عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

مدیریت امام در دوران دفاع مقدس

    نظر

مدیریت امام در دوران دفاع مقدس

 

 

امام خمینی در دفاع مقدس

 

 بحران‌ها آزمون مدیریت جوامع هستند که سیستم‌های سیاسی را به چالش می‌کشند. بنابراین بررسی چگونگی مدیریت بحران‌ها در کشورها، می‌تواند ارزیابی مثبتی برای سیستم‌های مدیریتی گوناگون باشد. جنگ یکی از این بحران‌ها است که تا به امروز کشورهای متعددی را درگیر ساخته است. بررسی مدیریت جنگ‌ در کشورهای گوناگون تجربه‌ های موفق و ناموفق متعددی را آشکار می‌کند. برای نمونه جمهوری اسلامی ایران یکی از طولانی ترین جنگ‌های جهان معاصر را تجربه کرده است. جنگی تحمیلی و فرسایشی. جنگ تحمیلی یکی از آزمون‌هایی بود که سیستم نوپای جمهوری اسلامی را و شاید استعدادهای رهبری و ظرفیت‌های مدل حکومتی ولایت فقیه را به چالش کشید. بررسی چگونگی مدیریت امام در جنگ تحمیلی می‌تواند تجربه جمهوری اسلامی ایران را در مدیریت بحران‌ها رهنمون سازد.

رهبران انقلابی و مدیریت بحران

رهبران انقلابی بنابر توانایی خود می‌توانند در جایگاه‌های گوناگون قرار گیرند. «رهبران فکری یا ایدئولوژی پرداز» که اصول و زمینه‌ی عقیدتی پیدایش جنبش انقلابی را فراهم می‌کنند و با استفاده از اصول و جهان بینی خاصّ خود از نهادهای سیاسی موجود سلب مشروعیت می‌نمایند. رهبران «بسیج گر» (کاریزماتیک) دارای مهارت تحریک مردم به عمل سیاسی هستند؛ سلاح آن‌ها  زبان و نطق و بیان است که به وسیله‌ ی آن ایدئولوژی انقلاب را  ساده و عامه فهم می‌سازند. دسته سوم رهبران «مدیر یا سیاست‌گذار» هستند که وظیفه‌ ی تحکیم قدرت و نهادینه کردن آن را به ویژه پس از به ثمر رسیدن انقلاب به عهده دارند. این سه ویژگی البّته می‌تواند  هم زمان در یک شخصیت واحد با شدت و ضعف متبلور شود.

رهبری که از سه ویژگی مزبور برخوردار است از دامنه اثرگذاری بیشتری بر تحولات برخوردار است و بهتر می‌تواند شیوه‌ ی مدیریتی خود را اجرا نماید.

‌در شرایط غیرعادی همچون مواقع بحرانی نقش رهبری و مدیریت برجسته‌ تر می‌گردد. بررسی‌ بحران‌های‌ گذشته‌ نشان‌ می‌دهد، افراد در این‌گونه‌ موارد دچار سردرگمی‌ می‌شوند

‌در شرایط غیرعادی همچون مواقع بحرانی نقش رهبری و مدیریت برجسته‌ تر می‌گردد. بررسی‌ بحران‌های‌ گذشته‌ نشان‌ می‌دهد، افراد در این‌گونه‌ موارد دچار سردرگمی‌ می‌شوند، ساده‌ترین‌ و در عین‌ حال‌ اساسی‌ترین‌ اشتباهات‌ در لحظات‌ بحرانی‌ رخ‌ می‌دهد، معمولاً‌ سخن‌ و عملکرد مسئولان‌ خلاف‌ جهت‌ منافع‌ خود و سازمان‌ آن‌هاست، دستپاچگی‌ و عکس‌العمل‌های‌ غیرمنطقی‌ در چنین‌ شرایطی‌ بسیار دیده‌ می‌شود، جلوگیری‌ از ازدحام‌ خبرنگاران‌ کنجکاو، حفظ‌ اعتبار، کاهش‌ عوارض‌ و بازتاب‌های‌ منفی‌ آن‌ بر آینده‌ و افکار عمومی‌ مسائلی‌ هستند که‌ گاه‌ از کنترل‌ خود بحران برای‌ مسئولان‌ مشکل‌تر می‌شود.

رهبران انقلابی بر اساس دسته‌ بندی موجود و با توجه به ویژگی‌های شخصی و قابلیت‌ها و استعدادهای فکری خود از دامنه اثرگذاری متفاوتی بر مدیریت بحران‌ها برخوردارند. جایگاه و نوع اختیارات رهبران که بر اساس توانمندی‌های آن‌ها می‌تواند از قوت و ضعف برخوردار باشد؛ می‌تواند ابعاد مدیریتی آنان را آشکار نماید. در مبحث مدیریت بحران، تصمیم‌گیری‌های‌ مهم‌ و عمده‌، همواره‌ از ضروریات‌ بحران در لحظات‌ اول‌ است. تصمیماتی‌ که‌ نه ‌تنها در ابعاد وسیعی‌ تأثیر می‌گذارد و در حقیقت‌ آینده‌ و گستره‌ بحران را می‌سازد، بلکه‌ همه‌ در مورد آن‌ قضاوت‌ می‌کنند. بنابراین، در مواجهه‌ با بحران، اولین گام رهبران اتخاذ تصمیم‌های‌ صحیح‌ منوط‌ به‌ دسته‌بندی‌ حقایق‌ و واقعیت‌ها است. اگر  رهبران فکری، کاریزما و سیاست‌گذار و مدیر از اجماع برخوردار نباشند و دسته‌ بندی واقعیت و حقایق دچار تفرق شود؛ موجب پریشانی وآشفتگی بیشتر است.

