راز نهان بودن زمان ظهور
راز نهان بودن زمان ظهور -------------------------------------- برگرفته از آثار آیة الله سید محمد کاظم قزوینی حقیقت این است که ما نمى توانیم راز و رمز و حکمت حقیقى پوشیده داشتن زمان ظهور آن حـضـرت ، بـوسـیـله پـیامبر و امامان نور علیهما السلام را بشناسیم و آن را بطور قطعى دریـابـیـم . شـایـد بـرخـى از حـکـمـتـهـا و رازهـاى ظـاهـرى آن ، امـور ذیل باشد: 1 ـ مـمـکن است حکمت سرّى بودن هنگام ظهور، این باشد که مومنان و توحید گرایان ، در هـمـه قـرون و اعـصـار غـیـبـت آن خورشید رخ برکشیده در پى ابرها، در انتظار سازنده ظهور او باشند و براى این انتظار، سخت پاداش برند. از ایـن روسـت کـه از زمـان غـیـبـت صـغراى آن حضرت ، تاکنون ، نسلهاى ایمان آوردگان و یـکـتاپرستان همواره بدان امید زیسته اند که ظهور آن گرامى را درک کنند. با این بیان ، اگـر ظـهـور مـعـلوم مـى شـد دیـگر چنین انتظار سازنده و پردازنده اى در کار نبود، بلکه آرزوها و آرمانها به یاءس و نومیدى تبدیل مى شد و میلیونها انسان از سازندگى اخلاقى و عملى و عقیدتى انتظار و پاداش پرشکوه آن محروم مى گشتند. از پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله آورده اند که فرمود: ((افضل اعمال امتى ، انتظار الفرج .)) (398) یعنى : پـر فـضـیـلت تـرین کارهاى امّت من انتظار فرج بردن است . و امیرمومنان علیه السلام فرمود: ((المنتظر لامر نا کالمتشحط بدمه فى سبیل الله .))(399) یعنى : هر کس که در انتظار حکومت عادلانه و جهانگستر ما باشد از نظر پاداش بسان کسى اسـت کـه بـا جـهاد قهرمانانه در راه خدا به خون خویش در غلطیده است . و امام صادق علیه السلام فرمود: ((من مات منتظرا لهذا الامر، کان کمن کان مع القائم علیه السلام فى فسطاطه ، لا!... بـل کـان بـمـنـزلة الضـارب بـیـن یـدى رسـول الله صـلى الله عـلیـه و آله بـالسـیـف .))(400) یـعـنـى : هر تو حید گرایى که در انتظار ظهور حضرت مهدى علیه السلام از دنیا برود، هـمـانـنـد کسى است که با قائم علیه السلام در ستاد فرماندهیش بوده است ... بلکه مانند کـسـى اسـت کـه در بـرابـر دیـدگـان پیامبر عدالت با شمشیر در راه حق و به دستور آن حضرت ، جهاد خالصانه کرده است . 2 ـ ثمره دیگر انتظار فرج این است که : انتظار به مفهوم حقیقیش ، تصدیق آیات قرآن و سخنان پیامبر و امامان نور علیهما السـلام در مـورد امـام مـهـدى عـلیـه السـلام است و چنین باور و تصدیقى از درجات ایمان و مراتب تسلیم و فرمانبردارى از حق و پیشوایان معصوم علیهما السلام است . 3 ـ حـکـمـت دیـگـر نـامـشـخـص بـودن زمـان ظـهـور، اصل امتحان و آزمایش است که یکى از سنتهاى الهى است . خـداونـد، بندگان خویش را به انواع و اقسام آزمایشها به بوته امتحان مى سپارد، از آن جمله بوسیله موضوعات و مسایل عقیدتى . از این رو کسانى که به خدا و پیام آورش و به آنـچـه آن حـضـرت در مـورد حـضـرت مـهدى علیه السلام آورده است ، ایمان بیاورند، دیگر طول غیبت آن گرانمایه به هر اندازه اى که باشد و انتظار غمبار او هر چه طولانى گردد از ثـبات قدم و ایمان عمیق و تزلزل ناپذیر آنان نمى کاهد، اما نفاق پیشگان ، فرصت و میدان مناسبى براى استهزا و یاوه گویى بر ضد این اندیشه والا و عقیده مقدس مى یابند و آیات قرآن و روایات پیامبر صلى الله علیه و آله در این مورد را، به دیوار مى کوبند و هـمـه را کـنـار مـى گـذارنـد و ایـن شـیـوه بـاطـل گـرایـان در هـمـه عـصـرهـا و نسل هاست . از امام کاظم علیه السلام آورده اند که در مورد غیبت حضرت مهدى علیه السلام فرمود: ((انما هى محنة من الله عزوجل ، امتحن بها خلقه ... .)) (401) یـعـنـى : غـیـبـت آن حضرت ، رنج و آزمایشى از جانب خداست که بندگان خویش را بدان مى آزماید. روشن است که معنا و مفهوم امتحان این نیست که خداوند از واقعیّت کار بندگانش آگاه نیست و آنچه در درون دارند تا آزمایش نکند نمى شناسد، نه ! هرگز! بلکه خداوند به هر چیزى دانـاسـت و آنچه در سینه هاست مى داند و چیزى بر او مخفى نمى ماند که قرآن در این مورد مى فرماید: ((احـسـب النـاس ان یـتـرکـوا ان یـقـولوا آمـنا و هم لایفتنون و لقد فتنّاالذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صد قوا ولیعلمن الکاذبین ....))(402) یـعـنـى : آیـا مـردم پـنـداشـتـه انـد هـمـانـقـدر کـه گـفـتـنـد: ایـمـان آوردیـم ، بـه حال خود رها مى شوند و آزمایش نخواهند شد؟ ما کسانى را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و ایـنـان را نـیز مى آزماییم ) باید علم خدا در مورد کسانى که راست مى گویند و کسانى که دروغ مى گویند، تحقّق یابد.