ویژگیهاى مدینه فاضله ، در عصر ظهور
برگرفته از کتاب : چشم به راه مهدی
1. مدینه عدل : عدالت ، واژه اى غریب نیست ، اما حقیقتى قریب هم نیست .
سده ها و هزاره هاى بسیارى است که بشر با این رؤ یا روز و شب کرده ، لیکن جز زور و اختناق و ظلم و بیداد، نصیبى نبرده است . هنوز آهنگ سنگینى ناله هاى کودکانى که به بیگارى کشیده شده اند، مادرانى که شوى خود را به بى عدالتى قربان داده اند و مردانى که به جبر کمر در برابر ظلم خم کرده اند در گوش تاریخ است . هنوز اشکهاى ریزان و قلبهاى داغدیده ، هراسهاى قالب تهى کن و نفسهاى در سینه حبس ، ضجه هاى دردناک و دردهاى بى تاوان ، زخمهاى بى مرهم و ناامیدیهاى بى پایان ، نگاه هاى خسته و بى سو، دستهاى لرزان و بى رمق ، لبهاى خشک و چروکیده ، بدنهاى رنجور و زجر کشیده ، انسان سراپا ظلم و بیداد دیده ، هنوز این همه در خاطره تاریخ زنده است و اگر تاریخ با یادبود این حجم عظیم از نامردمى ، هنوز پا بر جا ایستاده و قالب تهى نمى کند، به دلیل این است که مى خواهد کسى را بیابد و تمام رنجهاى مدفون در خویش را در گوش او نجوا کند.
دیدیم و مکرر شنیده ایم که در طول تاریخ ، انسانهاى بسیارى با اندیشه عدالت و فریاد دادخواهى انسانها، این حقیقت را زنده و جاودان ساخته اند، اما تلاش عملى آن خیراندیشان و نیک خواهان در راه برقرارى عدالت ، در بیشتر موارد کم ثمر و یا بى ثمر و عدالت در معناى حقیقى آن ، همچنان در رؤ یا. چقدر سخت و دشوار است تعبیر نشدن این رؤ یاى شیرین . رؤ یایى که تمامى اجزاى وجود انسان در تمام تاریخ ، با آن عجین شده و نگاه پر انتظار او در تعبیر آن خسته و کم سو گشته . بارها و بارها با زنگ حوادث مختلف ، تپش قلبش فزونى یافته ، اما زمانى که پلک از این خواب شیرین برداشته ، جز سیاهى و تباهى مستکبران و ظالمان چیزى در پیش روى ندیده .
اما مى دانیم ، هر چه بر شماره اوراق تاریخ افزون گردد، از شماره انتظارمان خواهد کاست و این همان چراغ امیدى است که قرنها و قرنهاست در دل انسانها به عشق آمدن آن منجى ، روشن و فروزان است . به عشق او، که نامش ((عدل )) است (السلام على ... العدل المشتهر) کلامش عدل است و راهش عدل . او که حکومتش حکومت عدالت است و این گم شده بشریت را در فرجام تاریخ بدو باز خواهد گرداند.
در خصوصیات قیام و حکومت امام زمان (ع )، هیچ ویژگى به اندازه ((عدالت و قسط)) روشنى و نما ندارد. آن قدر که در روایات بر ویژگى عدالت گسترى آن مولى تاءکید شده ، بر سایر مسائل چنین ابرامى نرفته است و این ، نشان از برجستگى این مهم در سازمان مدینه فاضله اسلامى در دوران ظهور دارد.
دهها و بلکه صدها روایت در کتابهاى مختلف روایى ، بویژه ، در کتاب منتخب الاءثر و کمال الدین ، شیخ صدوق ، در مورد عدالت گسترى آن حضرت وارد شده است . در بسیارى از این روایات ، از آن امام همام ، به عنوان مظهر و تجلى کامل عدالت یاد شده است . نام ((عدل )) که بر آن مولى نهاده اند در واقع ترجمان کامل رسالت اوست .
صاحب مکیال المکارم ، در اثر شریف خود، در این رابطه چنین مى نویسد:
((عدل ، آشکارترین صفات نیک آن امام است . براى همین (آن بزرگوار) در دعاى شبهاى رمضان ، ((عدل )) نامیده شده است :
(( اللهم و صل على ولى امرک القائم المؤ مل و العدل المنتظر.))
