عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

آثار و قواعد ازدواج از منظر قرآن

    نظر

http://www.ParsiBlog.com/PhotoAlbum/saidgodari/27.jpg

ازدواج همان بهره‏بردارى درست از پدیده غریزه جنسى است که خالق حکیم در وجود انسان قرار داده است و انسان مى‏باید در حد تعادل از آن استفاده کند تا ضمن هماهنگى تشریع با تکوین، زمینه دوام و بقاى نسل بشرى را فراهم آورد.



گروه معارف «شبکه خبر دانشجو»؛ ازدواج به عنوان یک پدیده طبیعى، داراى آثار و فواید فردى و اجتماعى فراوانى است، که در قرآن کریم نیز به برخى از آن‏ها اشاره شده است:

الف- اثر اجتماعى (حفظ نسل)

مهم‏ترین اثر در بعد اجتماعى ازدواج، بلکه راز اصلى این پدیده، استمرار نسل بشرى است. افزون بر اشاره قرآن، امام على (ع) در راز وجود شهوت در انبیا مى‏فرماید: «و اما الشهوه فجعلها الله تعالى فیهم لما اراده من بقائهم فى الدنیا ... فلولا موضع الشهوه، لما اکلوا، فبطل قوه اجسامهم عن تکالیفهم و یبطل حال النکاح، فلایکون لهم نسل ولا ولد، و ما جرى مجرى ذلک، فالشهوه مرکبه فیهم لذلک؛ خداوند بدین جهت در انبیا شهوت قرار داد که مى‏خواست آن‏ها بتوانند در دنیا زندگى کنند ...؛ پس اگر شهوت در آن‏ها نبود، غذا نمى‏خوردند، بدنشان از اداى وظایف باز مى‏ماند و نیروى نکاحشان از بین مى‏رفت، و دیگر نسل و فرزندى نداشتند؛ پس بدین‏ خاطر شهوت در درونشان جاسازى گردید.» «. ر. ک: بحارالانوار، ج 93، ص 89» باید توجه داشت که شهوت در سخن امام اعم از شهوت جنسى و اشتهاى شکمى است، ولى مصداق بارز خواست انسانى شهوت جنسى است.

ب- آثار فردى‏

قرآن براى ازدواج در بُعد فردى، آثار چندى را بیان مى‏کند که به برخى از آن‏ها اشاره مى‏کنیم:

1. آرامش روحى‏

وقتى بنا شد به حکم حکمت الهى و مصالح آفرینش، در درون انسان غریزه جنسى نهاده شود، چنان‏که در روایتى از امام صادق (ع) به نقل از على (ع)، آمده است: «ان الله رکب فى الملائکه عقلًا بلا شهوه، و رکب فى البهائم شهوه بلا عقل، و رکب فى بنى آدم کلیهما، فمن غلب عقله على شهوته، فهو خیر من الملائکه، و من غلب شهوته على عقله فهو شر من البهائم؛ خداوند فرشتگان را از عقل محض آفرید، و حیوانات را از شهوت محض خلق کرد، ولى در آفرینش انسان، هر دوى عقل و شهوت را قرار داد؛ بنابراین، اگر عقل انسان بر شهوتش چیره شود، از فرشتگان برتر خواهد شد، و اگر شهوتش غالب گردد، از چهارپایان نیز پست‏تر مى‏شود.» «ر. ک: وسائل الشیعه، ج 11، ص 164»

در درگیرى میان عقل و شهوت، به هنگام فوران کوره آتش شهوت، تنها چیزى که مى‏تواند به انسان آرامش ببخشد، خاموش کردن طبیعى آتش شهوت است که در قالب ازدواج قانونى انجام مى‏شود. اصلا وجود همسر شرعى و قانونى در کنار انسان از آن جهت که هر زمان اراده کند، در اختیار او است، خود مایه آرامش است و از این رو است که قرآن مى‏فرماید: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا؛ دیگر از نشانه‏هاى خدا این است که از جنس خودتان همسرانى براى شما آفرید، تا در کنار آن‏ها آرامش یابید» «. روم، 21» با این آرامش به دست آمده، انسان بهتر مى‏تواند از عالم خاکى رسته، از ملک فراتر رفته و به خدا برسد.

2. دوست یابى‏

انسان در این دنیا، به حکم این که در درونش، یک جاذبه و کشش قلبى وجود دارد، نمى‏تواند همواره به تنهایى زندگى کند، بلکه مى‏بایست براى خود شریک و رفیقى برگزیند. بدیهى است که رفقاى درسى و شرکاى مالى هر کدام در کوتاه مدت، و تنها در بخشى از نیازها مى‏توانند انسان را یارى کنند، ولى آن که در دراز مدت مى‏تواند یار و غمخوار انسان و انیس و مونس وى باشد، همسر او است؛ از این رو، قرآن مى‏فرماید: «وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّهً وَرَحْمَهً؛ «همان» و در بین شما دوستى و رحمت قرارداد.»

