین میگردد. چرا که اکثر خانواده ها پذیرفته اند که زندگی دانشجویی شرایط خاص خودش را دارد.
 
3- وقتی زندگی ساده و قانعی داشته باشید،آرامش روحی و فکری بیشتری خواهید داشت ودر این صورت راحت تر میتوانید در مسائل علمی و پژوهشی و صنعتی پیشرفت کنید.
 
البته موارد زیادی هست که نه مجال نوشتن است و نه فضای آن بقیه ی نکات رو به خودتان میسپارم و این همت را میطلبد که خودتان به دنبالش بروید.