خداوندا به ولى امر خود که قیام کننده و... و عدل مورد انتظار همه است درود فرست (146) .))
در روایات ظهور، عدالت ، چنان عطش برانگیز و سیرى ناپذیر و فراموش ناشدنى ترسیم گردیده است که انسان را در این گمان مى افکند که اصولا، جهان براى رسیدن به این نقطه و فرجام ، باقى مانده است و برنامه و تنظیم متعمدانه الهى بر این است که آخرین سطور تاریخ ، با برگهاى دادخواهى به انجام رسد و خداوند چنان بر این مهم تاءکید دارد که اگر حتى یک روز از عمر دنیا باقى مانده باشد، او آن را چنان طولانى خواهد کرد (150) تا آن رؤ یاى موعود مردمان از راه رسد و درخت عدالت را بر ضمیر آگاه تشنگان بکارد و جامعه بشرى را با آن گمشده خویش رو به رو سازد، زمین را از عدل و قسط سیراب کند و آن قدر بر باده عدالت بیفزاید که جان آدمیان از آن مدهوش گردد.
در سایه این عدالت ، هیچ انسانى در قید بندگى و بردگى باقى نمى ماند. (151)
حقوق به یغما رفته انسانها به آنها باز مى گردد.(152)
بندهاى پیدا و ناپیداى بندگى از سرو گردن انسانها باز مى گردد و زمینه استثمار انسان از انسان به کلى برچیده مى شود.(153)
کارگزاران ظلم و بیداد، مورد بازخواست قرار مى گیرند. قاضیان و حاکمان کژ رفتار از مسؤ ولیت خویش ، عزل مى شوند و زمین ، از هر نوع خیانت و نادرستى پاک مى گردد. (154)
گردنکشان و مستکبران در هم کوبیده مى شوند و محرومان و مستضعفان در استرجاع حق خویش کامیاب مى گردند. (155) دیگر ناله هیچ مظلومى در گلو خفه نمى گردد، اشک و آه هیچ دلسوخته اى بلند نمى گردد، هیچ انسانى گرسنه سر بر بالین نمى گذارد و هیچ محرومى با کینه و دغدغه نا امنى ، روزگار سپرى نمى کند.
و اینها افسانه نیست ، بلکه به راستى تمام آن چیزى است که بر ما وعده داده اند و ما را در انتظار آن به برترین عبادت فراخوانده اند که انتظار آمدن او، انتظار گامهاى عدالت است .
2. مدینه رفاه : مدینه فاضله اسلامى ، مدینه رفاه و آسایش همگانى است . رفاه و تنعم بدان سان که دیگر نیازمند و صاحب حاجتى در سطح جامعه یافت نمى توان کرد. یک دلیل مهم بر این امر، توزیع عادلانه ثروتها و منابع است . در شهر عدالت ، که حقوق انسانها محور توجه و برنامه ریزى است ، بالطبع بذر این توجه ، محصولى چون رفاه و برخوردارى همگانى از مواهب الهى در پى خواهد داشت . هم در تعالیم دینى و هم در آموزه هاى علمى و تجربى بشر، به روشنى ، به این واقعیت راه برده ایم که در صورتى جامعه از غنا و تجربى بشر، به روشنى ، به این واقعیت راه برده ایم که در صورتى جامعه از غنا و بهره مند عمومى سرشار خواهد گشت که پیشاپیش از عدالت سیراب گردیده باشد و مشکل کشورها در حال حاضر و در قرون و اعصار متمادى ، کمبود منابع و مواهب طبیعى بر گستره خاک نبوده ، بلکه توزیع نا عادلانه آنها بوده است .