مودت در آغاز زندگى و رحمت در پایان آن است. مودت در بیشتر مواقع، دو سویه و رحمت از یک سوى مى‏باشد.

3. دژسازى‏

قرآن کریم از هر دوى زن و مرد نسبت به یکدیگر تعبیر به لباس مى‏کند و مى‏فرماید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ؛ آنان لباسى براى شما، و شما لباسى براى آنان هستید.» «بقره، 187» فلسفه آن نیز روشن است؛ زیرا این لباس است که انسان را از سرما و گرما و خطر برخورد اشیاء به بدن حفظ مى‏کند، عیوب انسان را مى‏پوشاند و نیز زینتى براى انسان است.»

زن و مردى هم که ازدواج کنند، به آثار ارزشمندى مى‏رسند؛ زیرا جوان، چه پسر و چه دختر، وقتى به مرحله‏اى از زندگى رسید، از یک سو احساس استقلال مى‏کند و مى‏خواهد به نحوى از خانه و خانواده جدا شده و شانه خود را از زیر اوامر و نواهى پدر و مادر خالى کند و از سوى دیگر، این استقلال در بسیارى امور نه تنها کارساز و مشکل گشا نیست، بلکه مشکل آفرین نیز هست.

در این‏جا مى‏بایست ضمن دادن استقلال به فرزند، او را به جایى پیوند داد تا از تند بادهاى زندگى، حرارت شهوت، سردى عاطفه، گفتار نارواى مردم و ... در امان بماند و این تنها ازدواج است که مى‏تواند این مهم را بر دوش بگیرد؛ یعنى پسر و دختر را در برابر آتش شهوت بیمه کند، در سردى زندگى عاطفه آن‏ها را تأمین نماید، از گفت و شنودهاى بى پایه در امانشان دارد و هر کدام را مایه آبروى دیگرى سازد. افزون بر آن، این‏که زن و مرد بسان لباس عیب‏هاى ظاهرى و باطنى یکدیگر را مى‏پوشانند.

4. یادگار نیک‏

یکى از آثار مهم ازدواج این است که انسان مى‏تواند، یادگارى شایسته به نام فرزند صالح تحویل جامعه دهد، ثمره صالحى که چه بسا به مصلحى بدل شود و با فکر و اندیشه خود عالمى را دگرگون مى‏سازد. روشن است که با خوددارى از ازدواج ظهور چنین مصلحانى ممکن نخواهد بود؛ از این رو قرآن به دنبال بیان «حرث لکم» مى‏فرماید: «قَدِّمُوا لأَنْفُسِکُمْ؛ با پرورش فرزندان خوب، اثر نیکى را از پیش بفرستید.» «. بقره، 223»

5. بى‏نیازى‏

افزون بر آثار عبادى و اخلاقى ازدواج، در بعد فردى و اجتماعى، اثر اقتصادى نیز در آن وجود دارد. قرآن مى‏فرماید: «إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند آن‏ها را از فضل خود بى‏نیاز مى‏کند.» « نور، 32» این تعبیر در پاسخ کسانى است که از ترس‏ فقر، تن به ازدواج نمى‏دهند، و حال آن‏که قرآن نه تنها ازدواج را موجب تنگدستى نمى‏داند، بلکه بر عکس مایه توسعه زندگى مى‏داند؛ زیرا فرد مجرد ممکن است لقمه نانى را از خانه پدر به دست آورد؛ از این رو خود را آزاد انگاشته و دنبال کار و تلاش نرود، ولى همین که ازدواج کرد و وظایفى بر دوش خود احساس نمود، بى‏شک تلاش خواهد کرد تا خود و خانواده‏اش را تأمین کند، و در پرتو این سعى و کوشش به فضل الهى به زندگى‏اش فزونى بخشد.

6. کسب معنویت‏

وقتى بر اثر ازدواج، تعادل در غریزه جنسى ایجاد شد، انسان مى‏تواند در پرتو آرامش حاصل از آن به عبادت بپردازد و به مبدأ و معاد (خدا و قیامت) توجه بیشترى داشته باشد؛ چنان‏که پیامبر (ص) مى‏فرماید: «من احب ان یلقى الله طاهراً مطهراً فلیقله بزوجه؛ هر کس مى‏خواهد پاک و پاکیزه خدا را ملاقات کند، باید ازدواج کند.» «مقنعه، شیخ مفید، ص 496