درباره نواب چهار گانه
نواب چهار گانه کسانى بودند که در غیبت صغرى از طرف امام(ع) داراى وکالتخاصه بودند.آنان به ترتیب و بنا به تسلسل تاریخى عبارتبودند از: 1-عثمان بن سعید العمرى. 2-محمد بن عثمان العمرى. 3-حسین بن روح نوبختى. 4-على بن محمد سمرى. (5) و با پایان زندگى آنان،دوران غیبت صغرى به سال 329 هجرى بهپایان رسید سپس دوران غیبت کبرى آغاز گردید.آنان به ماموریتخود دررهبرى پایگاههاى امام(ع)از لحاظ فکرى و سلوک و رفتار،طبق تعلیماتامام(ع)و رابط بودن بین او در رساندن تبلیغات و دستور العملها و صادرکردن توقیعات و حل مشکلات و از میان بردن دشواریهایى که با آن روبرومیشدند،آشنا بودند. تحرکات فعالیتهاى آنان،بدون اینکه توجه ماموران را به خود جلبکنند،و براى اینکه بزرگترین فرصت و گستردهترین زمینه مساعد را براىفعالیت تحت رهبرى امام(ع)فراهم آورند،بى آنکه دچار گرفتارى تعقیب ومجازات شوند-بطورى که عبرت دیگران گردند-بسیار سرى بود. شاید انگیزههائى که نایبان را واداشت تا این روش را برگزینند موجباتزیر بود: 1-بیم حکومت از علویان و کوشش در تعقیب و آزار تعدادى بسیار ازرهبران و سران آنان. همان مقدار از علویان که بدست ماموران بقتل رسیدندو ابو الفرج در کتاب مقاتل الطالبین نام آنان را به ثبت رسانیده است براىآگاهى ما ازین معنى کافى است. طوسى در کتاب غیب گوید:«از شمشیر معتضد خون مىچکید (6) و آنمدت:«از ستم و جور و خونریزى پر بود» (7) . 2-جو نگرانى و تشویش که پایگاههاى مردمى امام بخصوص چهارنایب او،در آن به سر مىبردند تا آنجا که عثمان بن سعید،نخستین نایب امام(ع)پولها را در مشکهاى روغن منتقل میکرد،زیرا فشار و تعقیب مامورانرا احساس مىنمود و اگر دولت از کار او آگاه مىشد یا مدرکى علیه اوبدست مىآورد،مجازاتى سخت در کمین او بود. 3-تعقیب جدى و دائمى امام مهدى(ع)و کوشش براى دستگیرى اوو حملههاى منظم براى بازرسى خانه وى. وقتى موضع دولت در برابر امام(ع)چنین سخت و خصمانه بود،مىتوان دانست که موضع او در برابر پایگاهها و دوستان و مردم او چگونه بود؟ نواب امام(ع)براى گرفتن و پخش اموالى که دوستان از اطراف شهرهاىاسلام به سوى امام(ع)حمل میکردند،حلقه ارتباطى بودند،که آنها را دریافتمىکردند و توزیع مىنمودند. هیئتهاى نمایندگى نزد نایب مىآمدند و وجوه و سؤالات را با خودمىآوردند.نایب اموال را دریافت میکرد و پاسخ سؤالها را مىداد و مشکلات را حل مىنمود.ظاهر بعضى از روایات چنین است:«در سالهاىنخستین غیبت صغرى،پولها به سامره حمل میشد.شخصى که آنها را میگرفتو به امام مهدى(ع)تسلیم میکرد آنجا بود و این کار با راهنمائى شخص سفیرصورت میگرفت.آن سان که ابو جعفر العمرى با«دینور (8) »کرد.سپس آنبرنامه قطع شد و نایب شخصا، برنامه گرفتن مال و دادن آنرا،ادامه مىداد. دریافت پول و اعطاى آن به صورت سرى و دور از چشم و نظارتدولت انجام مىیافت و بسیار کم اتفاق مىافتاد که موضوع علنى شود.توزیعپول غالبا و عموما با روش بازرگانى بود.یعنى بصورت قرض دادن،به افرادداده میشد بى آنکه این روش،شک ماموران را بر انگیزد. سخن چینان و جاسوسان،غالبا با روشى بى اندازه جالب روبرو میشدند. ازین قبیل بود نحوه وصول اخبار به عبد الله بن سلیمان وزیر،درباره وکلاىمهدى(ع)که در بغداد و دیگر مناطق حضور داشتند و شایع بود که براى امام(ع)کار میکنند. کسانى نزد وزیر مزبور آمدند و به او گفتند که نزد هر یک ازین نواب،کسى فرستد و آن اشخاص بگویند که پولى دارند و میخواهند نزد امام بفرستند. هر کس از آنان پولى دریافت کرد،حجت علیه او اقامه میشود و به جرم مشهوددستگیر میگردد.وزیر براى کشف و شناسائى نواب امام(ع)به این نصیحتعمل کرد،اما دستورها و راهنمائیهاى امام(ع)زودتر به وکیلان رسیده بود. لذا آنان نیابت امام را انکار کردند و خود را در برابر مزدوران دولت بهنادانى زدند و تجاهل کردند.ازین رو توطئه وزیر با شکست روبرو گردید ونواب از شر ماموران نجات یافتند (10) . دیگر از فعالیتهایى که نواب بر عهده داشتند،حل مشکلات علمى و شرکتدر بحثها و مناظرات عقیدتى بود که براى راهنمائى پایگاههاى مردمى یا براىاعتراض به شبههها و دفاع از اسلام به عمل مىآمد.درباره نواب چهار گانه