جنگ به عنوان یک بحران تا به حال سیستم‌های مدیریتی متعددی در جهان را درگیر ساخته است. یکی از این سیستم‌ها، سیستم نوپای جمهوری اسلامی است که به مدت هشت سال با جنگی نابرابر درگیر بود. این سیستم که به دلیل مدل حکومتی خود-ولایت فقیه- از سایر سیستم‌های حکومتی متمایز است؛ با مرکزیت رهبری امام خمینی(ره)، تجربه متفاوتی از مدیریت بحران را به منصه ظهور رساند که در ادامه مورد بررسی قرار می‌گیرد.

امام خمینی در دفاع مقدس

 

امام خمینی(ره) و تجربه مدیریتی جنگ تحمیلی

امام خمینی از جمله رهبرانی است که مختصات سه دسته رهبران را داراست و همین امر باعث می‌شود تا از تونایی اثرگذاری بیشتری بر تحولات کشور داشته باشد. جنگ تحمیلی رویدادی بود غیر پیش بینی و بنا به ماهیت خود تنش زا. اهمیت این بحران در شرایطی که کشور در حال از سرگذراندن دوران اولیه انقلاب است افزایش می‌یابد و وضعیت بحران در بحران را ایجاد می‌کند.

با آغاز جنگ تحمیلی امام خمینی با تأکید بر انسجام و وحدت درونی و دوری از اختلافات سعی کرد تا اولین گام در برابر این بحران را با حفظ انسجام درونی و استفاده از عاملان انسانی که سراپا همه گوش به فرمان رهبری او بودند، بردارد.

در ابتدای تجاوز عراق به ایران، اولین گام پیام به جامعه، برای حفظ خونسردی و برخورداری از آگاهی در برابر اغتشاشاتی است که گروهک منافقین ایجاد می‌کند. امام با هوشیاری در برابر این دو بحران یعنی اعلام جنگ عراق و اغتشاشات منافقین ملت را آرام می‌کند، سپس منافقین را خطاب خود قرار می‌دهد که در صورت تداوم این اغتشاشات در شرایط جنگی آن‌ها نیز همراه و متحد عراق هستند.

گام بعد، حماسی است. از یک سو انقلاب در مراحل اولیه خود قرار داشت و هنوز نیروهای کشور به سازماندهی و تشکیلات مناسب دست نیافته بودند و از سویی نیز جنگی روانی مبنی بر پیروزی عراق در آغاز جنگ شکل گرفته بود؛ کسانی مانند هنری کیسینجر در تاریخ 7/6/59 پیش‌بینی کرده بود عراق در یک جنگ ده روزه می‌تواند بر جمهوری اسلامی پیروز شود.  همچنین همان روز بختیار که شناخت بیشتری از بقیه‌ ی مردم ایران داشت سقوط نظام جمهوری اسلامی را ظرف چند ماه محقق دانست و صدام در روز اول جنگ گفته بود که هفت روز دیگر به تهران خواهیم رسید. حماسی بودن در چنین شرایطی به این معنا است که امام به عنوان رهبر فکری، بسیج‌گر و سیاست‌گذار، با اطمینان عراق و حامیانش را خطاب قرار داد:

«به صدام حسین و امثال او؛ ثابت خواهم کرد که این‌ها؛ این اذناب امریکا قابل ذکر نیستند...»

امام به عنوان رهبر فکری، بسیج‌گر و سیاست‌گذار، با اطمینان عراق و حامیانش را خطاب قرار داد:

«به صدام حسین و امثال او؛ ثابت خواهم کرد که این‌ها؛ این اذناب امریکا قابل ذکر نیستند...»

امّا در چنین شرایطی نیز امام سعی می‌کند با استفاده از قدرت نرم خود ملت عراق را از دولت صدام حسین جداسازی کند و خطاب خود را صدام حسین قرار دهد. بدین ترتیب با یک استراتژی مناسب و بهره‌ گیری از جریان اندیشه‌ ای که معتقد به امت جهانی اسلام است؛ یک وفاق بین ملت عراق و ایران شکل می‌دهد و شکافی را درون سیستم عراق ایجاد می‌کند.

