عاشقی -3

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نامید نشوید

    نظر
نامید نشوید
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمسلام ابن مستتیر گفت خدمت حضرت باقر(ع ) بودم در اینموقع حمران بن اعین وارد شد. سوالاتى کرد وقتى خواست حرکت کند. گفت یابن رسول الله خدا شما را طول عمر عنایت کند و ما را بیش از این بهره مند گرادند خواستم وضع خود را برایتان شرح دهم .
وقتى ما شرفیاب خدمت شما میشویم . هنوز خارج نشده ایم قلبمان صفائى پیدا میکند و از دنیا فراموش مینمائیم . ثروت مردم در نظرمان ساده و بى ارزش جلوه میکند. همینکه از خدمت شما دور میشویم و در اجتماع با تجار و مردم تماس میگریم باز بدنیا علاقه پیدا مى کنیم امام (ع ) در جوابش ‍ فرمود: قلب است این (براى همین زیر و روشدن و تقلب قلب نامیده شده ) گاهى سخت و زمانى نرم میشود سپس فرمود اصحاب حضرت رسول (ص ) به آنجناب عرض میکردند: ما میترسیم منافق باشیم . پیغمبر(ص ) میپرسید بواسطه چه چیز؟ جواب میدادند وقتى خدمت شما هستیم ما را بیدار نموده به آخرت متمایل میفرمائید ترس بما روى میآورد از دنیا فراموش کرده بى میل به آن میشویم بطوریکه گویا با چشم ، آخرت و بهشت و جهنم را مشاهده میکنیم . این حال تا موقعى است که در خدمت شما هستیم . همینکه خارج شدیم بمنزل که مى رویم بوى فررزندان که به شامه ما میرسد خانواده و زندگى خود را که مى بینم نزدیک میشود حالت پیش را که در خدمت شما داشتیم از دست بدهیم بطورى که گویا هیچ سابقه چنین حالى را نداشته ایم آیا با این خصوصیات ما داراى نفاق نمیشویم ؟
فرمود هرگز. این پیش آمدها و تغییرات از وسوسه هاى شیطان است که شما ار بدنیا متمایل میکند بخدا سوگند اگر بر همان حال اولى که ذکر کردید مداومت داشته باشید ملائکه با شما مصافحه میکنند و بروى آب راه خواهید رفت (ولولا انکم تذنبون فتستغفرون الله لخلق الله خلقا حتى یذانبواثم یستغفروالله فیغفرلهم ان المومن تواب ) اگر نبود همینکه شما گناه مى کنید و پس از آن توبه مینمائید هر آینه خداوند دسته دیگرى را خلق میکرد که گناه کنند آنگاه طلب آمرزش و توبه نمایند تا خداوند آنها را ببخشد. بدرستیکه مومن پیوسته مورد امتحان و آزمایش واقع میشود گناه میکند و توبه مینماید باز گناه میکند فورا توبه مینماید نشنیده اى خداوند میفرماید: (ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین ) و نیز در این آیه میفرماید: (استغفروا ربکم ثم توبوا الیه )
(80)

برگرفته از کتاب : داستانها و پندها جلد چهارم ، اثر مصطفى زمانى وجدانى


بدعت

هر گناهى توبه مخصوصى دارد
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمحضرت صادق (ع ) فرمود: مردى در زمان هاى گذشته زندگى میکرد، در جستجو بود دنیا را از راه حلال بدست آورد و ثروتى فراهم نماید ولى نتوانست . از راه حرام جدیت کرد باز نتوانست . شیطان برایش مجسم و آشکار شده گفت از راه حلال خواستى ثروتى فراهم کنى نشد و از راه حرام هم نتوانستى اینک مایلى من راهى بتو بیاموزم که بخواسته خود موفق شوى ثروت سرشارى بدست آورى و عده اى هم پیرو و تابع پیدا کنى ؟ گفت آرى مایلم .
شیطان گفت از خود کیش و دینى اختراع کن مردم را بسوى کیش اختراعى دعوت نما بدستور شیطان رفتار کرد، مردم گردش را گرفته پیرویش کردند و به آنچه مایل بود از ثروت دینا رسید. روزى ناگاه متوجه شد که چه کار ناشایستى کردم مردم را گمراه نمودم خیال نمیکنم توبه اى داشته باشم مگر اشخاصیکه بواسطه من گمراه شده اند متوجه کنم که آنچه از من شنیدند باطل و ساخته شده خودم بود آنها را برگردانم شاید توبه ام پذیرفته شود.
به پیروان خود یک یک مراجعه کرد آنها را گوشزد نمود که آنچه من میگفتم باطل بود، اساس و پایه اى نداشت آنها جواب میدادند دروغ میگوئى گفتار سابق تو حق بود اکنون در کیش و دین خود شک کرده و گمراه گشته اى . این جواب را که از آنها شنید غل و زنجیرى تهیه نمود بگردن خود آویخته گفت باز نمیکنم تا خداى توبه ام را بپذیرد.
خداوند به پیغمبر آنزمان وحى نمود که به فلانى بگو قسم بعزتم اگر آنقدر مار بخوانى و ناله نمائى که بند بندت از هم جدا شود دعایت را مستجاب نمى کنم مگر کسانیکه بکیش تو مرده اند و آنها را گمراه کرده بودى بحقیقت کار خود اطلاع دهى و از کیش تو برگردند
(81) (اینکار هم که برایش امکان نداشت ).