آنچه در روایات ظهور، در این خصوص آمده است ، نشان مى دهد که خواستها و آرزوهاى مادى انسان ، در جدول توجهات آرمان شهر اسلامى ، نه تنها از یاد برده نشده ، بلکه حتى در صدر توجه و عنایت قرار گرفته است و انسانها، به دلیل داشتن چنین خواستهایى ، نه تنها مورد نکوهش قرار نگرفته اند، بلکه بر توجه خداوند در پاسخ به این خواهشها تاءکید فراوان رفته است :
پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید:
((در امت من ، مهدى قیام کند....و در زمان او، مردم به چنان نعمت و برخوردارى و رفاه دست یابند که در هیچ زمانى دست نیافته باشند. (و این رفاه شامل تمامى انسانها خواهد بود چه ) نیکوکار و چه بدکار. آسمان مکرر بر آنان ببارد (کنایه از وفور مواهب طبیعى ) و زمین چیزى از روییدنیهاى خود را پنهان نسازد.))(156)
در روایات دیگر سخن از کثرت مال ،(157) وفور نعمتها، بارانهاى پى در پى ، سبکبارى و رهایى از بارهاى سنگین زندگى ،(158) آسودگى از رنج طلب کردن و نیافتن ، سخنى از اداى قرض تمام مقروضین و اداى دین تمام صاحبان دین است ، سخن از بى نیازى تمام انسانهاست و سخن از بذل و بخشش امام علیه السلام بر همگان است ، به طورى که از طلب مال و بخشش دیگران بى نیاز گردند.(159) در آنجا سخن از عمران و آبادى تمامى عرصه خاک است ، به گونه اى که چون آن حضرت قیام کند، همه خرابیها را آباد کند،(160) تمامى سطح زمین را از سرسبزى و نشاط و طراوت بپوشاند،(161) گنجها و معادن زمین ، همگانى مورد استخراج قرار گیرند و زمین آنچه را که در درون مخفى داشته ، براى رفاه و آسایش انسانها به دست او خواهد سپرد.(162)
3. مدینه امن و سلام : به اعتقاد روان شناس ، از مهم ترین نیازهاى اساسى بشر که در هرم نیازهاى وى جایگاه ویژه اى دارد، نیاز به امنیت است . البته این نیاز در ابعاد مختلفى تجلى مى یابد، امنیت اخلاقى ، امنیت اقتصادى ، امنیت حقوقى ، امنیت اجتماعى و خانوادگى و....آنچه از حجم زیادى از روایات ظهور بر مى آید، نشان مى دهد که مدینه فاضله اسلامى ، شهر امن و سلام است ، آن هم امنیت در معناى واقعى و در تمامى ابعاد آن .
در روایتى از امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه :
(( وعد الله الذین امنوامنکم ....لیستخلفنهم فى الاءرض ....ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا))
مى فرماید:
(( نزلت فى القائم و اصحابه .)) (163)
یعنى وعده خداوند، مبنى براینکه وحشت و خوف مؤ منان را به امنیت و سلام تبدیل مى کند، در زمان ظهور آن حضرت ، معنى و مصداق کامل مى یابد و انسانها در آن موعد شریف است که مى توانند با قلبى آسوده و فارغ از هرگونه دغدغه اقتصادى ، حقوقى ، اخلاقى و اجتماعى سر بر بالین آرامش بگذارند و زندگانى دنیا را دور از خطرهاى دلهره آمیز همیشگى ببینند. بنابراین ، گردنه هاى پرخطر و پرنشیبى که در زندگى هر انسان به واسطه روابط نادرست حاکم در اجتماع پدید مى آید، در آرمان شهر اسلامى جایى و جایگاهى ندارد. این نیز سعادتى است زمینى در یک شهر آرمانى و آسمانى .
4. مدینه تربیت : پیش از این یادآور شدیم که تمدن غرب ، اساس پیشرفت خویش را بر مبناى توجه به انسان پایه گذارى کرده و انسان محورى و انسان مدارى ، جزو نرم افزارهاى اساسى در پیشرفت غرب محسوب مى گردد. اما همان انسان که مقصود و غایت پیشرفت تلقى شده ، همان انسان در تمامیت وجودیش ، در این تمدن فراموش شده و بحران تمدن غرب ، در ابعاد مختلف : اخلاقى ، اجتماعى و تربیتى آن مؤ ید صریح این غفلت و ناکامى است .
انسانى که فقط از یک سو نظاره شد و تنها ابعاد مادى او، در محاسبه آمد، انسانى است کاریکاتورى و ابتر و بالطبع ، نمى توان او را در عالم خارج ، انسان نامید و مشکل غرب در همین سوء تفاهم کوچک است !