در مرحله‌ ی بعد، حرکت جوانان به سوی جبهه‌ ها با پیام‌های پرنفوذ رهبر، یک جریان «هنجار درونی» به وجود آورد که به تدریج همه‌ ی اقشار را فراگرفت. به طوری که بسیاری از افراد مایل به رفتن به جبهه‌ ها شدند و نرفتن به جبهه یک نابهنجاری و درعین حال ناجوانمردی تلقی می‌شد «در صورتی که افراد دارای هدف مشترک مهم و فعالیت مشترک در جهت رسیدن به هدف باشند، احساس تعلق خاطر در بین آن‌ها زیاد می‌شود. مهمترین هدف مشترک، دشمن مشترک است و اگر این دشمنی بنیان مذهبی داشته باشد تأثیری صدچندان خواهد داشت. در جبهه‌ ها یک فرایند همبستگی و انسجام اجتماعی و دگرگونی عمیق ارزش‌ها روی داد و «ایمان» به عنوان سیمان اجتماعی قوی‌ترین همبستگی را در میان جوانان رزمنده به وجود آورد».

امام خمینی در دفاع مقدس

 

 این همبستگی جز به رهبری امام میسر نشد. جنگ به دلیل ماهیت انقلاب ایران خاصیتی مذهبی داشت. رهبری امام نیز بر بستر مذهب جریان داشت و با آموزه‌ های مذهبی آمیخته بود. امام با بهره‌ گیری مناسب از خاطره جمعی مخاطبان خود، آموزه‌ های مذهبی را به جریان انداخت. این گواهی بود بر تفکر امام که دین را جاری در زندگی می‌دانست و به آن ابعادی همه‌ جانبه می‌بخشید. بنابراین زندگی بزرگان مذهبی چون امام حسین(ع)  و مفاهیمی نظیر شهادت، آزادیخواهی، تن ندادن به ذلت و.... برجسته گردید. راهی که امام حسین (ع) و یاران‌شان طی نمودند، طریق احسنی است که سعادت ملت را در پی دارد.  مگر نه‌ آن‌ است‌ که‌ دستور آموزنده‌ «کل‌ یوم‌ عاشورا و کل‌ ارض‌ کربلا» باید سرمشق‌ امت ‌اسلامی‌ باشد. قیام‌ همگانی‌ در هر روز و در هر سرزمین‌، عاشورا قیام‌ عدالت‌خواهان‌، با عددی‌ قلیل‌ و ایمانی‌ و عشقی‌ بزرگ‌، در مقابل‌ ستمگران‌ کاخ‌ نشین‌ و مستکبران‌ غارت‌گر بود و دستور آن‌ است‌ که‌ این‌ برنامه‌ سرلوحه‌ زندگی‌ ‌ در هر روز و در هر سرزمین باشد‌. روزهایی‌ که‌ بر ما گذشت‌ عاشورای‌ مکرر بود... و این‌ دستور آموزنده‌، تکلیفی‌ است‌ و مژده‌ای‌. تکلیف‌ از آن‌ جهت‌ که‌ مستضعفان‌، اگر چه‌ با عده‌ای‌ قلیل‌، علیه‌ مستکبران‌، گرچه‌ با ساز و برگ‌ مجهز و قدرت‌ شیطانی‌ عظیم‌، مأمورند چونان‌ سرور شهیدان‌ قیام‌ کنند و مژده‌ که‌ شهیدان‌ ما را در شمار شهیدان‌ کربلا قرار داده‌ است‌ و مژده‌ که‌ شهادت‌ رمز پیروزی‌ است.»‌[5]در واقع امام توانستند با استفاده از نفوذ خود در میان مردم و با بهره‌ گیری از باورهای دینی‌شان، به بهترین وجه آن‌ها را برای حضور در جبهه‌ های جنگ بسیج کنند.

جمع بندی

امام خمینی با بهره‌ گیری از آموزه‌ هایی که از اسلام داشت و بر اساس توانایی و قابلیت‌های رهبری خویش در هنگام جنگ توانست با شناخت از وضع موجود، تصمیم‌ گیری سنجیده و مطابق با شرایط انجام دهد. تأکید بر انسجام و بهره‌ گیری از آموزه‌های مذهبی و ایجاد امواج مردمی در برابر نیروی متجاوز در آن شرایط، کاربرد بهینه‌ ی داشته‌ های کشور بود. ایشان با شناخت از واقعیت‌ها و حقیقت‌ های موجود سیستم نوپای جمهوری اسلامی، با تلفیق آموزه‌ های مذهبی و ملی و برجسته کردن اتحاد درونی توانست تا سرمایه اجتماعی را تقویت نماید و همین امر یکی از ابعاد مثبت مدیریت رهبری در دروان جنگ تحمیلی بود. چنان‌چه کشوری که در وضعیت بحران در بحران قرار داشت، توانست با مدیریت صحیح منابع انسانی و تقویت انسجام درونی، جنگ را به نفع خود پایان دهد. تجربه‌ ی مدیریتی امام خمینی در چنین شرایطی، تبلور آمیختگی توانایی‌های فکری، بسیج‌ گرانه و سیاست‌گذارانه‌ ی ایشان بود.



امام خمینی با شناخت از واقعیت‌ها و حقیقت‌ های موجود سیستم نوپای جمهوری اسلامی و با تلفیق آموزه‌ های مذهبی و ملی و برجسته کردن اتحاد درونی  و با مدیریت صحیح منابع انسانی و تقویت انسجام درونی، جنگ را به نفع خود پایان دهد.