چندین قرن است که براى آسایش تن ، هر چه فرمول اقتصادى و سیاسى به یاد داشته اند و هر چه امکانات علمى و تکنیکى در اختیار داشته اند، به استخدام در آورده اند، تا شاید بتوانند آسایش این جهانى انسان را بدو باز گردانند، حال آن که او، پس از این همه تلاش ، هیچ گونه آرامشى در خود نمى یابد، جهان را تنگ و تاریک و سرد مى بیند و در آن احساس حقارت و پوچى مى کند و این جریان ، به اعتقاد منتقدین درون این نظام ، جز به نابودى انسان نمى انجامد. و این آن چیزى است که باید آن را انسان مدارى واژگونه ، یا انسانگرایى نسیانگرانه نامید. همین معنى را از زبان یکى از منتقدان فرانسوى نظام غرب بازگو مى کنیم :
((تمدن جدید که به هنگام حرکت آغازین خود مى خواست ((انسان گرا)) باشد و به انسان آنچنان اصالتى داد که آغاز و انجام همه چیزش کرد، اکنون به ماجرائى این چنین شگفت دچار شده است . در روزگار ما، تار پود مفهوم انسان از هم گسسته است ... به هر حال ، تمدنى که خود را ((انسانگرا)) مى نامید، نظامى از آب در آمده است که آدمى را تحقیر مى کند و مى فریبد و سرانجام نابودش مى سازد.
تحقیر آدمى درین معنى و از این راه است که تمدن مذکور، انسان را به دستگاهى مرکب از یک سلسله وظایف کمى و مادى و به ماشینى منحصرا تولید کننده و مصرف کننده تبدیل مى نماید(164) ))
اما در آرمان شهر اسلامى ، همان گونه که ترسیم کردیم ، فقط سخن از آسایش تن نیست . فقط سخن از وفور ثروت و رفاه مادى نیست ، در تصویر مهندسان این مدینه ، انسان فقط تن نیست ، بلکه موجودى است داراى ابعاد مختلف که تکامل و رشد او، در گرو رشد متوازن تمامى آن ابعاد است و آن بهشت زمینى تحقق نمى یابد مگر آن که بارقه اى از آسمان نیز در آن حلول کند. تربیت و پرورش روح انسانها و توجه به اختلال و فضائل روحى ، که از اساسى ترین برنامه هاى ظهور است ، در همین راستا معنى مى یابد. مدینه فاضله ، در عین حالى که شهر عدالت است ، شهر رفاه است و شهر امنیت . در عین حالى که شهر تربیت است ، شهر سجایا و فضایل انسانى است . در آن محیط، انسانهاى صالح تربیت مى یابند تا جامعه اى آرمانى و صالح بنا سازند. در آن جا، در کنار دست یابى انسانها به غناى مالى ، از غناى قلبى و روحى بهره مند مى گردند(165) و در کنار اتمام نعمت و وفور ثروت ، به کمال اخلاق و فضیلتهاى انسانى راه مى یابند.(166) کینه هاى اخلاقى از قلبها ریش کن مى گردد(167) واو، مى آید تا همان طور که جهان را لبریز از عدالت مى سازد، از دانایى و فرزانگى نیز سیراب سازد. نیروهاى عقلانى توده ها را تمرکز بخشد و خردها و دریافتهاى آنان را به کمال رساند.(169) علوم و دانشهایى که در طول اعصار و قرون در پشت پرده ها، مکنون مانده ، پراکنده سازد و مرزهاى دانایى و یادگیرى را تا سراپرده منازل و تا اعماق وجود تک تک انسانها، اعم از زن و مرد گسترش بخشد.(170)
6.مدینه مستضعفان : از ویژگیهاى بسیار مهم در عصر ظهور، جابجایى قدرت و تغییر در ساختار آن است . حکومت در مدینه فاضله بدست توده هاى محروم و مستضعف جامعه است . آنان که پیش از ظهور بار سنگین فقر و بیچارگى و نامردمى را تحمل کرده اند و اکنون در راستاى اجراى عدالت باید به حق مسلم خویش در وراثت و پیشوایى زمین دست یابند (171) .
بدین سان ، بهشت زمینى در عالم خارج واقعیت مى یابد. با سیراب شدن زمین از عدالت ، با برخوردارى همگان از رفاه و آسایش و امنیت ، با اتساع وجودى انسان و بازیابى تمامى ابعاد وجودى وى در ظرف تربیت و پرورش ، با گسترش علم و فرزانگى ، با مشارکت توده هاى محروم در امر تصمیم گیرى و تغییر ساختار سیاسى جامعه و با...
آنچه گذشت ، برجسته ترین ویژگیهاى مدینه موعود در عصر ظهور است که مى توان در فرصتهاى بلندتر بر شمار عناوین اصلى و یا زیر مجموعه هاى آنها افزود، لیکن در این مجال ، به همین مختصر بسنده مى کنیم .